چند ماه پیش وزیر امور خارجه بلژیک به همراه هیات بزرگ اقتصادی ای شامل وزیر اقتصاد و رئیس اتاق بازرگانی این کشور به ایران سفر کرده بود و در مراسم ضیافت شام که به افتخار وی برگزار شده بود با هم به گپ و گفت نشستیم و من از یکی از مسئولین بانکی همراه وی سوال کردم حالا که توافق هسته ای امضا شده و ایران هم تعهدات خود را انجام داده شما هم باید سویفت را باز کنید تا تعاملات بانکی میان ایران و اوروپا امکان پذیر گردد و بتوانید با ایران تعامل کنید وگر نه سفر هیات های اقتصادی شما بی معنی است. وی در پاسخ به من گفت اگر همین لحظه دستور لغو تحریم سویفت صادر گردد (در آن زمان هنوز اعلام اجرایی شدن برجام نشده بود) چند ماه طول می کشد تا قفل و چفت هایی که برای تعامل بانک ها با ایران گذاشته شده برداشته شود و رابطه بانکی بتواند شروع شود البته اگر بانک هایی باشند که حاضر به همکاری با ایران باشند، ما فعلا در حال بررسی فرصت های ارتقای همکاری اقتصادی می باشیم.
یکی از مباحثی که امروزه در محافل داخلی ایران مطرح می باشد هم امروزه همین بحث تحریم های بانکی می باشد. دستور رفع تحریم سویفت صادر شده و رسما بانک های ایرانی به سویفت که یک سیستم امن تبادل پیام های بانکی می باشد وصل هستند اما نکته ظریف این است که هنوز بانک های طرف مقابل حاضر به بازکردن قفل و چفت های خود نیستند و خوب تعامل نیاز به دو طرف دارد، طرف ایرانی حاضر به تعامل است اما طرف مقابل آمادگی تعامل ندارد و به زور هم نمی توان طرف مقابل را وادار به تعامل کرد. به دلیل جریمه های سنگینی که طی سالهای اخیر توسط ایالات متحده بر بانک های بزرگ اوروپایی تحمیل شد امروزه اکثر بانک های بین المللی از تعامل با ایران واهمه دارند و می ترسند مصطلحا قفل و چفت های خود را باز کنند و احیانا مجددا مورد جریمه ایالات متحده قرار بگیرند. پس می توان گفت رسما طبق برجام طرف مقابل به تعهدات خود عمل کرده و تحریم سویفت را برداشته و مسئولینی که در ایران مدعی برداشته شدن تحریم سویفت هستند کاملا صادق می باشند چون تحریم سویفت برداشته شده اما عملا چون بانک های بین المللی حاضر به همکاری با بانک های ایرانی نمی باشند فعلا فایده ای عاید ایران نشده. البته این ماجرا به چند ماه مذاکره با بانک های بین المللی نیاز دارد و احتمالا پس از مدتی احتمال اینکه یک یا چند بانک که حاضر باشند قفل و چفت های خود را بردارند و با ایران معامله کنند پیدا خواهند شد اما تا آن زمان فعلا دلاری میان ایران و دیگر کشورها رد و بدل نشده.
نکته ظریفی که در این ماجرا وجود دارد این است که طبق توافق برجام هم ایران به تعهدات خود عمل کرده و هم طرف مقابل، اما طرف مقابل کاری را کرده که چیزی از برجام عاید ایران نگردد. چه بپذیریم یا نپذیریم دولت های ایران با هدف رفع تحریم ها و در راس آن تحریم های بانکی وارد مذاکره شدند هم دولت آقای احمدی نژاد و هم دولت آقای روحانی (طبق اظهار نظر آقای علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه سابق و رئیس فعلی سازمان انرژی هسته ای، در چند مصاحبه مطبوعاتی خود، مذاکرات در دوران آقای احمدی نژاد شروع شد ودر دوران آقای روحانی به برجام رسید). در مقابل آمریکایی ها می دانند که اگر افسار تحریم های بانکی را رها کنند دیگر امکان فشار آوردن بر ایران برای آنها وجود نخواهد داشت و برای بازگرداندن تحریم ها کل پروسه قبلی را باید طی کنند و با شرایط بین المللی فعلی امکان بازگرداندن این تحریم ها اگر نخواهیم بگوییم وجود ندارد فوق العاده سخت می باشد.
البته دولت آقای روحانی هم روی همین ماجرا مانور می دهد و می داند مرحله بعدی شاید سخت تر از مرحله قبلی باشد و نیاز دارد به هر نحوی که امکان دارد ظرف دو سه ماه آینده این ارتباط تعاملی بانکی را برقرار کند چون در صورت برقرار شدن این رابطه بانکی دومینوی تحریم های بانکی شکسته خواهد و این کار باید ظرف دو سه ماه آتی انجام گردد.
نباید فراموش کرد این فقط ایالات متحده نیست که به سمت انتخابات ریاست جمهوری می رود، ایران هم به سمت انتخابات ریاست جمهوری پیش می رود و آقای روحانی نیاز دارد که هر چه سریعتر نتیجه برجام را به مردم نشان دهد و باز شدن تعاملات بانکی و اقتصادی باید هر چه سریعتر انجام شود و اقتصاد ایران به سمت بهبود پیش برود.
دلیل اینکه ایران و ایالات متحده توانستند در این برهه زمانی به توافق برسند این بود که هم در ایران و هم در ایالات متحده "کبوترهای سیاسی" در راس کار قرار داشتند. گو اینکه مردم بسیار امیدوار هستند و امید های زیادی توسط دولت ایران به مردم داده شده اما هنوز این امید ها به واقعیت تبدیل نشده و در صورتی که مردم نا امید شوند ممکن است واکنشی معکوس نشان دهند و دقیقا بر عکس ماجرای انتخابات مجلس که اکثرا به "کبوترهای سیاسی" رای دادند پیش آید و مردم ایران به "بازهای سیاسی" رای دهند. ماجرایی که با توجه به پیش تازی آقای دونالد ترامپ "باز سیاسی" در انتخابات آمریکا ممکن است منجر به انتخاب یک "باز سیاسی" در ایران گردد و مجددا شاهد تنش میان دو کشور گردیم. با توجه به اینکه "باز های سیاسی" در کشورهای همجوار فعلا در راس کار قرار دارند شاید حتی ماجرا به درگیری نیز کشیده شود.
به هر حال ایرانی ها یقین دارند دلیل اصلی نشستن آمریکایی ها پای میز مذاکره با ایران این بود که هم آمریکایی ها و هم همپیمانانشان به این نتیجه رسیدند که رویارویی نظامی با ایران امکان پذیر نمی باشد و اگر به هر دلیلی ایران آسیبی برسد منطقه و جهان با فاجعه مواجه خواهند شد و همانگونه که در مقاله قبلی خود در همین سایت در مورد "دلیل اصرار ایران بر آزمایش های موشکی" گفتم موشک های ایران و همپیمانانش بر پایگاه های هسته ای و مراکز نگاه داری تسلیحات هسته ای اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه قفل شده و آقای سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله در مصاحبه اخیر خود با شبکه تلوزیونی المیادین نیز همین مساله را در مورد اسرائیل تایید کرد. با توجه به اینکه شرایط به جایی رسیده بود که یا باید مذاکره می کردند و یا جنگ، دولت آقای اوباما راه مذاکره را انتخاب کرد و حالا که با مذاکره به نتیجه رسیده اند معنی ندارد که آمریکایی ها بخواهند بازی در بیاورند و باید صداقت خود را نشان دهند.
آقای اوباما بخوبی می داند که تحریم ها فقط بر مردم ایران فشار وارد می کند، بر آنکه نیاز به دارو دارد و به دلیل تحریم ها به آن دسترسی ندارد و مجبور است با درد خود بسازد یا بمیرد و بر علیه آمریکا شعار دهد.
با توجه به سخنان اخیر آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در مشهد میتوان گفت که کاسه صبر ایران هم در حال لبریز شدن است. ایرانی ها و مخصوصا دولت آقای روحانی با صداقت و شفافیت با طرف مقابل رفتار کردند و قطعا توقع آن است که طرف مقابل هم رفتاری مشابه داشته باشد، در غیر اینصورت به هر حال در هر مملکتی افرادی هستند که بتوانند رفتار متقابل داشته باشند و مجددا رویارویی را به شرایط قبلی برگردانند.