روابط تاریخی ایران و روسیه – قسمت اول
خبرگزاری "اسپوتنیک"، سلسله برنامه های خود را در رابطه با روابط تاریخی ایران و روسیه و رویدادهای بحث برانگیز، پیرامون آن را ادامه می دهد.
در قسمت دوم این برنامه، سعی خواهیم کرد تا به برجسته ترین موارد و موضوعات دشوار منطقه خاورمیانه و همچنین آسیای میانه بپردازیم. آخر در اوایل قرن بیستم، یعنی 120 سال پیش، دو امپراطوری روسیه و بریتانیا برای نفوذ سیاسی و دیپلماتیک خود در این منطقه، رویاروی یکدیگر قرار گرفته بودند.
برنامه امروز ما به پیمان نامه انگلو- روسی 1907 اختصاص دارد که در این قرارداد، سن پترزبورگ و لندن، دامنه نفوذ خود را در آسیا تعیین کردند. آقای ساژین، کارشناس این برنامه می گوید:
"باید در بیان رویدادهای صد سال گذشته منطقه خاورمیانه، این واقعیت را اذعان داشت که فقط چند قدرت جهانی، حرف اول را در سیاست های منطقه و فرا منطقه ای می زدند. آنها کشورهای اروپایی همچون روسیه، بریتانیا، فرانسه، آلمان، اتریش-مجارستان بودند. این کشورها مشغول انجام یک بازی پیچیده سیاسی (و اغلب جنگ)، و تلاش برای ایجاد هژمونی در مناطق مختلف جهان بودند. بقیه کشورها، اگر جزو مستعمرات اروپایی ها نبودند، به عنوان ابزاری سیاسی در بین قدرت ها، به بازی گرفته و تحت ظلم و فشار قرار داشتند."
ساژین در ادامه می گوید، در این منطقه به ویژه در ایران، دو امپراطوری روسیه و بریتانیا، با هم در رقابت بودند. با تاسیس سرکنسولگری روسیه در مشهد، این شهر مرکز فعالیت های روسیه شد. روسیه امتیاز ساخت امکانات مهم اقتصادی در قلمرو ایران را دریافت کرد. فعالیت های تجاری روسیه، باعث کم رنگ شدن امور بازرگانی بریتانیا در ایران شد. وجود کالاهای روسی، شمال ایران را به خود اختصاص داده بودند. بنابراین ایران به یک بازار مهم برای صنایع نساجی، نفتی وشکر روسیه شد. شیلات روسیه نیز فعالیت خود را توسعه داد. ایران تبدیل به محلی برای سرمایه گذاری روسیه گردید.
در همین حال، بریتانیا نیز حاضر به تسلیم شدن و از دست دادن منافع خود در ایران نبود. در سال 1901، ویلیام ناکس دارسی، تاجر انگلیسی، تنها با پرداخت 20 هزار پوند و 10٪ از سهام شرکت تاسیس نشده اکتشاف نفت به شاه، موفق به دریافت امتیاز استخراج نفت ایران شد. این رویداد اساسی برای تاسیس شرکت نفتی آنگلو- پرشین و یا همان بریتیش پترولیوم امروزی شد. منابع غنی نفتی ایران تبدیل به ثروت بادآورده ای برای انگلیسی ها شد. روشن است که ایرانی ها چندین دهه از این منبع درآمد، محروم بودند.
در تهران، دو قدرت جهانی با موفقیت هایی برای نفوذ بر شاه و اطرافیان او، در مبارزه و تقابل بودند. اگر بریتانیا در اوایل و اواسط قرن 19 تاثیر غالب بر تهران داشت و از عوامل تحریک جنگ های ایران و روسیه در سال های 1804 — 1813 و 1826 — 1828 بود، اما در پایان قرن، کفه ترازو به نفع روسیه سنگین تر شد. روسیه حتی یک گارد ویژه نیز بوجود آورد. در سال 1879، قوای قزاق در ایران شکل گرفت. آموزش این قوا توسط مدرسان نظامی روس صورت می گرفت و به دست افسران روسی فرماندهی می شد. البته حقوق و مزایای آنها توسط دولت روسیه پرداخت می گردید. وظیفه قوای قزاق ایران، حفاظت از مقامات ارشد دولتی، مهم ترین امکانات دولتی و نظامی، و همچنین برای سرکوبی ناآرامی ها بود. این قوا زیربنای ایجاد یک ارتش مدرن در ایران شد.
لازم به توضیح است که سن پترزبورگ بر خلاف لندن، در تلاش برای نفوذ بر تهران، بدنبال نقض استقلال خارجی و داخلی ایران نبود.
در اوایل قرن بیستم لندن در تلاش برای تقسیم حوزه نفوذ خود در ایران، شروع به همکاری با سن پترزبورگ کرد. واقعیت این است که در آن زمان انگلستان بسیار علاقمند به ایجاد اتحاد با روسیه شد چرا که آلمان، با به دست آوردن قدرت، تبدیل به یک رقیب جدی برای بریتانیا در جهان شده بود. بریتانیا دیگر تمایلی برای مقابله با روسیه در منطقه آسیا و از جمله در ایران، نداشت.
با این حال، طرف روسی با بـــی تفاوتی، نسبت به چنین پیشنهاداتی در رابطه با ایران برخورد می کرد. برای اثبات آن می توان به یاداشت 25 فوریه سال 1900 موراوییف، وزیر امور خارجه به نیکلای دوم، تزار روسیه اشاره کرد که نوشته بود: «آنچه که مربوط به تقسیم منطقه نفوذ بین روسیه و انگلستان می شود، بدون در نظر داشت این واقعیت که این خلاف سنت های سیاست روسیه با ایران است، بستن چنین پیمانی با انگلستان یکی از بی ثمرترین مذاکرات برای ما در تهران خواهد بود. این را هم نباید فراموش کرد که تقسیم حوزه نفوذ، در عمل هیچ ارمغانی برای ما نخواهد داشت…».
اما اوضاع در روسیه و پیرامون آن تغییر کرد. در سال 1904، جنگ روسیه و ژاپن آغاز، که یک سال بعد با شکست روسیه همراه شد. علاوه بر این، اولین انقلاب در کشور رخ داد که البته با شکست روبرو گشت. این وقایع باعث گردید تا سن پترزبورگ موضع خود را در قبال ایران تغییر دهد. در پایان سال 1905، روسیه مذاکرات خود را با بریتانیا برای امضای پیمان نامه و تعیین حدود حوزه منافع بریتانیا و روسیه در ایران را آغاز کرد. در جلسه ماه فوریه سال 1907، ایزوُلسکی- وزیر امور خارجه روسیه گفت: «تا همین اواخر، حتی تفکر همدردی در افکار عمومی روسیه را تصور نمی کردم. اما تحولات سال های اخیر، ضرورت حذف زمینه های اختلاف با انگلستان را بوجود آورده که مناسب ترین ابزار، تقسیم مناطق نفوذ است».
روسیه و بریتانیا در 31 اوت 1907، در سنت پترزبورگ، توافقنامه ترسیم منطقه نفوذ امپراتوری روسیه و بریتانیا در آسیا را به امضا رساندند. پترزبورگ تحت الحمایگی و سلطه کامل انگلستان بر افغانستان را به رسمیت شمرد و متعهد شد تا با دولت افغانستان وارد روابط مستقیم نشود. روسیه و بریتانیا، تبت را به عنوان بخشی از چین به رسمیت شناخته، و متعهد شدند تا از تلاش برای به دست آوردن کنترل خود در آنجا دست بردارند. ایران به منطقه نفوذ تقسیم گردید. حد جنوبی منطقه نفوذ روسیه، خط فرضی بین قصرشیرین، اصفهان، یزد، خواف و در ادامه تا نقطه مرزهای روسیه با ایران و افغانستان، تعیین شد. بخش جنوب ایران به منطقه نفوذ انگلستان واگذار گردید. این منطقه در حد فاصل مرز جنوب شرقی افغانستان و خط فرضی بین زابل، بیرجند، کرمان و بندرعباس تعریف شد. نه بریتانیا و نه روسیه نباید به مناطق نفوذ یکدیگر دست اندازی کرده و در امور سیاسی، اقتصادی، تجاری و حمل و نقل آنها، دخالت کنند. منطقه میانیِ بین خطوط در مرکز کشور، موقتا بی طرف اعلام شد و هرگونه اقدامی در آنجا باید از قبل به توافق طرفین می رسید.
نتیجه امضای پیمان نامه انگلو- روسی سال 1907، به ایجاد تفاهم مثلث (آنتانت) که یک گروهبندی نظامی- دیپلماتیک انگلستان، فرانسه و روسیه بود، ختم شد تا در مقابل اتحاد سه گانه آلمان، اتریش- مجارستان و ایتالیا، مقابله کند.
ساژین در خاتمه می گوید که اروپا در نهایت به دو بلوک نظامی مخالف یکدیگر، تقسیم شد. پس از 7 سال، تقابلِ این بلوک ها، جنگ جهانی اول را به همراه داشت که بلشویکها در روسیه از فرصت استفاده کرده و انقلاب اکتبر سال 1917 را به پیروزی رساندند. این رویداد، به فروپاشی امپراتوری روسیه و تاسیس شوروی منجر شد که باعث تغییر اساسی روابط روسیه کمونیستی با ایران گردید.
اما ادامه این مطلب را در برنامه بعدی دنبال خواهیم کرد.
ممکن است عقاید نویسندگان مقالات با سیاست های اسپوتنیک مطابقت نداشته باشد.