این خاورشناس روس و مؤلف دایم آژانس اسپوتنیک در باره این موضوع چنین می نویسد: اوت 1941 زمان تراژیک — اولین ماههای جنگ بزرگ میهنی بود.
در طی هفته های نخست جنگ، نیروهای آلمانی توانستند در راستاهای مختلف از 300 تا 600 کیلومتر به عمق قلمرو شوروی رخنه کنند. لتونی، لیتوانی، بلاروس، بخش غربی اوکراین، مولداوی و بخش قابل ملاحظه از اراضی اروپایی روسیه اشغال شده بودند. برای تصرف لنینگراد، کیف، اودسا، اسمولنسک نبرد های جدی جریان داشت. اتحاد جماهیر شوروی در معرض خطر مرگ قرار گرفت.
در روز 27 اوت، در نتیجه برکناری کابینه علی فروغی، نخست وزیرجدید ایران، دستور داده شد که مقاومت در برابر نیروهای متفقین قطع شود. مقاومت نهایی نیروهای مسلح ایران تنها در پایان روز 29 اوت خاتمه یافت. در آن زمان، بخش مهمی از ارتش ایران در واقع تسلیم شد. تمام شهرهای اصلی شمال ایران توسط نیروهای شوروی اشغال شده بودند.
در موقعیت فروپاشی ارتش ایران، مذاکرات بین نمایندگان بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی، از یک طرف و نمایندگان ایران، از سوی دیگر آغاز شد. در نتیجه این مذاکرات، در 8 سپتامبر سال 1941، یک توافق نامه امضا شد که تعیین استقرار نیروهای متفقین در ایران را تعیین کرد. سربازان شوروی در شمال ایران در خط زنجان- قزوین- خرم آباد و در امتداد ساحل خزر مستقر شدند. انگلیس — در امتداد خط خانیکین — کرمانشاه — خرم آباد — بندر دیلم موضع گرفت. در بخش مرکزی، نیروهای مسلح ایرانی باقی مانده اند.
در تاریخ ژانویه 29 سال 1942 آندره اسمیرنوف سفیر اتحاد جماهیر شوروی در ایران، سفیر بریتانیا رابرت بولارد و علی سهیلی وزیر امور خارجه ایران یک معاهده درباره اتحاد سه قدرت را امضا کردند. این سند اجازه میدهد دو کشور متحد شوروی و انگلیس یگان های خود را در ایران مستقر کرده و از خاک آن هواپیما، اتومبیل، لاستیک، مواد غذایی اصلی عبور دهند و استفاده از تمام وسایل ارتباطی در سراسر ایران و غیره برایشان قابل دسترسی است. باید گفت که پیمان اتحاد با این تعهد کشورهای متفق آغاز می شود که آنها "به تمامیت ارضی، حق حاکمیت و استقلال سیاسی ایران احترام می گذارند".
از تاریخ 3 سپتامبر 1939، انگلستان با آلمان نازی در جنگ است. نفت خاورمیانه مهمترین عامل تأمین قدرت نظامی بریتانیا بود. در اوایل جنگ در ماه مه 1939، لندن قراردادی را با تهران به تصویب رساند که بر اساس آن ایران برای تأمین نیاز به واردات از طریق سیستم اعتباری صادرات بریتانیا، از نظر کنترل نفت، به انگلیس وابسته بود. با این حال، موفقیت سربازان آلمانی در اروپا موجب شد، شاه ایران محمد رضا به بازرسی همکاری با بریتانیا پرداخته و در ژوئیه 1940 یک پیمان جدید حاوی مزایای متعدد برای خود را امضا کند.
ایران به عنوان یک تهدید آشکار و یا ضمنی برای منافع انگلیس در خاورمیانه و یک منبع وسوسه انگیز نفت باقی مانده است. لندن تحت هیچ شرایطی نمیتوانست اجازه دهد که زیرساخت نفت و حمل و نقل ایران که با پول انگلیس ساخته شده بود، به نفع آلمان نازی کار کند. به هر حال، فقط در ایران از کل منطقه خاورمیانه، شرکت های مدرن، بنزین هواپیما را تولید می کردند. تنها در پالایشگاه نفت آبادان در سال 1940 8 میلیون تن نفت تولید شد.
علاوه بر این، اشغال ایران، انگلستان را قادر می کرد از طریق ایران نیروهای خود در برمه و هند، از یک طرف، و از سوی دیگر نیروهای موجود در عراق، خاورمیانه و شمال آفریقا را یکپارچه کند. بدون شک، انگلستان به ایران احتیاج داشت.
پایان قسمت اول