در حالی که حزب الله تاکید دارد موشکی که به زمین بازی در مجدل شمس اصابت کرد ربطی به این حزب ندارد اما اسرائیل ادعا دارد که این موشک مربوط به حزب الله بوده و باید انتقام کشته شدگان آن را بگیرد.
گویند به روباه هم می گویند شاهد ات کیست می گوید دم ام، در این ماجرا هم می بینیم که آمریکا و برخی کشورهای غربی پشت اسرائیل را گرفته اند و آتش بیار معرکه شده اند.
با توجه به دروغ های بسیار زیاد که مقامات اسرائیلی درباره اتفاقات مختلف طی همین چند ماه گذشته اظهار داشته اند، از حمله به بیمارستان الشفا گرفته تا حمله به مدارس و مراکز سازمان ملل تا... در غزه به نظر می رسد این هم یک توطئه ونقشه جدید طراحی شده توسط اسرائیل برای حمله به لبنان باشد.
آنهایی که با این منطقه آشنایی دارند به خوبی می دانند منطقه دروزی نشین مجدل شمس جزو مناطقی است که به شدت مخالف اسرائیل می باشد ومردم این منطقه علیرغم همه فشارهای اسرائیل از پذیرش شناسنامه اسرائیلی خودداری می کنند وخود را شهروندان سوری تحت اشغال می دانند.
برخورد روز گذشته مردم این منطقه با حضور وزیر دارایی اسرائیل، اسموتریش، هم شاهدی بر آن است که مردم این منطقه به شدت ضد اسرائیل هستند.
من طی یکی دو روز گذشته با چند تن از دوستان سوری و لبنانی که بستگانی در مجدل شمس دارند تماس گرفتم و بدون استثنا همه تاکید می کنند که با فامیل هایشان در این منطقه تماس گرفتند و همه مردم تاکید می کنند که موشک از طرف اسرائیل پرتاب شده ونه از طرف حزب الله وحتی برخی شاهد بوده اند که موشک سامانه موسوم به گنبد آهنین دقیقا سه ثانیه پس از پرتاب در این زمین بازی سقوط کرد.
از چند کارشناس نظامی هم سوال کردم همه هم اظهار می دارند تصاویر وشواهد از انفجار به وجود آمده هم نشان می دهد که این انفجار مربوط به موشک حزب الله نبوده چرا که آن موشک که اسرائیلی ها ادعا می کنند حزب الله پرتاب کرده حد اقل یک کلاهک 50 کیلوگرمی حمل می کند که شدت انفجارش باید گودالی بسیار بزرگتر از آنچه مشاهده می شود ایجاد کند.
دولت لبنان هم رسما تقاضای تحقیقات بین المللی مستقل در این منطقه سوریه ای اشغال شده داشته اما اسرائیل به هیچ وجه قبول ندارد وبه سرعت درحال پاک کردن شواهد می باشد.
اگر به قول معروف ریگی به کفششان نبود قبول می کردند کارشناسان بین المللی بیایند و تحقیقات انجام دهند.
مضاف بر همه اینها، با توجه به اینکه مردمان این منطقه به شدت ضد اسرائیلی هستند عملا مصطلحا این منطقه یک پذیرنده بالقوه برای جبهه مقاومت به حساب می آید و هیچ منطق و دلیلی وجود ندارد که جبهه مقاومت و یا حزب الله بخواهند این منطقه را هدف قرار دهند.
مثل این می ماند که یکی بیاید بگوید حزب الله غزه یا کرانه باختری را هدف قرار داده.
آنچه به نظر می آید این است که نتانیاهو در سفر خود به واشنگتن با مخالفت شدید آمریکا با هرگونه عملیات بر علیه لبنان مواجه شد و برای اینکه بتواند زمینه عملیات خود بر علیه لبنان را فراهم کند چنین بهانه ای را ایجاد کرده.
با توجه به اینکه همه کشته شدگان سوری هستند و شهروند اسرائیل نمی باشند و مضاف بر همه اینها یهودی هم نیستند اینها هیچ ارزش عملی برای اسرائیل ندارند و بحث اینکه اسرائیل امروزه سینه سپر کرده که می خواهد انتقام آنها را بگیرد بحثی توخالی بیش نیست.
اگر کسی بنا باشد بخواهد انتقام اینها را بگیرد این جبهه مقاومت است که باید سنگ اینها را به سینه بزند نه اسرائیل.
با توجه به اینکه فشارها این روزها بسیار زیاد شده تا اسرائیل عملیات خود در غزه را متوقف کند و به آتش بس تن دهد، نتانیاهو به خوبی می داند چنین آتش بسی پایان عمر سیاسی اش خواهد بود و اگر جنگ و خونریزی جدیدی راه نیاندازد کارش تمام است.
وی امیدوار است اگر به لبنان حمله کند آنوقت حزب الله و متحدانش واکنش نشان دهند و در نهایت ایالات متحده و دیگر متحدان اسرائیل هم وارد جنگ شوند و یک جنگ فراگیر در منطقه راه بیافتد، جنگی که می تواند چند صباحی جای نتانیاهو در کرسی نخست وزیری را حفظ کند.
فراموش نکنید که مشکل نتانیاهو فقط پایان عمر سیاسی اش نیست، بلکه به دلیل فساد به مصونیت سیاسی که پست نخست وزیری به او اعطا می کند نیاز دارد تا زندان نرود.
به هر حال آنچه مسلم است این می باشد که ورود اسرائیل به جنگ با لبنان مانند ورود به جنگ با غزه نیست و اسرائیلی ها و متحدین شان به خوبی این را می دانند.
اسرائیلی ها چند سناریو در ذهن دارند که ممکن است بخواهند انجام دهند.
مطلوب ترین سناریو برای آنها این است که اگر بتوانند وارد مناطقی از جنوب و شرق لبنان شوند و به قول خودشان یک کمربند امنیتی برای شمال اسرائیل ایجاد کنند و از آنجا با حزب الله به چانه زنی بپردازند.
آنها به خوبی می دانند دیگر مصوبه 1701 شورای امنیت جوابگو نیست و حتی اگر حزب الله به پشت خط رودخانه لیطانی عقب نشینی کند باز هم به دلیل اینکه امروزه موشک های میان برد و دور برد دارد می تواند هر نقطه ای در اسرائیل بخواهد را هدف قرار دهد و تنها راه برگرداندن فراریان اسرائیلی این است که به توافقی با حزب الله برسند.
امروزه چیزی حدود 250 هزار شهروند اسرائیل از شمال این کشور فرار کرده اند و دولت اسرائیل مجبور شده هتل و اقامتگاه برای آنها اجاره کند و اینها ماهانه ملیون ها دلار خرج گردن دولت اسرائیل می گذارند.
برای اولین بار پس از تاسیس اسرائیل یهودی ها مزه آوارگی در اسرائیل را می چشند و این به خودی خود از نظر روحی روانی هم تاثیر بسیار زیادی برای آنها دارد.
طبق آمار غیر رسمی پس از هفت اکتبر چیزی حدد 650 هزار شهروند چند تابعیتی اسرائیلی همه چیز خود در اسرائیل را فروخته اند و به کشورهای مبدا خود بازگشته اند و معادل همین تعداد هم به کشورهای دیگر کوچ کرده اند ومنتظر هستند که ببینند اوضاع از چه قرار می شود.
با توجه به تعداد شهروندان اسرائیلی این یعنی چیزی حدود بیست درصد شهروندان اسرائیل طی نه ماه اسرائیل را ترک کرده اند.
ادامه سیاست های نتانیاهو و دولت تندروی وی هم می تواند در نهایت منجر به آن شود که این روند شدت بیشتری بگیرد مگر اینکه اسرائیل بتواند تضمین کند که اینها می توانند در شمال اسرائیل و مناطق اشغالی فلسطینی راحت و با امنیت زندگی کنند.
مصوبات اخیر دادگاه های بین المللی هم اشغالی بودن مناطقی که اسرائیلی ها در آن شهرک ساخته اند را رسمی کرده و عملا اسرائیل در حال حاضر فقط با حزب الله و یا جبهه مقاومت درگیر نیست بلکه با جامعه بین المللی و دادگاه های بین المللی درگیر است چرا که با توجه به تثبیت اشغالی بودن مناطقی که در آن شهرک سازی شده عملا در آینده هرگونه عملیاتی که فلسطینی ها بر علیه اسرائیلی ها در این مناطق انجام دهند حق مسلم آنها و مشروع خواهد بود، از جمله عملیات 7 اکتبر که بر علیه شهرک نشینان که در مناطق اشغال شده کمربندی غزه حضور داشتند انجام شده بود و نظر اخیر دادگاه عدل بین الملل این حق را به فلسطینی ها می دهد که بروند در محاکم بین المللی بر علیه اسرائیل شکایت کنند که کلا مسبب اصلی اتفاق هفت اکتبر همان اشغال سرزمین های فلسطینی ها وعملکرد اسرائیل و شهرک نشینان بوده.
به هر حال اسرائیل اگر اطمینان حاصل کند که ممکن است آمریکا از آن حمایت کند قطعا این نظریه اول، یعنی نقشه تصرف بخشی از جنوب و شرق لبنان را اجرا خواهد کرد.
نکته بسیار کلیدی در این ماجرا این است که اسرائیل چند بار تلاش کرده جنوب لبنان وبخش های دیگری از این کشور را اشغال کند و در نهایت در همه نقشه ها با شکست مواجه شده اند.
در دفعه های قبل اسرائیلی ها وارد لبنان شده اند و برای مدتی که در برخی موارد چندین سال بوده در آنجا مانده اند اما امروزه بحث در این است که شرایط بسیار متفاوت است و این احتمال وجود دارد که نتیجه بر عکس شود یعنی به جای اینکه اسرائیل وارد خاک لبنان شود این حزب الله و جبهه مقاومت باشد که از این بهانه بهره ببرند و وارد مناطق اشغال شده سوریه و فلسطین شوند و در صدد باشند این مناطق را آزاد کنند.
گو اینکه اسرائیل به مدرن ترین تسلیحات آمریکایی و غربی مجهز است اما حزب الله هم دیگر آن حزب الله قبلی نیست و یک ارتش بسیار مجهز و مقتدر است که یک پشتوانه چندصد هزار نفری از جبهه مقاومت را نیز پشت خود دارد.
طبق برآوردها حزب الله بیش از یک ملیون ونیم موشک وپهباد وانواع تسلیحات مدرن دیگر در اختیار دارد که می تواند موازنه قدرت که اسرائیل روی آن حساب می کند، یعنی نیروی هوایی، را به هم بزند، و علاوه بر آن حزب الله حدود یکصد هزار نیروی ثابت و حدود یکصد تا دویست هزار نیروی ذخیره در اختیار دارد.
علیرغم اختلافات داخلی که در لبنان وجود دارد اما در صورتی که اسرائیل بخواهد به لبنان حمله کند بسیاری از نیروهای لبنانی دیگر هم برای دفاع از کشورشان به جنگ با اسرائیل خواهند رفت.
مضاف بر همه اینها قطعا در صورتی که اسرائیل به لبنان حمله کند هزاران داوطلب از سرتاسر کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی به حزب الله برای جنگ با اسرائیل خواهند پیوست وماجرا محدود به لبنان و اسرائیل نخواهد ماند.
یک سناریوی دیگر که مد نظر اسرائیل است این می باشد که برخی مواضع مهم حزب الله را هدف قرار دهد و یا اینکه حتی زیربناهای اقتصادی لبنان را تخریب کند تا با تضعیف حزب الله و ایجاد نارضایتی مردمی فشار بر حزب الله را افزایش دهد تا مجبور شود به خواسته های اسرائیل تن دهد.
نکته مهم در این ماجرا این است که بیم آن می رود که هر حمله ای از طرف اسرائیل بهانه ای شود برای حزب الله جهت حمله به اهداف مشابه در اسرائیل، و اسرائیلی ها به خوبی می دانند امروزه حزب الله از این شرایط برخوردار می باشد که بتواند هر نقطه ای در اسرائیل را هدف قرار دهد.
در حالی که لبنان امروزه از نبود امکانات زیر بنایی مانند آب و برق و ارتباطات رنج می برد در صورتی که حزب الله به امکانات زیربنایی آب و برق و ارتباطات و... اسرائیل حمله کند و اسرائیل با نبود برق و یا آب و یا ارتباطات مواجه شود این ماجرا می تواند موجب ایجاد نارضایتی عمومی از دولت تندرو اسرائیل شود و حتی این دولت ممکن است توسط مردم سرنگون شود.
اگر تا به امروز حزب الله از تسلیحاتی که در اختیار دارد برای هدف قرار دادن اهداف زیربنایی اسرائیل استفاده نکرده و به قواعد درگیری پایبند بوده به این دلیل نبوده که حزب الله این امکانات را ندارد بلکه به این دلیل بوده که اگر حزب الله شروع کننده جنگ و یا درگیری با اسرائیل باشد آنوقت نارضایتی داخلی بر علیه حزب الله افزایش خواهد یافت اما در صورتی که حزب الله در دفاع از خاک لبنان دست به چنین کاری بزند آنوقت مساله فرق می کند.
به همین دلیل هم می باشد که امروزه آمریکایی ها به دنبال آن هستند که اسرائیل حمله ای را انجام دهد اما حزب الله واکنش نشان ندهد.
یک نکته دیگر که شاید بسیاری روی آن حساب باز نکرده بودند این است که اخیرا اسرائیل انبارهای سوخت در بندر حدیده یمن را هدف قرار داده، هدفی که سهل الوصول ترین هدف به حساب می آید اما آسیب اش به مردم عادی یمن می رسد.
طبق آنچه همه از یمنی ها می شناسند این است که اینها مردمانی بسیار سرسخت و انتقام جو می باشند و اینگونه نیست که اینها از این ماجرا بگذرند و هر لحظه این احتمال وجود دارد که یمنی ها بخواهند انتقام این عمل را با عملیاتی مشابه بگیرند.
یعنی ممکن است که اسرائیل بخواهد عملیاتی را بر علیه حزب الله و یا لبنان شروع کند اما به یکباره به خود بیایند و ببینند همه مخازن انرژی آنها نیز هدف قرار گرفته و به یکباره جبهه مقاومت دست بالا را در جنگ پیدا کنند وشروع عملیات اسرائیل بر علیه لبنان بهانه ای باشد برای جبهه مقامت جهت حمله به اسرائیل.
در پایان به نظر می رسد بهترین سناریو این است که مردم اسرائیل دست به کار شوند و خودشان را از دست نتانیاهو و دولت تندرو او وهمه تندروهای همسو با اینها خلاص کنند و جنگ در غزه را پایان دهند وبپذیرند که فلسطینی ها هم حق و حقوقی دارند که باید به آنها داده شود وگرنه این چرخه و ماجرا پایان نخواهد داشت.