https://spnfa.ir/20160512/1488233.html
تلاش برای تبدیل جنگ واسطه ای ایران وعربستان به جنگ مستقیم
تلاش برای تبدیل جنگ واسطه ای ایران وعربستان به جنگ مستقیم
اسپوتنیک ایران
کنار گذاشتن جنگ های واسطه ای و ورود به جنگ مستقیم اخیرا در محافل مختلف رسانه ای و سیاسی مخصوصا در کشورهای عربی زمزمه می شود و حتی برخی از آن به عنوان شروع جنگ... 12.05.2016, اسپوتنیک ایران
2016-05-12T14:15+0430
2016-05-12T14:15+0430
2016-05-12T14:28+0430
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/20/00/200054_0:160:3072:1888_1920x0_80_0_0_9264bb13dd5c89ce341e4a7c954eda41.jpg
ایران
عربستان سعودی
آمریکا
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2016
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
خبرها
fa_FA
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/20/00/200054_171:0:2902:2048_1920x0_80_0_0_8d3dbf23642e72c2dbf0a128d98964a6.jpgاسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
ایران, عربستان سعودی, آمریکا
ایران, عربستان سعودی, آمریکا
تلاش برای تبدیل جنگ واسطه ای ایران وعربستان به جنگ مستقیم
14:15 12.05.2016 (بروز رسانی شده: 14:28 12.05.2016) کنار گذاشتن جنگ های واسطه ای و ورود به جنگ مستقیم اخیرا در محافل مختلف رسانه ای و سیاسی مخصوصا در کشورهای عربی زمزمه می شود و حتی برخی از آن به عنوان شروع جنگ جهانی سوم یاد می کنند و عربستان سعودی را شاه کلید شروع این جنگ معرفی می نمایند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم کشورهای عربی دچار نابسامانی شدید شدند و طی آن اختلاف نظر بر سر آینده رژیم حکومتی میان کشورهای عربی به درگیری و خونریزی میان ملی گرایان و اسلامگرایان کشیده شد. در ابتدا ملی گرایان موفق شدند حکومت را در دست بگیرند و با گسترش ایده های مارکسیستی و سوسیالیستی برخی کشورهای عربی به سوی حکومت های جامعه گرا (سوسیالیستی) روی آوردند در حالی که برخی دیگر به سوی نظام های مشابه غرب. هیچ کدام از این حکومت ها مبنای مورد نیاز جامعه را در نظر نگرفتند و همه تلاش داشتند نمونه خارجی را در کشورهای خود پیاده کنند و با توجه به اینکه جوامع آمادگی پذیرش چنین نظام هایی را نداشت همیشه حکام این کشورها با چالش مواجه بودند. در این میان ایده های اسلامگرایانه از سلفی گری وهابی در عربستان سعودی گرفته تا اخوان المسلمین در مصر تلاش داشتند نمونه دیگری از رژیم های حکومتی را ارائه دهند اما با توجه به قدرت ملی گراها فضای تحرک نداشتند و دائم به شدت سرکوب می شدند.
همین مساله منجر به آن شد که ایده جهاد بر علیه حکام نیز در میان اسلامگراها رشد کند. دهه هفتاد قرن گذشته نقطه عطفی در تحرک اسلامگراها به حساب می آید. افزایش قیمت نفت منجر به آن شد تا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که حامیان جریان اسلامگرا بودند مازاد درآمد ارزی زیادی به دست آورند و به فکر تقویت جریان های اسلامگرای وابسطه به خود در کشورهای دیگر بیافتند. نباید فراموش کرد که تحقیر این کشورها توسط ملی گرایان یکی از عقده هایی بود که سالها در دل آنها باقی مانده بود و آنها همیشه به دنبال فرصتی جهت سرنگونی و انتقام از رهبران دیگر کشورهای عرب بودند. در پایان دهه هفتاد میلادی اتفاق دیگری نیز افتاد و آن سرنگونی شاه ایران طی یک انقلاب اسلامی پیش بینی نشده بود. ارتباط شاه ایران با غرب این کشور را به پلیس منطقه تبدیل کرده بود و ایران هم برای چندین دهه همچون ملی گرایان عرب سران و رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را تحقیر کرده بود. بماند که خصومت دیرینه عرب و عجم از یکسو و شیعه و سنی از سوی دیگر دائم در دل عقده شده بود. با ظهور نظام نوپای اسلامی در ایران عرب ها خوشحال بودند که اولین تحقیر کننده از صحنه خارج شده بود، اما متوجه شدند یک الگوی جدید بوجود آمده بود که از شاه ایران برای آنها خطرناکتر است و شاه ایران دارای آن نبوده. الگوی نظام اسلامی جدید. با اینکه شاه دارای قدرت نظامی زیادی بود اما در قدرت در چهارچوب سرزمینی ایران بود در حالی که نظام جمهوری اسلامی با ایدئولوژی خود می توانست در کل کشورهای اسلامی نفوذ کند. همین نظام اسلامی بقیه اسلامگرایان را تشویق می کرد تا با الگو برداری از نظام اسلامی که در ایران برپا شده بود بر علیه حکام خود شورش کنند و متقاضی برپایی یک نظام اسلامی در کشورهای خود باشند.
اینبار خطر خیلی جدی بود و حتی حکام حامی جریان های اسلام گرا در
کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را نیز تهدید می کرد چرا که اسلامگراها به فکر الگوبرداری از ایران افتاده بودند و تاج وتخت پادشاهان و امرای عرب همچون روسای جمهوری مادام العمر دیگر کشورهای ملی گرا در خطر بود. چون اینان توان و جرئت ورود به یک جنگ مستقیم با ایران را نداشتند صدام حسین جاه طلب را مجاب کردند تا با حمایت آنها به ایران حمله کند. طی هشت سال جنگ عراق با ایران این کشورها هر آنچه در توان داشتند را در اختیار عراق گذاشتند تا بلکه بتواند ایران را از میان ببرد ولی در نهایت نتیجه به کام آنها نشد. همزمان ایالات متحده آمریکا برای مقابله با شوروی در افغانستان به فکر استفاده از اسلامگراها افتاد و با کمک عربستان سعودی و پاکستان و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس این اسلامگراها را آموزش نظامی داد و تسلیح کرد. اینان امیدوار بودند پس از خروج شوروی از افغانستان نظام و حکومتی در افغانستان بوجود آورند که مرزهای شرقی ایران را نیز درگیر کند. حکومت طالبان بر افغانستان نیز با حمایت آنها برپا شد اما جریان های جهادی عرب که در افغانستان آموزش دیده بودند دیدگاه های بالاتری را داشتند، رسیدن به قدرت در کشورهای خود و سرنگونی حکام کشورهای عربی و دشمن های دور و بزرگ همچون ایالات متحده و اسرائیل و…
با این شرایط ایالات متحده مجبور بود که به هر ترتیبی شده به افغانستان لشکر کشی کند تا هیولای خود ساخته را نابود سازد ولی در کمال نا باوری پس از سرنگونی طالبان حکومتی در افغانستان به قدرت رسید که خواهان دوستی ورابطه دوستانه با ایران بود. همین ماجرا در عراق نیز تکرار شد و هیولای دوم یعنی صدام حسین باید از بین می رفت، باز هم شاهد آن بودیم که طرفداران ایران توانستند در عراق نیز به قدرت برسند. عملا ایران توانسته بود با سیاست موفقیت هایی را به دست آورد که عرب ها با سالها جنگ نمی توانستند به دست آورند.
در همین حین درگیریهای فیما بین اعراب نیز ادامه داشت و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با هزینه های کلان و خرید مزدور و سرکرده و سخنور دینی به هر ترتیبی شده اولویت جهادی ها را از سرنگونی پادشاهان و امرای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به سرنگونی رهبران دیگر کشورهای عرب تبدیل کردند و به دنبال حذف رقبا بودند. در همین حین نفوذ ایران نیز در حال گسترش بود مخصوصا که حزب الله لبنان موفق شده بود اسرائیل را شکست دهد و سید حسن نصر الله به قهرمان ملی همه کشورهای عربی تبدیل شده بود. اعراب طی چندین دهه جنگ های پیاپی با اسرائیل موفق نشده بودند حتی یک پیروزی اسمی هم به دست آورند در حالی که حزب الله لبنان موفق شده بود با حمایت ایران و طبیعتا سوریه نه فقط اسرائیل را شکست دهد بلکه سرزمین های لبنان را از اسرائیل پس گیرد. بدیهی است که امرا و پادشاهان کاخ نشین عرب که با قاشق طلا به جهان دیده گشوده اند تاب دیدن طرفداری وحمایت مردمان خود از چنین جریانی را نداشتند. و مجددا طرح تسریع در حذف و نابودی ایران بازگشتند. چون تنهایی توان مقابله با ایران را نداشتند آنها برای اینکار مجبور بودند با اسرائیل همکاری کنند و برای جلب همکاری اسرائیل باید امنیت آن را تامین می کردند و تنها راه تامین امنیت اسرائیل خارج کردن حزب الله لبنان و طرفداران فلسطینی ایران از صحنه بود چون این گروه ها در واقع سوپاپ اطمینان ایران در مقابل اسرائیل به حساب می آمدند. با همین دیدگاه آنها به فکر سرنگونی بشار الاسد افتادند چرا که بدون پشتیبانی سوریه عملا حزب الله نیز تضعیف و در نهایت نابود می شد.
پیش بینی آنها این بود که سوریه مانند لیبی حد اکثر طی سه الی شش ماه سقوط کند و همزمان عراق سقوط کنند و مجددا به سراغ ایران بیایند. توضیح دادنش خیلی مفصل است اما پس از پنج سال امروزه اینان به نتیجه رسیدند که کل نقشه هایشان نقش بر آب شده و نه فقط نتوانسته اند ایران و همپیمانانش را شکست دهند بلکه نفوذ ایران نیز گسترش یافته. ایرانی که قبلا حضور چشمگیری در یمن نداشت امروزه به دلیل دخالت مستقیم عربستان و همپمانانش در یمن به عنوان همپیمان مردمان یمن به حساب می آید و در حیاط پشتی عربستان نیز نفوذ پیدا کرده. عمده کشورهای جهان نیز امروزه طرفدار راه حل ایران برای حل بحران های منطقه می باشند و به این نتیجه رسیده اند که رویه عملکرد عربستان سعودی و همپیمانانش در منطقه امنیت جهان را به خطر انداخته. عربستان سعودی صدها ملیارد دلار بابت خرید تسلیحات و جنگ های مختلف در عراق و سوریه و یمن و افغانستان و لیبی و بحرین و… هزینه کرده نه فقط نتوانسته حتی یک امتیاز به دست آورد بلکه امتیاز های زیادی را که قبلا داشت به نفع ایران از دست داده. سعودی ها معتقد هستند که همه این شکست ها به دلیل وجود ایران است و جنگ های واسطه ای پاسخگو نمی باشد و باید استراتژی خودشان را تغییر دهند، امروزه برخی از سیاست مداران تندرو در این کشور معتقد هستند که باید همان استراتژی ای را که عربستان برای کنار زدن صدام حسین و نابودی عراق استفاده کرد را پیش بگیرند و ایران را وادار به ورود به یک جنگ مستقیم با عربستان سعودی وکشورهای عرب حوزه خلیج فارس کنند.
اینان معتقد هستند با این شرایط ایالات متحده و غرب و همچنین برخی کشورهای اسلامی سنی مانند ترکیه و پاکستان و مصر و… مجبور خواهند شد برای حمایت از آنها وارد جنگ شوند وخود به عنوان رهبر کشورهای اسلامی بروز کنند. آنها همچنین معتقد هستند با این شگرد خواهند توانست ایران و آمریکا وارد یک جنگ مستقیم کنند و از شر ایران خلاص شوند. بر اساس اخباری که اخیرا از سفر آقای اوباما درز کرده، رئیس جمهوری ایالات متحده به تندی با رهبران این کشورها صحبت کرده و به آنها اخطار داده که چنین نقشه ای را پیش نگیرند چون ایالات متحده هرگز با آنها همراهی نخواهد کرد. قبل از سفر وی نیز هم وزیر امور خارجه و هم وزیر دفاع آمریکا این موضع را نسبت به نقشه اعراب اتخاذ کردند و همین مساله منجر به شکر آب شدن روابط این کشورها با آمریکا و خودداری پادشاه و امرای عربستان از استقبال اوباما در فرودگاه شد. عرب ها با این رفتار می خواستند به اوباما بگویند که بر نقشه خود اصرار دارند و علیرغم اینکه هنوز حدود یک سال از دوره ریاست جمهوری اش باقی مانده ولی دیگر برای وی اعتباری قایل نیستند و به دنبال توافق با رئیس جمهوری بعدی هستند. عرب های حوزه خلیج فارس معتقد هستند که می توانند رئیس جمهوری بعدی ایالات متحده را متقاعد کنند با آنها همراهی کند و لابی های آنها همراه با لابی اسرائیل در حال حاضر در ایالات متحده تلاش دارند روی نمایندگان کنگره و سنای ایالات متحده تاثیر بگذارند تا برای نقشه های آنها آماده باشند. لابی های آنها همچنین تلاش دارند که به هر ترتیبی شده اجرای برجام را مختل کنند و تا پایان دوره ریاست جمهوری آقای اوباما اجازه ندهند ایران به اموال و دارایی های خود و یا تسلیحات مدرن دسترسی پیدا کند.
با این شرایط می توان گفت دستگاه دیپلماسی ایران طی یک سال آینده ماموریت بسیار مهم وخطیری را بر عهده دارد که بر اساس آن باید هم جلوی سنگ اندازی های لابی های عربی و اسرائیلی در آمریکا را بگیرد و هم اینکه در سطوح بین المللی شرایط را بر علیه نقشه های این کشورها برگرداند.
همزمان نیروهای مسلح ایران هم ماموریت دیگری را در دست خواهند داشت و آن تسریع در ساخت تسلیحات پیشرفته و مدرن دفاعی مخصوصا موشک های دوربرد قدرتمند و نقطه زن از یک سو و نابودی جریانان وابسته به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در سوریه و عراق از سوی دیگر. چون با این شرایط هم جبهه رویارویی وسیع تر و خواهد بود و هم اینکه هزینه حمله به ایران بسیار سنگین خواهد بود و هرچه هزینه حمله به ایران سنگین تر باشد قطعا حمله کننده مردد تر خواهد بود.
در نهایت می توان گفت موفقیت دستگاه دیپلماسی و نیروهای مسلح ایران جهان را از جنگ جهانی سوم نجات خواهد داد و در غیر اینصورت احتمال موفقیت عرب ها بر راه انداز جنگ جهانی سوم بیشتر خواهد بود و در این راستا تصور اینکه کشورهای خارج از منطقه خاورمیانه دور از جنگ خواهند بود تصوری عبث است و عملیات تروریستی در پاریس و بلژیک و… نشان داد که همه کشورهای جهان درگیر این جنگ خواهند شد.