https://spnfa.ir/20240110/کارمند-تلویزیون-اکوادور-تجربه-حمله-افراد-غیر-مسلح-را-شبیه-فیلم-ترسناک-توصیف-می-کند-19295757.html
کارمند تلویزیون اکوادور تجربه حمله افراد غیر مسلح را شبیه "فیلم ترسناک" توصیف می کند
کارمند تلویزیون اکوادور تجربه حمله افراد غیر مسلح را شبیه "فیلم ترسناک" توصیف می کند
اسپوتنیک ایران
یکی از کارمندان شبکه تلویزیونی اکوادور TC Televisión که روز قبل توسط افراد مسلح دستگیر شد، گفت که او و همکارانش در جریان این حمله چه چیزهای تجربه کرده اند. 10.01.2024, اسپوتنیک ایران
2024-01-10T23:16+0330
2024-01-10T23:16+0330
2024-01-10T23:20+0330
جهان
اختصاصی اسپوتنیک
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e8/01/0a/19286485_0:294:2875:1911_1920x0_80_0_0_01df28f9d62178ad4c1746d31cdda75b.jpg
به گزارش اسپوتنیک، یکی از کارمندان شبکه تلویزیونی اکوادور TC Televisión به طور انحصاری در گفتگو با خبرنگار اسپوتنیک گفت که او و همکارانش در جریان این حمله چه تجربه کرده اند. او از ترس جانش، پذیرفت به شرط ناشناس ماندن با اسپوتنیک صحبت کند.او می گوید: برای بیان واقعی آنچه اتفاق افتاده است ... هرگز نمی توانیم احساس خود را در آن لحظات توصیف کنیم. توصیف این موضوع شبیه دیدن یک فیلم ترسناک است... ما یک روز کاری عادی برای رسانه ها داشتیم... و تقریباً در ساعت 14:09، 14:10 به وقت اکوادور، همکاران دویدند و گفتند که کسانی می آیند و تیراندازی می کنند. در آن لحظه تنها واکنش ما دویدن بود. وقتی خواستیم فرار کنیم، آنها یک متر با ما فاصله داشتند. [سپس] تصمیم گرفتیم پنهان شویم زیرا این تنها راه نجات بود. از جایی که ما بودیم میتوانستیم هر چه میگفتند بشنویم.یکی می گفت: می خواهم آنها را بکشم، می خواهم آنها را بکشم، می خواهم آنها را بکشم. دیگری می گفت: "آهن" که به معنای اسلحه است، بیاور. "بیاور، بیاور". و ناگهان صدایی گفت: "مواد منفجره بیاور، بمب داری؟ مواد منفجره بیاور." و در پاسخ: بله، مواد منفجره هست، بیاورید تا اینجا را منفجر کنیم.جایی که ما کار می کردیم را به میدان جنگ تبدیل کردند. آنها گروگان ها را گرفتند، کسانی که در سراسر جهان نشان داده شدند. آنها را گرفتند، بردند و فریاد زدند: "میخواهیم در را باز کنیم". چون در آن لحظه برنامه زنده خبری داشتیم. "ما می خواهیم در را باز کنیم، در را برای ما باز کنید." "آیا می خواهیم همه شما را ترک کنیم یا بکشیم؟" به درها می زدند، شیشه ها را می شکستند، پول می دزدیدند، وسایل ما را می دزدیدند.چیزی که توانستیم به اقوام و دوستانمان بگوییم این بود که ما ربوده شده ایم، ما توسط یک گروه جنایتکار گروگان گرفته شدیم. از آنها [راهزنان] نیز شنیدیم: "بله، بله، ما مافیا هستیم. هیچ کس جلوی ما را نخواهد گرفت. ما بر کشور حکومت می کنیم." آنها موفق شدند گروگان ها را بگیرند. و آنها را به استودیو بردند. درب استودیو بسیار محکم است. می توان آن را از داخل باز کرد، اما از بیرون نه. آنها افراد را از اتاق کنترل بردند. تهیه کننده، دستیاران تولید، فیلمبرداران، و با اسلحه آنها را با مواد منفجره به داخل هل دادند.ما در پناهگاه گوش دادیم که می خواستند ما را بکشند. ناگهان شنیدیم: "پلیس ها اینجا هستند، پلیس ها اینجا هستند." به آنها بگویید وارد نشوند، ما آنها را می کشیم. این را به پلیس و ارتشی که به [ساختمان] کانال آمدند بگویید." پس از آن، آنها اسلحه های خود را به سمت همه کسانی که در استودیو بودند نشانه گرفتند. و ناگهان شنیدیم: بنگ، بنگ، بنگ، بنگ! به زمین! توهین هایی [ وجود داشت ] اینجا میدان جنگ بود. همه ما که آنجا بودیم، زیر گلوله بودیم، به توهین و تهدید گوش میدادیم. می توان گفت ما در مرکز همه چیز بودیم. ما در آن لحظه احساس کردیم که چگونه گلوله ها از کنار ما می گذرند و این شرورها از قبل در استودیو بودند، هیچ کلمه ای برای توصیف آنها وجود ندارد.زیرا کاری که آنها انجام دادند و خواستند این بود که رعب و وحشت را در بین همه ما و در بین همه اکوادوری ها گسترش دهند. و این خیلی دردناک است، زیرا در آن زمان خانواده، دوستان، آشنایان با ما تماس می گرفتند، به ما پیام می دادند. اما آنها از ما چیزی نمی دانستند.تا اینکه پلیس و نیروهای مسلح وارد عمل شدند و عملیات آنها را خنثی کردند. و البته این رذل ها تسلیم شدند. در مجموع 13 نفر بودند، آنهایی که آنجا بودند، آنهایی که ما را ترساندند. بسیاری از همکارانم میگویند که به برخی از محلها نرفتند، به آنجا نفوذ نکردند، زیرا نمیدانستند، با مکان کانال یا استودیو آشنا نبودند. اما وقتی پلیس رسید، [هنوز] تعدادی گروگان را نگه داشته بودند اما پلیس عملیات آنها را خنثی کرد. از لحظه ورود آنها به استودیو تا رسیدن پلیس حدود 20-30 دقیقه گذشت. و پلیس رسید. این کار 15 تا 20 دقیقه طول کشید. در کل حدود دو ساعت طول کشید تا از این جهنم نجات پیدا کنیم.
https://spnfa.ir/20240110/اعلام-رژیم-درگیری-مسلحانه-در-اکوادور-19282384.html
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2024
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
خبرها
fa_FA
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e8/01/0a/19286485_319:0:2875:1917_1920x0_80_0_0_f8f0f4fcb1dfc680dc946f4f35bbca0d.jpgاسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
جهان, اختصاصی اسپوتنیک
کارمند تلویزیون اکوادور تجربه حمله افراد غیر مسلح را شبیه "فیلم ترسناک" توصیف می کند
23:16 10.01.2024 (بروز رسانی شده: 23:20 10.01.2024) یکی از کارمندان شبکه تلویزیونی اکوادور TC Televisión که روز قبل توسط افراد مسلح دستگیر شد، گفت که او و همکارانش در جریان این حمله چه چیزهای تجربه کرده اند.
به گزارش اسپوتنیک، یکی از کارمندان شبکه تلویزیونی اکوادور TC Televisión به طور انحصاری در گفتگو با خبرنگار اسپوتنیک گفت که او و همکارانش در جریان این حمله چه تجربه کرده اند. او از ترس جانش، پذیرفت به شرط ناشناس ماندن با اسپوتنیک صحبت کند.
او می گوید: برای بیان واقعی آنچه اتفاق افتاده است ... هرگز نمی توانیم احساس خود را در آن لحظات توصیف کنیم. توصیف این موضوع شبیه دیدن یک فیلم ترسناک است... ما یک روز کاری عادی برای رسانه ها داشتیم... و تقریباً در ساعت 14:09، 14:10 به وقت اکوادور، همکاران دویدند و گفتند که کسانی می آیند و تیراندازی می کنند. در آن لحظه تنها واکنش ما دویدن بود. وقتی خواستیم فرار کنیم، آنها یک متر با ما فاصله داشتند. [سپس] تصمیم گرفتیم پنهان شویم زیرا این تنها راه نجات بود. از جایی که ما بودیم میتوانستیم هر چه میگفتند بشنویم.
یکی می گفت: می خواهم آنها را بکشم، می خواهم آنها را بکشم، می خواهم آنها را بکشم. دیگری می گفت: "آهن" که به معنای اسلحه است، بیاور. "بیاور، بیاور". و ناگهان صدایی گفت: "مواد منفجره بیاور، بمب داری؟ مواد منفجره بیاور." و در پاسخ: بله، مواد منفجره هست، بیاورید تا اینجا را منفجر کنیم.
جایی که ما کار می کردیم را به میدان جنگ تبدیل کردند. آنها گروگان ها را گرفتند، کسانی که در سراسر جهان نشان داده شدند. آنها را گرفتند، بردند و فریاد زدند: "میخواهیم در را باز کنیم". چون در آن لحظه برنامه زنده خبری داشتیم. "ما می خواهیم در را باز کنیم، در را برای ما باز کنید." "آیا می خواهیم همه شما را ترک کنیم یا بکشیم؟" به درها می زدند، شیشه ها را می شکستند، پول می دزدیدند، وسایل ما را می دزدیدند.
چیزی که توانستیم به اقوام و دوستانمان بگوییم این بود که ما ربوده شده ایم، ما توسط یک گروه جنایتکار گروگان گرفته شدیم. از آنها [راهزنان] نیز شنیدیم: "بله، بله، ما مافیا هستیم. هیچ کس جلوی ما را نخواهد گرفت. ما بر کشور حکومت می کنیم." آنها موفق شدند گروگان ها را بگیرند. و آنها را به استودیو بردند. درب استودیو بسیار محکم است. می توان آن را از داخل باز کرد، اما از بیرون نه. آنها افراد را از اتاق کنترل بردند. تهیه کننده، دستیاران تولید، فیلمبرداران، و با اسلحه آنها را با مواد منفجره به داخل هل دادند.
ما در پناهگاه گوش دادیم که می خواستند ما را بکشند. ناگهان شنیدیم: "پلیس ها اینجا هستند، پلیس ها اینجا هستند." به آنها بگویید وارد نشوند، ما آنها را می کشیم. این را به پلیس و ارتشی که به [ساختمان] کانال آمدند بگویید." پس از آن، آنها اسلحه های خود را به سمت همه کسانی که در استودیو بودند نشانه گرفتند. و ناگهان شنیدیم: بنگ، بنگ، بنگ، بنگ! به زمین! توهین هایی [ وجود داشت ] اینجا میدان جنگ بود. همه ما که آنجا بودیم، زیر گلوله بودیم، به توهین و تهدید گوش میدادیم. می توان گفت ما در مرکز همه چیز بودیم. ما در آن لحظه احساس کردیم که چگونه گلوله ها از کنار ما می گذرند و این شرورها از قبل در استودیو بودند، هیچ کلمه ای برای توصیف آنها وجود ندارد.
زیرا کاری که آنها انجام دادند و خواستند این بود که رعب و وحشت را در بین همه ما و در بین همه اکوادوری ها گسترش دهند. و این خیلی دردناک است، زیرا در آن زمان خانواده، دوستان، آشنایان با ما تماس می گرفتند، به ما پیام می دادند. اما آنها از ما چیزی نمی دانستند.
تا اینکه پلیس و نیروهای مسلح وارد عمل شدند و عملیات آنها را خنثی کردند. و البته این رذل ها تسلیم شدند. در مجموع 13 نفر بودند، آنهایی که آنجا بودند، آنهایی که ما را ترساندند. بسیاری از همکارانم میگویند که به برخی از محلها نرفتند، به آنجا نفوذ نکردند، زیرا نمیدانستند، با مکان کانال یا استودیو آشنا نبودند. اما وقتی پلیس رسید، [هنوز] تعدادی گروگان را نگه داشته بودند اما پلیس عملیات آنها را خنثی کرد.
از لحظه ورود آنها به استودیو تا رسیدن پلیس حدود 20-30 دقیقه گذشت. و پلیس رسید. این کار 15 تا 20 دقیقه طول کشید. در کل حدود دو ساعت طول کشید تا از این جهنم نجات پیدا کنیم.