روابط تاریخی ایران و روسیه – قسمت پنجم
امروز مى خواهيم به يكصد سال قبل، يعنى به فوريه ١٩١٧ بازگرديم، زمانى كه انقلاب كبير روسيه آغاز، و تاثير به سزايى بر روى كشورهاى جهان از جمله ايران گذاشت. ولاديمير ساژين، شرق شناس روس در اين زمينه مى گويد:
"بنا به عقيده بسيارى از محققين علوم اجتماعى، تاريخ بشريت شاهد وقوع سه انقلاب بزرگ بوده كه توانسته روند تاريخ را تغيير دهد. انقلاب هاى كبير ١٧٨٩ فرانسه، ١٩١٧ روسيه و انقلاب اسلامى ١٩٧٩ ايران، از جمله آنها هستند. البته انقلاب روسيه تاثير قابل ملاحظه اى در توسعه روابط اجتماعى در ايران داشته است. ويژگى هاى اصلى اثرات این انقلاب چه بود؟"
بدون شك بسيارى از كشورها و اصولا تاريخ قرن بيستم ميلادى، تحت تاثير انقلاب روسيه قرار گرفت. ايران نيز به عنوان يك همسايه و شريك چند صد ساله روسيه از تاثيرات اين انقلاب، بى بهره نماند.
اين واقعيت را نيز نبايد ناديده گرفت كه نقش امپراطورى روسيه در اقتصاد، سياست و امور نظامى ايران در اواخر قرن ١٩ و اوايل قرن بيستم، تعيين كننده بود. در همين حال بريتانيا نيز مايل به از دست دادن موقعيت سنتى خود در خاورميانه، از جمله ايران، نبود. اين كشور تبديل به ميدان نبردی بين دو امپراطورى شده بود.
دولت جديد بلشويك روسيه نمى خواست تا سياست هاى امپرياليستى تزارى را در قبال ايران، ادامه دهد. آخر بلشويك ها بر اين باور بودند كه در آينده نزديك، در بسيارى از كشورها بايد انقلاب جهانى كمونيستى رخ دهد و براى نزديك شدن وقوع اين انقلاب، آنها آماده تبليغ و گسترش ايده هاى بلشويسم در سراسر جهان از جمله ايران بودند. آنها مخالف روش هاى نخ نما شده برده دارى امپرياليستى در ديگر كشورهاى خارجى بودند. به عقيده رهبران بلشويكى، دير يا زود اكثر كشورها با متحد شدن، تبديل به جمهورى كمونيستى شوروى خواهند شد.
البته بريتانيا تمايلى براى از دست دادن ايران، نداشت. در سال هاى ١٩١٩ تا ١٩٢٠، تعدادى سند بين ايران و بريتانيا امضا گرديد كه باعث افزايش نفوذ لندن در تهران شد. انگليسى ها به تدريج رهبرى نيروهاى مسلح ايران را به دست گرفته و محتاطانه، به سلطنت رسيدن رضا خان، سرهنگ بريگاد قزاق را فراهم كردند.
با این وجود، بریتانیا در آغاز دهه 20 میلادی، احساس خوبی در ایران نداشت. با اینکه انگلیس میل به دست آوردن کنترل بر اقتصاد و سیاست، گسترش حضور نظامی و دیگر اقدامات خود در ایران را داشت، اما از طرف دیگر شاهد رشد نارضایتی عمومی بود.
بیشترین نارضایتی ها را می توان در جنبش های ملی آزادیبخش و شورش ها در گیلان، آذربایجان، بخشی از خراسان و دیگر مناطق کشور عنوان کرد. مخالفان خواستار خروج نیروهای بریتانیا از ایران و دموکراتیزه کردن زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه بودند. روشنفکران دمکرات در پایتخت، خواستار مبارزه فعال علیه دولت انگلیس و حامیان ایرانی آنها بودند.
هم زمان رهبران روسیه شوروی، با دخالت های آشکار و نامشهود در روند سیاسی ایران، و برای تثبیت، و قانونی جلوه دادن دولت جدید بلشویکی، در ماه مه 1920، شروع به برقراری و ایجاد روابط رسمی با دولت شاه کردند.
در 26 فوریه 1921، پیمان ایران و شوروی در مسکو به امضا رسید. این اولین قرارداد دولت روسیهِ سوسیالیتی اتحاد شوروی با کشوری از خاورزمین بود. در این پیمان، دولت شوروی امتناع خود برای شرکت در فعالیت ها و موافقت هایی که "منجر به تضعیف و اخلال در حق حاکمیت ایران" شود را اعلام کرد.
این پیمان برای خزانه تقریبا خالی ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار شد چرا که دولت شوروی روسیه "از هر نوع حقوق خود نسبت به قروضی که دولت تزاری به ایران دادهاست" صرف نظر کرد. جمع کل استقراض ها بدون احتساب سود بانکی، در سال 1917 به 65 و نیم میلیون روبل طلا می رسید.
دولت شوروی استفاده از راههای شوسه از انزلی به تهران و از قزوین به همدان با تمام اراضی و ابنیه و اثاثیه متعلق به راههای مذکور و همچنین خطوط راه آهن از جلفا به تبریز و از صوفیان به دریاچه ارومیه با تمام ابنیه و وسایل نقلیه و متعلقات دیگر، اسکلهها و انبارها و کشتیهای بخاری و یدک کش و کلیه وسایل نقلیه در دریاچه ارومیه با تمام متعلقات آنها ، تمام خطوط تلگرافی و تلفنی با تمام متعلقات و ابنیه و اثاثیه که در ایران توسط دولت سابق تزاری ساخته شده و نهایتا بندرانزلی با انبارها و کارخانه چراغ برق و سایر ابنیه را بلاعوض به مالکیت ایران در آورد.
این پیمان مهم، گام مثبت و قابل توجهی در تاریخ روابط خارجی ایران داشت. قرارداد سال 1921، باعث تثبیت اوضاع سیاست داخلی ایران و در نتیجه ظهور شرایطی برای احیای یک دولت متمرکز گردید. علاوه بر این، با وجود ابهام در فصول 5 و 6 قرارداد، که باعث بروز نارضایتی در محافل سیاسی ایران شد، اما به هر حال این کشور در مقابل تهدیدات هژمونیک توسط انگلستان، آلمان و پس از آن ایالات متحده، تا حد قابل ملاحظه ای به استقلال رسید.
ساژین در خاتمه می گوید که بی شک انقلاب کبیر روسیه در تاریخ ایران تاثیر گذار بود. اثرات مثبت و منفی آن در روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی تا سال 1979، بروز یک انقلاب کبیر دیگر در ایران، قابل ذکر است.