چند روز پیش رسانه های وابسته به جریان ها خاصی شایعاتی در باره اینکه آیت الله خامنه ای در ملاقات خود با اسماعیل هنیه به وی گفته (نقل به مضمون می کنم) که چون حمله حماس با ایران هماهنگ نشده بود ایران هم وارد جنگ نخواهد شد.
البته بنده اطلاعی ندارم که در ملاقات رهبری با رئیس دفتر سیاسی حماس چه گذشته ولی تا جایی که اطلاعات بنده قد می دهد و تا جایی که با شرایط سیاسی ایران و منطقه آشنایی دارم می توانم نظر بدهم.
درباره حمایت ایران از مقاومت ملت فلسطین در مقابل اسرائیل هیچ بحث و یا شک وتردیدی وجود ندارد و همه به خوبی می دانند که ایران به صورت علنی و غیر علنی هر آنچه در توان دارد و امکان دارد به دست مردم فلسطین برای آزادسازی سرزمین خود برساند، می رساند و منتظر اظهار نظر کسی در این باره، چه مثبت چه منفی، نمی باشد.
ایران نه فقط به مردم فلسطین بلکه به دیگر ملت های آزادی خواه هم کمک می کند و راز اصلی موفقیت ایران و همپیمانان ایران در منطقه این است که ایران هیچوقت به صورت ارباب رعیتی به متحدین خود نگاه نمی کند (آنگونه که آمریکایی ها و کشورهایی که در فلک آمریکا می چرخند به همپیمانان خود نگاه می کنند).
شاید یک مثال کافی باشد تا متوجه ماجرا بشوید.
وقتی که آمریکایی ها مثلا به کسی و یا کشوری یا مجموعه ای کمک می کنند رسما اعلام می کنند که برای تامین منافع ملی آمریکا چنین کاری را انجام می دهد، یعنی وقتی مثلا به اوکراین کمک می کنند نه برای حمایت از مردم اوکراین بلکه برای تامین منافع ملی آمریکا این کار را می کنند و از طرف مقابل توقع دارند که بر اساس خواست آنها مانند یک برده عمل کند وکارهایی را انجام دهد که آمریکایی ها به او دستور می دهند انجام دهد نه کارهایی که منافع مثلا ملت اوکراین اقتضا می کند.
در مقابل وقتی که ایرانی ها به متحدین شان کمک می کنند هیچ وقت از آنها نمی خواهند که برای منافع ایران کاری انجام دهند بلکه از آنها می خواهند این کمک ها را بگیرند وبرای تامین منافع خود و در نهایت جبهه مشترک از آن کمک ها بهره ببرند.
به همین دلیل می باشد که وقتی مثلا جنگ در سوریه رخ می دهد ایران در کنار بقیه گروه های جبهه مقاومت همه با هم نیرو می فرستند تا از متحد خود حمایت کنند و اینگونه نیست که ایران کنار بنشیند و فقط دستور دهد تا بقیه اجرا کنند و شرط کند که فقط به شرطی کمک می کند که اقدامات طرف ها منافع ایران را تامین کند.
حتی در موارد زیادی پیش آمده که برخی گروه های مورد حمایت ایران در منطقه خودشان تشخیص داده اند تصمیمی را باید بگیرند و یا اقدامی را باید انجام دهند که منافع آنها را تامین می کند و حتی ایرانی ها این اقدامات را در تضاد با منافع خود دیده اند اما چون متوجه شده اند که همپیمانشان بر اساس منافع ملت خود عمل کرده ایرانی ها نه فقط در مقابل او نایستاده اند بلکه حتی از او حمایت کرده اند.
به عنوان مثال می گویم، مثلا ایران تشخیص می دهد منافع اش در این است که اصول شرعی واسلامی را بر مبنای باورهای انقلابی خود گسترش دهد اما مثلا می بینیم در سوریه یا لبنان و یا عراق گروه های همپیمان با ایران تشخیص میدهند که فضای عمومی جامعه پذیرای چنین چیزی نیست و خوب آنها به شکل دیگری عمل می کنند، یا مثلا می بینیم که می روند با گروه ها وسازمان هایی که شاید منافع ایران اقتضا نمی کند با آنها همکاری کنند همکاری می کنند.
مثال در لبنان مثلا حزب الله لبنان می رود با گروه های مسیحی و یا اهل تسنن و یا... که خط و مشی فکری هم سو با انقلاب اسلامی در ایران ندارند همکاری می کند تا دولت تشکیل دهد یا حتی ایران می رود با آقای مقتدی الصدر که همپیمان ایران بود ودر برهه هایی مواضع ضد ایرانی درعراق گرفت وبعد دوباره مواضع خود را تغییر داد، تعامل و همکاری می کند یا...
عملا ایران خود را در یک جبهه موازی با همپیمانان ودوستان خود می بیند نه در تضاد.
البته بحث توضع سیاست عملگرای تعامل ایران با دوستان و متحدین اش در منطقه نیاز به چندین مقاله تفصیلی دارد ولی آنچه بسیار مهم است این می باشد که حتی در عملیاتی مانند عملیات 7 اکتبر ایران نه فقط توقعی از حماس و جهاد اسلامی ندارد که ایران و یا جبهه مقاومت را در جریان بگذارند بلکه بسیار هم خوشحال می باشد که اینها چنین کاری را به این شکل محرمانه با این موفقیت انجام داده اند و به خوبی درک می کند راز موفقیت این عملیات در محرمانه بودنش است و اگر بنا بود حماس عالم و آدم راخبر می کرد احتمال لو رفتن عملیات وجود داشت.
این نکته را می توان هم در سخنان رهبری شنید هم در سخنان سید حسن نصر الله.
با توجه به چنین شرایطی قطعا بحث اینکه ایران و یا حزب الله و یا بقیه گروه های مقاومت ناراحت هستند که چرا آنها در جریان نبودند و به این دلیل آنها همه با هم وارد جنگ نمی شوند، بحث پوچ و بی محتوایی بیش نیست.
اصل ماجرا در این است که قطعا حماس وقتی دست به عملیات 7 اکتبر زد همه زوایا را بررسی کرده بود و متوجه بود که قطعا اسرائیلی ها واکنش بدی نشان خواهند داد و قطعا جنگی رخ خواهد داد و مساله اصلی در این بود که حماس سبک و سنگین کرده بود منافع ملت فلسطین چیست و چه قدر می توان بابت این منافع هزینه کرد.
نکته بسیار مهم در این است که این جنگ، جنگ ملت فلسطین است و نه دیگران، این را هم در صحبتهای رهبری شنیده ایم، و اینجا این ملت فلسطین هستند که باید برای آزادی خود بجنگند ومبارزه کنند.
اشتباه بزرگ همیشه در این بوده وهست که برخی تصور می کنند دیگری باید بیاید و سرزمین شان را آزاد کند و به آنها تحویل دهد.
همین اشتباه بود که منجر شد کل فلسطین از دست برود و عموما فلسطینی ها به جای اینکه بایستند و مبارزه کنند به کشورهای عرب همجوار پناه آوردند و امیدوار بودند که آنها کمک کنند فلسطین آزاد شود و آن را دو دستی به آنها تحویل دهند.
اگر همان زمان عرب ها به فلسطینی ها تسلیحات می دادند و کمک می کردند مقاومت کنند قطعا امروزه شرایط بسیار متفاوت می بود.
حتی روند حمایت جامعه جهانی هم فرق می کرد.
امروزه فلسطینی ها متوجه شده اند برای ایستادن باید دست روی زانوی خود بگذارند و روی پای خود بایستند ومی توانند روی حمایت ایران حساب کنند.
ایران کمک می کند اما قرار نیست جای آنها بجنگد.
این سیاستی است که ایران نه فقط در مقابل فلسطینی ها بلکه برای همه ملت های دیگر که در برابر ظلم و ستم مبارزه می کنند دارد.
در مورد این مورد خاص، یعنی بحث جنگ فلسطین و اسرائیل، قطعا ایران تمایل دارد تلافی عملیات تروری که در خاک ایران توسط اسرائیلی ها و نمایندگان آنها انجام شده را بر سر اسرائیلی ها در بیاورد، همچنین حمایت اسرائیل از آشوب های مختلف و تلاش برای راه اندازی جنگ داخلی در ایران و همچنین تحریک بسیاری از کشورهای جهان بر علیه ایران که منجر به تحریم های مختلف بر علیه ملت ایران شده و...
اما نکته اصلی در این است که هدف چیست؟
آیا هدف راه اندازی یک جنگ است که تکلیف اش معلوم نیست یا اینکه رساندن فلسطینیها به حق و حقوق خود؟
آنچه هدف ایران است این می باشد که فلسطینی ها را کمک کند تا به حق وحقوق خود برسند و برای رسیدن به چنین هدفی نیاز است ایران و دیگر متحدین ایران دندان روی جگر بگذارند تا فلسطینی ها کار خود را انجام دهند.
همانگونه که قبلا گفتم بحث عملیات 7 اکتبر چیزی فراتر از یک عملیات معمولی بود وهست و همان روز اکتبر فلسطینی ها پیروز شدند و موفق شدند کاری که میخواهند را انجام دهند.
بله هزینه برایشان بسیار بسیار سنگین بود اما باید سوال کرد که چرا حاضر شدند چنین هزینه ای را با خون و مال وجان خود بپردازند و چرا می گویم که آنها همان روز اول پیروز شدند؟
برای درک این موضوع پیشنهاد می کنم اینترنت را بگردید و شرایط قبل از 7 اکتبر را بررسی کنید.
جامعه جهانی کلا فلسطینی ها و ماجرای آنها را فراموش کرده بود و کسی به فکر آنها نبود، کشورهای عربی به سمت مصالحه با اسرائیل رفته بودند و شرط عرب ها برای حل مساله فلسطین قبل از مصالحه را نادیده گرفته بودند، دولتی در اسرائیل سر کار بود که در حال تشدید محاصره و فشار بر فلسطینی ها به اشکال مختلف بود و جامعه جهانی هم در قبال رفتارهای اسرائیل سکوت اختیار کرده بود، خانه و کاشانه و سرزمین فلسطینی ها در کرانه باختری را با به زور ارتش و با حکم دادگاه و به استناد یک دست نویس که افرادی ادعا می کردند مربوط به سه هزار سال پیش است و معلوم نیست از کجا آمده به مصادره می کردند و به شهرک نشین های صهیونیست تحویل می دادند وجامعه جهانی فقط تماشاچی بود، به اردوگاه های فلسطینی ها حمله میکردند و اینها را قتل عام می کردند و یا اینکه بازداشت می کردند و کل مجامع بین المللی سکوت اختیار می کردند، شهرک نشین ها بیش از دویست فلسطینی را فقط در دو سه ماه با خونسردی درخیابان ها قتل عام کردند و هیچ دادگاهی در اسرائیل و یا هیچ مرجع بین المللی ای واکنش نشان نداد، اعضای دولت اسرائیل انواع و اقسام توهین ها را به مقدسات فلسطینی ها می کردند و مردم را تشویق به توهین و کشتار فلسطینی ها می کردند و جامعه جهانی فقط لبخند می زد و ده ها مورد دیگر.
این ملت به جایی رسیده بودند که دیگر امکان زندگی برایشان وجود نداشت و یقین پیدا کرده بودند که این روند در نهایت موجبات نابودی آنها را فراهم خواهد کرد و باید تصمیم می گرفتند که برای بقای خود بجنگند و اگر قرار است بمیرند عزتمندانه بمیرند یا اینکه بنشینند و منتظر باشند آرام آرام آنها را نابود کنند.
حالا به شرایط بعد از 7 اکتبر نگاه کنید، بله فلسطینی ها هزینه بسیار سنگینی را پرداخته اند و این هزینه را با جان وخون خود و عزیزانشان پرداخته اند اما امروزه دیگر کل جامعه جهانی به پا خواسته و حق فلسطینی ها رامطالبه می کند.
هر روز که میگذرد وهر چه قدر اسرائیل کشتار بیشتر انجام دهد فضای بین المللی به نفع فلسطینیها و به ضرر اسرائیل و حامیان اسرائیل بر می گردد و در نهایت در صورت ادامه این روند اسرائیل با شرایطی مواجه می شود که کل جهان بر علیه اش ایستاده، چند تا سیاست مدار حلقه به گوش را ول کنید.
امروزه اسرائیل سخت در فشار است که باید راه حلی برای حل مشکل فلسطینی ها پیدا کند و همه جهان متفق القول می گوید نمی توان صلح و امنیتی را برای یهودی ها تصور کرد که به موازات آن صلح و امنیت برای فلسطینیها نباشد.
روند جنگ هم که مشاهده می کنیم به چه شکل است.
اسرائیلی ها بیش از چهل روز است با تمام تسلیحات ممکن و تمام حمایت های ممکن آمریکا و غرب به غزه 360 کیلومتر مربعی حمله ور شده اند و آب و برق و غذا و دارو را قطع کرده اند و هیچ اقدام غیر انسانی که مخالف قوانین و مقررات بین المللی است نیست که انجام نداده اند اما هنوز فلسطینی ها مقاومت می کنند.
در شمال غزه اینها 23 روز برای اینکه بتوانند بیمارستان شفا را تصرف کنند جنگیدند و بیش از 380 سرباز خود را از دست دادند و در نهایت معلوم شد که همه اطلاعاتی که به آن استناد می کردند دروغ بوده و محکومیت مضاعف برای خودشان خریده اند.
پیشروی ها در باغ های زیتون و یا کنار ساحل موفقیت به حساب نمی آید چرا که این پیشرفت ها در فضای باز انجام شده و همه به خوبی می دانند که این مناطق از نظر استراتژیک ساقط بود، ولی توجه داشته باشید وقتی که عملیات جدی شد و اینها شروع کردند تلاش کنند وارد مناطق اصلی غزه شوند به یکباره همه چیز تغییر کرد و مقاومت فلسطین موفق شد اینها را زمین گیر کند.
اینکه ارتش معظم اسرائیل با این همه امکانات و عده وعدد طی 27 روز فقط ششصد مرت درون مناطق اصلی بتواند پیشروی کند یک فاجعه به تمام معنا است.
توجه داشته باشید جنگ در غزه آنقدر سخت است وتلفات بالا که اینها نمی توانند پیشروی کنند.
طی کل این مدت حتی موفق نشدند یک عنصر مقاومت فلسطین را اسیر کنند چون فلسطینی ها تصمیم گرفته اند تا آخرین قطره خون در رگ هایشان بجنگند و برعکس تعدادی از نیروهای اسرائیلی به دست مقاومت فلسطین اسیر شده اند.
این شرایط نشان می دهد که فلسطینی ها با چه اراده ای در حال جنگ هستند.
بسیاری تا چند وقت پیش سوال می کردند که تا کی مقاومت فلسطین می تواند مقاومت کند، شش ماه، یک سال... اما امروزه بسیاری شروع کرده اند سوال کردن تا کی اسرائیل می تواند ادامه دهد.
هزینه های انسانی ومالی و اقتصادی بر اسرائیل بسیار سنگین است.
بیش از 300 هزار نفر نیروی ذخیره فراخوان شده اند و همه اینها کار و زندگی خود را ول کرده اند و به جبهه های جنگ رفته اند و خوب کارفرمایان اینها مجبور هستند هزینه کنند ولی نیرویشان جای دیگری باشد.
آیا فکر می کنید چنین چیزی تا چه مدت قابل تحمل است؟
از سوی دیگر برای اولین بار در هفتاد سال گذشته بیش از 250 هزار اسرائیلی آواره شده اند و برای اولین بار اسرائیلی ها مانند فلسطینی ها مزه آواره شدن و در اردوگاه زندگی کردن را می چشند و دولت اسرائیل مجبور است این هزینه ها را جبران کند.
برخی کارشناسان بر این باور هستند که فقط در ماه اول اسرائیل چیزی حدود 7.5 ملیارد دلار به صورت مستقیم از بابت هزینه جنگ خسارت دیده و به صورت غیر مستقیم این مبلغ به بیست تا بیست وپنج ملیارد دلار می رسد.
تا کی فکر می کنید اقتصاد اسرائیل می تواند ماهی بیست و پنج ملیارد دلار ضرر رامتحمل شود و عملا زمین گیر باشد؟
از سوی دیگر در سرتاسر جهان مخصوصا در کشورهایی که سیاستمدارانشان حامی اسرائیل هستند خروش مردمی بر علیه اسرائیل و سیاستمداران حامی اسرائیل به اوج رسیده.
برخی سیاستمداران مانند بایدن که روی حمایت لابی های اسرائیلی و آرای یهودی ها حساب باز کرده بودند امروزه با شرایطی مواجه شده اند که می بینند نه فقط حمایتی از این بابت دریافت نخواهند کرد بلکه حتی بخش بزرگی از آراء خود را از دست خواهد داد.
در ایالات متحده طبق آمار در انتخابات قبلی بایدن بیش از 57% آرا در مناطق مسلمان نشین ایالت های حساس این کشور را در اختیار داشت و طبق نظر سنجی ها این حمایت امروزه به 8% رسیده، یعنی فاجعه.
نمی خواهم مقاله را بیش از اینکه هست طولانی تر کنم اما همین شرایط را لحاظ کنید وخودتان را جای مقامات ایرانی وحتی مقامات جبهه مقاومت قرار دهید، آیا لزوم دارد که آنها مستقیم وارد جنگ شوند یا بهتر است اجازه دهند روند فروپاشی ساختار بین المللی که موجبات ایجاد اسرائیل را فراهم کرده بود از هم بپاشد، هر چه قدر هم هزینه انسانی و معنوی اش بالا باشد؟
بگذارید ختم کلام را بگویم، قطعا اگر نیاز بود هم ایران هم جبهه مقاومت چه حماس عملیات را با آنها هماهنگ می کرد چه نمی کرد ورود می کردند اما امروزه می بینند که حماس به تنهایی حریف اسرائیل است و نیاز به ورود آنها نیست گو اینکه طبق اظهارات سید حسن نصر الله جبهه مقاومت از 8 اکتبر یعنی فردای عملیات وارد میدان شد اما الان منافع اقتضا می کند که همه روی غزه تمرکز کنند و در دام اسرائیل و برخی کشورهای غربی وعربی متحد اسرائیل برای تحریک ایران وجبهه مقاومت جهت ورود رسمی به جنگ نیافتاد.