در سالهای اخیر، تهران و مسکو همواره چالشهای مشترکی را تجربه کردهاند که حتی با وجود تضادهای موجود در رویکرد ایران و روسیه به مسائل مختلف در عرصه بین الملل، نزدیکی بیشتر دو کشور را در پی داشته است.
مهمترین چالش سالهای اخیر مسئله سوریه بوده. ایران و روسیه در مسئله سوریه دارای رقیبی واحد هستند و بحران سوریه سیاستهای منطقهای هر دو کشور را در معرض تهدید قرار داده است در همین راستا این دو کشور با وجود نقش متفاوتی که سوریه در نقشه بین الملل آنها ایفا میکند، بر مبنای واقع گرایی با همافزایی نیروهای خود در عرصه نظامی و دیپلماسی سعی در مرتفع کردن معضل فوق کردند که تا حدود بسیار زیادی در حفظ ثبات و افزایش عمر دولت فعلی سوریه موفق نیز بودند.
چالش اخیری که مجددا ائتلاف تهران و مسکو را در پی خواهد داشت، تحریمهای مبتنی بر قانون کاتسا از سوی ایالات متحده است. تحریمهایی که به طور مشترک بر اقتصاد سه کشور روسیه، ایران و کره شمالی تمرکز داشته و به علت میزان و نوع، از آن به مثابه مادر تحریمها یاد میشود.
نمونه ائتلاف مبتنی بر رفع چالشهای معطوف به قانون کاتسا را میتوان در روابط موزائیکی اخیر مسکو و تهران با دهلینو و تلاش هند با دو هدف حفظ روسیه قدرتمند به عنوان شریک حداکثری در صحنههای دیپلماسی، صنایع نظامی و اقتصادی و حفظ ایران به عنوان شریک قدرتمند در عرصه انرژی مشاهده کرد. هند در تقابل مستقیم با چین که پاکستان را شریک اقتصادی و نظامی خود در منطقه آسیای جنوبی میداند، روسیه و ایران را به مثابه دو مهره ارزشمند در جهت حفظ قدرت دیپلماتیک خود قلمداد کرده و در نگاهی واقع بینانه افول قدرت این دو کشور را به منزله افول نفوذ خود در صحنه رقابت بین المللی با چین ملحوظ میداند.
ائتلاف ایران و روسیه تا امروز توانسته موفق عمل کند و به اهداف مورد نظر خود در عرصه بین الملل دست یابد. اهدافی که عموما با بهره گیری از ابزار انرژی و نیروی نظامی از سوی ایران و ابزار دیپلماسی و رسانهای از سوی روسیه محقق شدند. به همین دلیل اروپا سعی دارد تا همچنان تهران را به خود نزدیک نگه داشته و رسانههای غربی نیز در یک بسیج عمومی در تلاش هستند تا ائتلاف فوق را رو به زوال جلوه دهند. نمونه این تلاشهای رسانهای را میتوان در ماجرای اعلام موضع کرملین در جهت خروج نیروهای نظامی از سوریه مشاهده کرد که رسانههای فوق با نادیده گرفتن منظور کلی روسیه یعنی خروج نیروهای نظامی آمریکا، ترکیه و رژیم اسرائیل، موضع اخیر مسکو را تنها معطوف به نیروهای نظامی ایران ملحوظ دانستهاند و از این موضوع به عنوان نشانهای از زوال ائتلاف تهران و مسکو یاد کردهاند.
اما با تمام این اوصاف و نتایج مطلوبی که همگرایی تهران و مسکو در پی داشته، نباید فراموش کرد ائتلاف فوق اساسا پیش از آنکه بر مبنای منافع مشترک تعریف شده باشد، بر مبنای چالشهای مشترک بنا نهاده شده و این مسئله به طور قطع سبب عدم همافزایی بهینه و حداکثری از سوی دو کشور خواهد شد.
سیر تحولات بین الملل از آسیای شرقی تا آمریکای شمالی، نظم کنونی بین الملل را دچار تغییرات عمده کرده و نظام بین الملل شکل گیرنده از این تاثیرات قطعا برای نخستین بار نظامی پساغربی و برگرفته از شرق خواهد بود که ایران و روسیه با ائتلافی ایجابی به جای همراهی سلبی کنونی، با محوریت مسائل حوزههای دریای مازندران، غرب آسیا، آسیای جنوبی و مرکزی و قفقاز جنوبی در شاخههای اقتصادی چون انرژی و ترانزیت و شاخههای امنیتی مانند مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی به مثابه قدرتهای شکل دهنده نظم نوین خاورمیانه، توان نقش آفرینی به عنوان بازیگران قابل اتکاء که روابط حسنهای با هر دو قطب قدرت آسیا یعنی هند و چین نیز دارند، میتوانند جایگاهی تعیین کننده در نظام در حال شکل گیری بین الملل برای خود فراهم کنند. جایگاهی که با توجه به ایدهعالهای نقش آفرینی روسیه و ایران در عرصه بین الملل، هم از سوی مسکو و هم از سوی تهران به شدت مورد نیاز است.
تحلیل دکتر مانی محرابی ارائه شده در "اندیشکده روابط بین الملل ایران"