متن سخنرانی وزیر خارجه روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد
سرگئی لاوروف وزیر خارجه فدراسیون روسیه روز شنبه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سخنانی مواضع مسکو را در خصوص موضوعات روز جهان بیان و خواستار پایبندی همه اعضا به منشور سازمان ملل متحد و معیارهای حقوقی و قانونی این نهاد شد.
Sputnikمتن کامل سخنان رئیس هیات روسیه در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد:
جناب آقای رئیس، جناب آقای دبیرکل، خانم ها و آقایان !
در صحبت های بسیاری از سخنرانانی که قبل از من اشاره شد، که دنیای مشترک ما در حال تجربه تغییرات غیرقابل برگشت است و نظم جهانی جدید درست در مقابل چشمان ما متولد می شود. مسیر های آینده در کشمکش بین اکثریت جهان که از دنیای عادلانه تر حمایت می کنند و تنوع تمدن ها بین آنها وجود دارد و عده معدودی که از روشهای نواستعماری برای حفظ سلطه گریزان خود استفاده میکنند قرار دارد .
نوعی مشخصه برای غرب جمعی از دیرباز وجود دارد که رد اصل برابری و ناتوانی کامل در مذاکره بوده است. آمریکاییها و اروپاییها که عادت دارند به بقیه جهان از بالا نگاه کنند، اغلب قولهایی میدهند و تعهداتی از جمله تعهدات مکتوب و الزامآور که سپس آنها به سادگی زیر پا می گذارند. همانطور که رئیس جمهور پوتین اشاره کرد، غرب یک "امپراتوری دروغ" واقعی است.
روسیه، مانند بسیاری از کشورهای دیگر، این را از نزدیک لمس کرده است، در سال 1945، زمانی که واشنگتن، لندن و ما با هم کار میکردیم تا دشمن را در جبهههای جنگ جهانی دوم عقب برانیم، متحدان ما در ائتلاف ضد هیتلر از قبل برنامههایی را برای عملیات نظامی "غیرقابل تصور" علیه اتحاد جماهیر شوروی آماده میکردند. و چهار سال بعد، در سال 1949، آمریکایی ها عملیات "دراپ شات" را برای انجام حملات هسته ای گسترده به اتحاد جماهیر شوروی توسعه دادند.
این نقشه های دیوانه وار روی کاغذ ماند و اتحاد جماهیر شوروی سلاح تلافی جویانه خود را ساخت. گرچه بحران موشکی کوبا در سال 1962 با پرتگاهی در آستانه یک جنگ هستهای بود اما این موضوع لازم بود که توهم پیروزی مبنای برنامهریزی نظامی ایالات متحده نباشد. در پایان جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی نقش تعیین کننده ای در اتحاد آلمان و توافق بر روی پارامترهای معماری جدید امنیتی در اروپا ایفا کرد. در همان زمان، به رهبری شوروی و سپس روسیه تضمین های سیاسی خاصی در خصوص عدم گسترش بلوک نظامی ناتو به شرق داده شد.
اسناد مربوط به مذاکرات در آرشیو ما و غرب موجود است. اما معلوم شد که این تضمینها از سوی رهبران غربی پوچ بوده و آنها هیچ قصدی برای تحقق آن نداشتند. در عین حال، رهبران غربی هرگز خجالت نمیکشیدند که با نزدیکتر کردن ناتو به مرزهای روسیه، تعهدات رسمی سازمان امنیت و همکاری اروپا را که در بالاترین سطح اتخاذ شده بود را نقض می کردند .
در سال 2021، پیشنهادات ما برای انعقاد توافقنامههایی در مورد تضمینهای امنیتی متقابل در اروپا بدون تغییر وضعیت غیرمتعهد اوکراین، بسیار متکبرانه رد شد. غرب به نظامیسازی سیستماتیک رژیم کی یف و روسیههراسی که در نتیجه یک کودتای خونین به قدرت رسید و برای آمادهسازی برای آغاز یک جنگ ترکیبی علیه کشورمان استفاده شد، ادامه داد.
مجموعه ای از رزمایش های مشترک اخیر بین ایالات متحده و متحدان اروپایی ناتو، از جمله سناریوهای آزمایشی برای استفاده از تسلیحات هسته ای در سراسر خاک فدراسیون روسیه از زمان پایان جنگ سرد بی سابقه بوده است. وظیفه اعلام شده تحمیل "شکست استراتژیک" به روسیه سرانجام چشمان سیاستمداران غیرمسئول را که به مصونیت از مجازات خود وسواس دارند و حس اولیه خود را از دست داده اند کور کرده است.
کشورهای ناتو به رهبری واشنگتن نه تنها در حال ایجاد و نوسازی قابلیت های تهاجمی خود هستند، بلکه در تلاش هستند تا رویارویی مسلحانه را به فضای بیرونی و اطلاعاتی منتقل کنند. یکی از مظاهر خطرناک جدید توسعه طلبی ناتو، تلاش برای گسترش منطقه مسئولیت این بلوک به کل نیمکره شرقی تحت شعار حیله گرانه "تقسیم ناپذیری امنیت منطقه یورو آتلانتیک و هند و اقیانوس آرام" است.
برای این منظور، واشنگتن اتحادهای کوچک نظامی-سیاسی را تحت کنترل خود ایجاد می کند، مانند AUCUS، "تروئیکا" (ایالات متحده ،ژاپن، جمهوری کره) "چهار" (توکیو - سئول - کانبرا - ولینگتون) و با ترسیم آنها شرکت کنندگان به همکاری عملی با ناتو، که در حال معرفی زیرساخت های خود در تئاتر اقیانوس آرام است تمرکز پنهان چنین تلاشهایی علیه روسیه و چین، به سمت فروپاشی معماری منطقهای فراگیر که در اطراف "آسهآن" ایجاد شده است، خطر ظهور یک کانون انفجاری جدید تنش ژئوپلیتیکی، علاوه بر تنش اروپایی که از قبل گرم شده است ایجاد میکند.
این تصور دائمی وجود دارد که ایالات متحده و "جمع غربی"، که کاملاً تابع آن هستند، تصمیم گرفتند "دکترین مونرو" را پیش بینی جهانی کنند. این طرح ها به همان اندازه که توهم آمیز و به شدت خطرناک هستند، اما این مانع ایدئولوژیست های نسخه جدید Pax Americana نمی شود.
اقلیت جهانی با تمام توان تلاش می کند تا روند طبیعی امور را کند کنند. بیانیه ویلنیوس اتحاد آتلانتیک شمالی "شرکت رو به رشد روسیه و چین" را به عنوان "تهدیدی برای ناتو" توصیف می کند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور آمریکا، اخیراً در سخنانی با سفرای خود در خارج از کشور، نگرانی صمیمانه خود را در مورد گسترش بریکس ابراز کرد و این رویداد را شاهدی بر پیچیدهشدن اوضاع در عرصه بینالمللی دانست که خطر تضعیف غرب و بهویژه اروپا را تهدید میکند. بازنگری در نظم جهانی، اصول آن، اشکال مختلف سازماندهی آن وجود دارد، جایی که غرب موقعیت مسلط را اشغال کرده کرده است."
در اینجا آیات آمده است: اگر کسی در جایی بدون ما جمع شود، بدون ما یا بدون اجازه ما دوستی پیدا کند، این به عنوان تهدیدی برای تسلط ما تلقی می شود. پیشرفت ناتو در منطقه آسیا و اقیانوسیه چیز خوبی است، اما گسترش بریکس خطرناک است.
با این حال، منطق روند تاریخی غیرقابل انکار است. روند اصلی تمایل اکثریت کشورهای جهان برای تقویت حاکمیت و دفاع از منافع ملی، سنت ها، فرهنگ و شیوه زندگی بوده است. آنها دیگر نمی خواهند تحت دیکته دیگران زندگی کنند، آنها می خواهند فقط در شرایط مساوی و برای منافع متقابل با یکدیگر دوستی و تجارت کنند. انجمن هایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای در حال افزایش هستند و به کشورهای جنوب جهانی فرصت هایی برای توسعه مشترک و دفاع از جایگاه واقعی خود در شکل گیری هدفمند می دهند.
شاید برای اولین بار از سال 1945، زمانی که سازمان ملل متحد تأسیس شد، فرصتی برای دموکراتیزه کردن واقعی در امور جهانی وجود داشت. این موضوع الهام بخش خوش بینی در همه کسانی است که به برتری حقوق بین الملل اعتقاد دارند و خواهان احیای سازمان ملل به عنوان نهاد هماهنگ کننده مرکزی سیاست جهانی هستند. جایی که آنها در مورد چگونگی حل مشکلات با هم، بر اساس تعادل عادلانه منافع، توافق می کنند.
برای روسیه بدیهی است که راه دیگری وجود ندارد. با این حال، ایالات متحده و " غرب جمعی" تابع آن همچنان به ایجاد درگیری هایی ادامه می دهند که به طور مصنوعی بشریت را به بلوک های متخاصم تقسیم می کند و مانع دستیابی به اهداف مشترک می شود. آنها هر کاری می کنند تا از شکل گیری نظم جهانی چند قطبی و عادلانه جلوگیری کنند. آنها می کوشند جهان را وادار کنند تا با "قوانین" خودخواهانه خود بازی کند.
از سیاستمداران و دیپلمات های غربی می خواهم که یک بار دیگر منشور سازمان ملل را با دقت بازخوانی کنند. سنگ بنای نظم جهانی ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم، اصل دموکراتیک برابری حاکمیتی دولت ها ی بزرگ و کوچک، صرف نظر از شکل حکومت، ساختار سیاسی داخلی یا اجتماعی اقتصادی آنها است.
با این حال، غرب همچنان خود را برتر از بقیه بشریت میداند و با توجه به بیانیه رئیس دیپلماسی اتحادیه اروپا، جوزف بورل، که "اروپا یک باغ شکوفه است و همه چیز در دیگر اطراف یک جنگل است." او خجالت نمی کشد که در این باغ اسلام هراسی و سایر اشکال عدم تحمل نسبت به ارزش های سنتی همه ادیان جهانی وجود دارد و اعمال سوزاندن قرآن، توهین به تورات، آزار و اذیت روحانیون ارتدکس و دیگر تمسخر احساسات مؤمنان به معنای واقعی کلمه در اروپا به طور منظم انجام می شود.
استفاده غرب از اقدامات قهری یکجانبه نقض فاحش اصل برابری حاکمیت دولت ها است. در کشورهایی که قربانی تحریمهای غیرقانونی شدهاند که تعداد آنها بیشتر و بیشتر میشود، به خوبی میدانند که محدودیتها عمدتاً آسیبپذیرترین اقشار مردم را تحت تأثیر قرار میدهند و پدیده های بحرانی را در بازارهای مواد غذایی و انرژی تحریک می کنند.
بر پافشاری روی توقف بی درنگ و کامل محاصره مالی و تجاری – اقتصادی هاوانا از جانب ایالات متحده آمریکا که در غیر انسانی بودن خود بی همتا است و لغو تصمیم پوچ در خصوص اعلام کوبا بعنوان کشور حامی تروریست، ادامه می دهیم. واشنگتن می بایست بدون هر شرط ابتدایی که می تواند باشد، از سیاست خفه کردن اقتصادی ونزوئلا دست بردارد. خواهان رفع تحریم های یکجانبه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه جمهوری عربی سوریه می باشیم که به وضوح به حق رشد آن آسیب می رساند. هر گونه اقدام قهری که با دور زدن شورای امنیت سازمان ملل صورت می گیرد، دقیقا مثل تجریه سوءاستفاده از سیاست تحریمی شورا برای اعمال فشار بر آنهایی که باب میل نمی باشند، که توسط غرب بعنوان سلاح بکار گرفته می شود، می بایست پایان داده شود.
تلاش های تحمیلی "اوکراینی کردن" دستور العمل روز مباحث بین المللی با پس زدن یکسری از بحران های منطقه ای حل نشده که بسیاری از آنها سال های زیادی است و حتی دهه هاست که به درازا کشیده اند، تبدیل به پدیده واضح خودپرستی اقلیت غربی شده است.
عادی سازی کامل اوضاع در خاورمیانه بدون حل مسئله اصلی حل و فصل درگیری طولانی فلسطین و اسرائیل بر اساس قطعنامه های سازمان ملل متحد و طرح صلح عربی محقق نمی شود. فلسطینیها بیش از 70 سال است که منتظر دولت هستند که به آنها وعده داده شده است، اما آمریکاییها که روند میانجیگری را در انحصار خود درآوردهاند، برای جلوگیری از این امر دست به هر کاری میزنند. ما از همه کشورهای مسئول می خواهیم که تلاش های خود را برای ایجاد شرایط برای از سرگیری مذاکرات مستقیم فلسطین و اسرائیل متحد کنند.
مایه خرسندی است که اتحادیه عرب به باد دوم می رسد و نقش خود را در امور منطقه تشدید می کند. ما از بازگشت جمهوری عربی سوریه به خانواده عرب و همچنین آغاز روند عادی سازی بین دمشق و آنکارا استقبال می کنیم که با همکاری همکاران ایرانی خود در تلاش هستیم به آن کمک کنیم. این تحولات مثبت، تلاشهای "فرمت آستانه" را برای ترویج حلوفصل سوریه بر اساس بازگرداندن حاکمیت جمهوری عربی سوریه تقویت میکند.
امیدواریم با کمک سازمان ملل، لیبیایی ها بتوانند انتخابات عمومی را در کشور رنج دیده خود که بیش از ده سال است نتوانسته است از عواقب تجاوزات ناتو که کشور لیبی را ویران کرد، به طور کیفی آماده کنند. و دریچه هایی را برای گسترش تروریسم در منطقه صحرا-ساحل و موج میلیون ها مهاجر غیرقانونی در اروپا و سایر نقاط جهان باز کرد. تحلیلگران خاطرنشان می کنند: به محض اینکه م. قذافی برنامه هسته ای نظامی را رها کرد، وی نابود شد. بنابراین، غرب خطرناک ترین خطرات را برای کل رژیم عدم اشاعه هسته ای در نظر گرفته است.
تشدید تنش نظامی توسط واشنگتن و متحدان آسیایی اش در شبه جزیره کره، جایی که پتانسیل استراتژیک ایالات متحده در حال انباشته شدن است، نگران کننده است. ابتکارات روسیه و چین برای در نظر گرفتن وظایف بشردوستانه و سیاسی به عنوان اولویت رد می شود. تحول غم انگیز اوضاع سودان چیزی نیست جز پیامدهای دیگر آزمایش های شکست خورده غرب با صدور جزمات لیبرال دموکرات به این کشور می گویند که ما از ابتکارات سازنده با هدف سرعت بخشیدن حمایت می کنیم.
با مشاهده نگرش عصبی غرب به آخرین رویدادهای آفریقا، به ویژه در نیجر و گابن، نمی توان به یاد آورد که واشنگتن و بروکسل چگونه به کودتای خونین اوکراین در فوریه 2014 یک روز پس از دستیابی به توافق بر سر حل و فصل تحت تضمین اتحادیه اروپا، که مخالفان به سادگی زیر پا گذاشتند. ایالات متحده و متحدانش از آن کودتا حمایت کردند و از آن به عنوان "مظهر دموکراسی" استقبال کردند.
ادامه وخامت اوضاع در منطقه صربستان کوزوو نمی تواند نگران کننده نباشد. تسلیحات ناتو به کوزووها و کمک به آنها در ایجاد ارتش به شدت ناقض قطعنامه 1244 شورای امنیت سازمان ملل است. تمام جهان می بینند که چگونه تاریخ غم انگیز قراردادهای مینسک در مورد اوکراین، که وضعیت ویژه ای را برای جمهوری های دونباس در نظر می گرفت و کی یف آشکارا با حمایت غرب خرابکاری می کرد، در بالکان تکرار می شود. بنابراین اکنون، اتحادیه اروپا نمیخواهد تحتتاثیر کوزوو خود را مجبور به اجرای توافقنامههای 2013 بین بلگراد و پریشتینا در مورد ایجاد جامعه شهرداریهای صرب کوزوو کند که حقوق ویژهای برای زبان و سنتهای خود دارد. در هر دو مورد، اتحادیه اروپا به عنوان ضامن توافقات عمل کرد و ظاهراً سرنوشت آنها یکی است. "اسپانسر" هر چه باشد، نتیجه چنین است. اکنون بروکسل "خدمات میانجیگری" خود را بر آذربایجان و ارمنستان تحمیل می کند و همراه با واشنگتن بی ثباتی را در قفقاز جنوبی به ارمغان می آورد.
در خصوص تصمیمات جامعه جهانی که روی کاغذ باقی می مانند، خواستار این هستیم که در نهایت روند استعمارزدایی در چارچول قطعنامه های مجمع عمومی به پایان رسیده و توقف اقدامات استعمارگرایانه و استعمارگری نوین محقق گردد.
تصویر واضح آن "قوانینی" که غرب می خواهد کل جهان با آن زندگی کند، سرنوشت تعهداتی که آنها در سال 2009 برای ارائه 100 میلیارد دلار به کشورهای درحال توسعه برای سرمایه گذاری در برنامه ها در حوزه سازگاری با تغییرات آب و هوایی بر عهده گرفتند، می باشد. سرونوشت این قول های عملی نشده را با آن مبالغی مقایسه کنید که ایالات متحده آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا برای حمایت از رژیم نژاد پرست در کی یف هزینه کرده است. بنا بر ارزیابی ها، تا 170 میلیارد دلار از فوریه 2022 و شما رابطه "دموکراسی های غربی شکوفا" با "ارزش های" بدنامشان را نسبت به خودتان را درک خواهید کرد.
در مجموع زمان شکل دهی هرچه سریعتر معماری موجود رهبری جهانی فرا رسیده است. این موضوع مدت هاست که پاسخگوی اقتضائات دوران نمی باشد. ایالات متحده آمریکا و متحدان آن می بایست از مهار مصنوعی تقسیم مجدد سهمیه های دارای حق رای در بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با به رسمیت شناختن وزن واقعی اقتصادی و مالی کشورهای جنوب جهانی، دست بردارند. همچنین لازم است تا فعالیت ارگان حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی بی درنگ رفع محدودیت شود.
توسعه شورای امنیت نیز بیش از پیش مورد نیاز می گردد و صرفا از طریق رفع کمبود حضور کشورهای جامعه جهانی در ترکیب آن، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین امکان می گردد. مهم است که اعضای جدید شورای امنیت ، چه دائم و چه موقت ، دارای جایگاه رهبری هم در منطقه خود و هم سازمان های فراگیر جهانی، همچون جنبش عدم تعهد، "گروه 77"، سازمان همکاری های اسلامی باشند.
وقت آن رسیده تا روش های عادلانه تر شکل گیری دبیرخانه سازمان ملل متحد نیز بررسی شود. معیار های موجود طی سالیان دراز، بازتاب دهنده وزن واقعی دولت ها در امور جهانی نبوده و به شکل مصنوعی سلطه بیش از حد شهروندان کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا را تامین می نمایند. این عدم تعادل ها بیش از پیش در قدرت سیستم قراردادهای دائمی که صاحبان آن را به موضع کشورهای مالک مقر سازمان های بین المللی که اکثریت قریب به اتفاق آنها در پایتخت هایی قرار دارند که سیاست غرب را اجرا می کنند، پیوند می دهند.
متحد سازی نوع جدیدی که در آن پیشرو و رانده، مربی و شاگرد وجود ندارد و تمامی مسائل در اساس اتفاق نظری که بازتاب دهنده توازن منافع می باشد، اصلاحات سازمان ملل متحد را تقویت می نماید. این قبل از هر چیز بریکس است که به شکل قابل توجهی جایگاه رهبری خود را در نتیجه نشست ژوهانسبورگ توسعه داد و به واقع نفوذی جهانی را بدست آورد.
در سطح منطقه ای رونسانس سازمان هایی مثل اتحادیه آفریقا، جامعه کشورهای آمریکای لاتین و دریای کارائیب، اتحادیه عرب، شورای همکاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و سایر ساختار ها وجود دارد. در اوراسیا هماهنگ سازی روندهای همگرایی در قالب سازمان همکاری های شانگهای، آسه آن، سازمان امنیت دسته جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیایی، سازمان جمهوری های سابق شوروی، پروژه چینی "کمربندها و مسیرها" در حال شدت گیری می باشند. شکل گیری طبیعی شراکت بزرگ اوراسیایی که برای مشارکت بدون استثنای اتحادیه ها و کشورهای منطقه نزدیک به ما آماده می باشد، در حال صورت گرفتن است.
تلاش های غرب برای حفظ سلطه در سیاست، اقتصاد و سرمایه گذاری های جهانی که دائما خصمانه تر می شوندف با روندهای مثبت در تضاد می باشند. اجتناب از تکه تکه سازی جهان به بلوک های تجاری محاصره شده و مناطق عمده در راستای منافع مشترک قرار دارند. اما اگر ایالات متحده و متحدان آن نمی خواهند در مورد دادن ویژگی عادلانه بودن و داشتن حقوق برابر به روندهای جهانی سازی توافق کنند، دیگران مجبور خواهند شد تا نتیجه گیری خود را صورت داده و به قدم هایی فکر کنند که به چشم انداز های توسعه اجتماعی – اقتصادی و فناوری خود بدون وابستگی به انستیتوهای استعمارگری نو کلان شهر های سابق، کمک نماید.
مشکل اصلی دقیقا در غرب می باشد، زیرا کشورهای در حال توسعه آماده توافق و از جمله در عرصه "گروه بیست" می باشند، همانطور که نشست چندی پیش این اتحادیه در هند آن را نشان داد. نتیجه گیری اصلی نتایج آن این است که "گروه بیست" را می بایست از سیاسی زدگی رها کرد و به آن امکان رسیدن به آن چیزی که برای آن ساخته شده است، را داد: انتخاب اقدامات کلی قابل پذیرش مدیریت اقتصاد جهانی و سرمایه ها. امکانات برای گفتگو و توافقات موجود هستند. مهم است که لحظه را از دست نداد.
تمامی این روند ها را دبیرخانه سازمان ملل متحد که وظیفه منشوری آن – خدمت به جستجوی توافق تمامی دولت های عضو زیر سقف سازمان ملل متحد می باشد و نه در جای دیگر - می بایست به شکل کامل در کار خود مد نظر قرار دهد.
سازمان ملل متحد در نتیجه جنگ جهانی دوم تاسیس شد و هرگونه تلاشی برای بازبینی نتایج آن به مبانی این سازمان جهانی آسیب می زند. بعنوان نماینده کشوری که سهم تعیین کننده ای را در سرنگونی فاشیسم و نظامی گری ژاپنی داشت، مایلم توجهات را به چنین پدیده آشکاری چون بازپروری نازی ها و همدستان آنها در برخی کشورهای اروپایی و قبل از هر چیز در اوکراین و منطقه حاشیه دریای بالتیک، جلب نمایم. بصورت خاص این مهم که سال گذشته برای اولین بار آلمان، ایتالیا و ژاپن بر علیه قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص جلوگیری از قهرمان سازی نازیسم رای دادند، باعث نگرانی می باشد. این واقعیت حزن انگیز صادقانه بودن توبه دولت های مورد اشاره برای جنایات دسته جمعی علیه بشریت در سالهای جنگ جهانی دوم را با شک روبرو کرده و با شرایطی که ایشان طبق آن در سازمان ملل متحد بعنوان اعضای کامل پذیرفته شدند، در تضاد می باشد. مصرانه می خواهم که توجه ویژه ای را به این "دگردیسی ها" که بر خلاف موضع اکثریت جهانی و اصول منشور سازمان ملل متحد می باشند، اختصاص دهید.
امروزه بشریت بار دیگر همچون دفعات زیادی در گذشته در دوراهی قرار دارد. اینکه تاریخ به چه شکل پیش برود تنها به ما بستگی دارد. در راستای منافع مشترک است که از سوق داده شدن به سمت جنگ بزرگ و سقوط قطعی مکانیزم های همکاری های بین المللی که توسط نسل های قبلی ایجاد شده اند، جلوگیری شود. دبیرکل ابتکا برگزاری "نشست آینده" در سال بعد را مطرح کرد. موفقیت این آغاز می تواند صرفا از مسیر ایجاد توازن صادقانه منافع تمامی کشورهای عضو با پایبندی به ویژگی بین دولتی سازمان ما تامین شود. اعضای "گروه دوستان حامی منشور سازمان ملل متحد" در دیدار 21 سپتامبر خود توافق کردند که به شکل فعال به دستیابی به چنین نتیجه ای کمک کنند.
همانطور که گوترش در یک کنفرانس مطبوعاتی در آستانه نشست جاری پاسخ خوبی به کسانی که جهان را به "دموکراسی" و "خودکامگی" تقسیم می کنند و فقط "قواعد" استعماری نوین خود را به همه دیکته می کنند داد و گفت: "اگر ما صلح و رفاه مبتنی بر برابری و همبستگی میخواهیم، رهبران مسئولیت ویژهای برای دستیابی به سازش در طراحی آینده مشترک دارند.