https://spnfa.ir/20230305/توافق-با-آژانس-برای-باز-کردن-راه-برجام-14865686.html
توافق با آژانس برای باز کردن راه برجام
توافق با آژانس برای باز کردن راه برجام
اسپوتنیک ایران
به هر حال با توجه به شرایطی که آقای گروسی به صورت شخصی دارد و با توجه به شرایطی که سازمان ها و مجامع وابسته به سازمان ملل و یا همکار سازمان ملل دارند، نمی توان... 05.03.2023, اسپوتنیک ایران
2023-03-05T18:00+0330
2023-03-05T18:00+0330
2023-03-05T23:39+0330
گزارش و تحلیل
ایران
آژانس بین المللی انرژی اتمی
برنامه اتمی ایران
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/487/56/4875691_0:6:3335:1882_1920x0_80_0_0_9590edad706e1d61403fefc8b86ebd9a.jpg
امروز همه کارشناسان و تحلیلگران متفق القول هستند که توافق ایران با آژانس بین المللی انرژی هسته ای می تواند راهگشای بازگشت طرفهای برجام به وین وامضای پیش نویس آماده توافق باشد.گو اینکه آقای گروسی چند بار تلاش کرد اظهار نماید که سازمان مطبوع وی یک سازمان صرفا فنی است و تحت تاثیر فشارهای سیاسی قرار نمی گیرد اما چه کسی است که نداند این سازمان کاملا سیاسی عمل می کند و بدون اجازه آمریکا هیچ کس در این سازمان حتی حق آب خوردن هم ندارد.این را من نمی گویم، کتاب خاطرات پمپئو وزیر خارجه اخیر آمریکا را مطالعه کنید، ایشان به صراحت شخص آقای رافائل گروسی را "آدم آمریکا" در آژانس معرفی می کند ومی گوید "ما او را آنجا گذاشتیم".از عبارت "آدم آمریکا" همینطور ساده نباید گذشت، آقای پمپئو سالها رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بود و این مصطلح "آدم آمریکا" مصطلحی است که مسئولین این سازمان معمولا برای اشاره به جاسوسان خود استفاده می کنند.به هر حال با توجه به شرایطی که آقای گروسی به صورت شخصی دارد و با توجه به شرایطی که سازمان ها و مجامع وابسته به سازمان ملل و یا همکار سازمان ملل دارند، نمی توان تصور کرد که حضور گروسی در تهران بدون هماهنگی با آمریکایی ها صورت گرفته.آنهایی که پیگیر بحث های مرتبط با توافق هسته ای و آژانس بین المللی انرژی هسته ای هستند به خوبی می دانند وقتی که مدیر کل آژانس دستور العملی برای انجام توافق با ایران نداشته باشد بلا فاصله پس از اینکه از ایران خارج می شود اظهارات منفی نسبت به دیدارهای خود بیان می کند.اینبار آقای گروسی این کار را نکرد و برعکس سفر خود به تهران را مثبت ارزیابی کرد، امری که نشان می دهد برنامه ای برای حل وفصل اختلافات آژانس بین المللی انرژی هسته ای و ایران وجود دارد، به قول ما ایرانی ها کاسه ای زیر نیم کاسه است.در مقاله های قبلی هم به مساله تهدید های موجود بر علیه ایران پرداختیم و حتی یکی از مقاله های چند روز پیش مبنی بر این بود که ایران و آمریکا امروزه به سمت جنگ می روند یا صلح.در همان مقاله هم اشاره کردیم که شرایط موجود در منطقه و جهان مخصوصا میان ایران و ایالات متحده را می توان از دو زاویه دید، یکی اینکه دو طرف در حال افزایش تنش برای رسیدن به آرامش هستند، یا به قول سیاستمداران در حال جمع آوری کارتهای خود برای قرار دادن روی میز هستند و یا اینکه واقعا این تنش ها ما را به سمت جنگ و درگیری خواهد برد.حال پس از سفر گروسی می توان تصور کرد که همه به این نتیجه رسیده اند که جنگ به نفع هیچ کس نیست و همه باید به سمت صلح بروند.اینجا وقتی که درباره همه صحبت می کنیم منظور ایران و ایالات متحده و طرفهای برجام است.برخی، مانند اسرائیل و عربستان سعودی، که قبلتر با برجام مخالف بودند هم امروزه ممکن است دو دل باشند یا اینکه مردد باشند اما آنها هم امروزه از مردد شدن خارج شده اند وعلیرغم هیاهویی که راه می اندازند، آنها نیز متوجه هستند که شرایط به نفع ایران است و نه به نفع آنها.ایرانی ها شطرنج سیاست را خوب بلد هستند و در شرایطی که همه به نتیجه رسیده بودند که برجام به بن بست رسیده و دیگر راهی جز درگیری نیست به یکباره خبر آمد که بازرسان آژانس ذراتی از یورانیوم 84 درصدی در ایران کشف کرده اند.ایرانی ها هم "کی بود کی بود من نبودم" راه انداختند.ولی خوب آنکه باید متوجه شود کی بود و چرا بود و چطور بود کاملا متوجه ماجرا شد.پیغام کاملا برای همه واضح بود.فکر می کنید ایران نمی تواند به غنی سازی بالاتر از 60% برسد، این هم بالاتر از 60%.نه 90% بود که بگویند برای تسلیحات هسته ای قابل استفاده است و نه 60% که بگویند ایران بالاتر از این نمی تواند غنی سازی کند.نه آنقدر بود که بگویند ایران عمدا چنین کاری کرده.سریعا مدیر کل آژانس توجیه شد تا به ایران برود و با ایرانی ها به توافق برسد.اینکه پهباد های ایرانی در اوکراین استفاده شده یا نه، را هم کنار این ماجرا قرار دهد.به هر حال آنچه مسلم است این می باشد که این پهباد ها موفق شده نه فقط همه سامانه های ناتو را رد کند بلکه حتی خود سامانه ها را منهدم کند.فتوشاپ نبود، واقعی بود.ناتو با پوست و گوشت هم قدرت پهباد های ایرانی ها احساس کردند هم اینکه صدای وزوز عمدی آنها رعشه به دل همه شان انداخت.چه این شایعات صحت داشته باشد چه نه یک واقعیت را نمی توان انکار کرد، برای اولین بار پس از 2500 سال ایرانی ها در مرزهای اروپای شرقی حضور دارند و امکان به هم زدن معادلات جهانی را دارند.اینها مدعی بودند که پهباد های شاهد 136 ایران که پایین رده ترین پهباد های ایرانی هستند این کار را کرده اند، حال تصور کنید بقیه پهباد های ایران مخصوصا نسل های جدید آن چه کار می توانند انجام دهند.گو اینکه سیاست ایران مبنی بر این است که در هیچ جنگی دخالت نداشته باشد اما بعضی وقت ها نیاز می شود میدان به کمک دیپلماسی بیآید تا نشان دهد اگر دیپلماسی جواب ندهد میدان آماده است.جریان پهباد ها در اوکراین را در کنار پهباد هایی که چند مدت پیش رفتند دور تا دور اسرائیل را دور زدند و برگشتند و بعد نسخه ای از عکس هاییی که برای یادگاری از تاسیسات زیربناییی اسرائیل گرفته بودند را برایشان به شکل کارتپستال قرار دهید تا متوجه شوید کاسه زیر نیم کاسه چه است.زمانی که آمریکایی ها و متحدین شان با هارت و پورت کردن درحال شاخ وشانه کشیدن برای ایرانی ها بودند و اسرائیلی ها هم هر روز تهدید می کردند که همه چیز را برای حمله به ایران آماده کردند میدان ایران یکی دو تا از برگه های خود را رو کرد و به آنها گفت اگر شما بلوف می زند ما بلوف نمی زنیم، پهباد های ایران بالاسر دیمونا و مراکز حساس زیربنایی اسرائیل وهمچنین پایگاه های آمریکایی درمنطقه در حال گشت و گذار هستند و کافی است به جای عکس یادگاری گرفتن به اهداف خود حمله کنند.موشک های ایران هم روی همه این مراکز قفل شده.مضاف بر اینها هر کشوری در منطقه که به اسرائیل و یا آمریکا اجازه حمله به تاسیسات زیربنایی ایران را بدهد همه زیربناهای نظامی و اقتصادی و استراتژیک اش هدف مشروعی برای ایران خواهد بود.همزمان می بینیم گزارشی بیرون می آید که تاکید می کند ایران فقط 12 روز با بمب اتم فاصله دارد.یعنی اگر همین لحظه ایران اراده کند 12 روز دیگر بمب اتمی اش آماده است.یعنی هم فناوری را در اختیار دارد، هم مواد لازم را.خوب در این شرایط حمله نظامی به ایران چه نتیجه ای خواهد داشت.با توجه به اینکه مراکز هسته ای ایران غیر متمرکز می باشد اگر اسرائیلی ها و آمریکایی ها بخواهند نقشه خود مبنی بر نابودی تاسیسات هسته ای ایران را پیاده کنند حدود 28 مرکز که در یک ملیون و ششصت هزار کیلومتر مربع پخش شده اند را باید هدف قرار دهند.مضاق بر اینها باید برخی پایگاه های موشکی و ضد هوایی ایران را نیز هدف قرار دهند.خوب برای چنین عملیاتی باید بیش از 200 تا 3000 هواپیمای جنگی وارد حریم هوایی ایران شوند و اینگونه نیست که ایرانی ها دست روی دست گذاشته باشند که اینها راحت وارد حریم هوایی این کشور شوند، قطعا برای پذیرایی لایق از اینها تدارکاتی فراهم کرده اند وسفره هایی رنگارنگ پر از چیزهای غافلگیر کننده برایشان در نظر گرفته اند.قطعا بخش بزرگی از این هواپیماها، اگر نخواهیم بگوییم همه، در همان ابتدای کار هدف قرار خواهند گرفت اما بحث مهم تر بعد از ماجرا است.یعنی همین که این هواپیماها وارد حریم هوایی ایران شوند طبق همه قوانین بین المللی ایران دیگر مجاز به مقابله به مثل دارد و طرف های حمله کننده محکوم می باشند و در چنین شرایطی قبل از اینکه این هواپیماها بخواهند از ایران خارج شوند احتمالا موشکهای ایران تاسیسات زیربنایی اساسی همه کشورهای شریک در این ماجرا را نابود کرده اند و اینها جایی برای فرود آمدن نخواهند داشت.برخی کشورها که بسیار برای ایرانی ها هیاهو راه انداخته اند به خوبی می دانند چنین شرایطی می تواند اینها را به ما قبل تاریخ برگرداند چون تاسیسات حیاتی آنها به راحتی توسط ایرانی ها منهدم خواهد شد.از تاسیسات آب شیرین کن بگیرید تا تاسیسات نفتی تا تاسیسات انرژی و زیر بنایی و نظامی و حتی هسته ای و...اینجا بد نیست به این نکته اشاره کرد که با توجه به شرایط جغرافیایی برخی کشورهای متخاصم با ایران اگر ایران مثلا به تاسیسات هسته ای اسرائیل و یا انبارهای تسلیحاتی آن حمله کند ممکن است کل آن منطقه از روی نقشه محو شود چون منطقه آنجا نسبتا مسطح و کوچک است.اینکه دو سال پیش دبیر کل حزب الله لبنان اعلام می کند بیش از 280 هزار موشک نقطه زن در اختیار دارد به نوعی پیغامی برای طرف های مقابل است که تصور داشته باشید ایرانی ها چند موشک در اختیار دارند که 280 هزار تای آنها را به حزب الله داده اند، حد اقل باید بیش از ده برابر این موشک ها را در اختیار داشته باشند.آیا تصور می کنید که اگر به یکباره ایرانیها چند هزار موشک شلیک کنند سامانه ای روی کره زمین وجود دارد تا بتواند جلوی همه اینها را بگیرد، همه موشک های سیستم های دفاعی آمریکا و اسرائیل وعربستان و... را هم جمع بزنید، برخی آنهایی که در شمال ایران به اسرائیل پایگاه هوایی داده اند را حساب نمی کنیم، بزرگترها را فقط حساب کردیم، و روی آنها جنگنده هایشان را هم حساب کنید، همه شان با هم، هم نمی توانند جلوی این تعداد موشک که احتمالا از همه طرف پرتاب خواهد شد را بگیرند و در همان زمان موج اول حمله موشک های ایران می توان تصور کرد که همه سامانه های دفاعی کشورهای حمله کننده و شرکای آنها هرچه در اختیار دارند را مصرف می کنند و دیگر فضای آنها برای بقیه موشک ها و پهباد های ایران باز خواهد بود.تنها راه دیگر هم که باقی می ماند راه اندازی جنگی تمام عیار و اشغال ایران و یا استفاده از تسلیحات غیر متعارف مانند تسلیحات هسته ای است، که به هیچ وجه تصور نمی شود این کار راحت باشد یا طی 12 روز انجام پذیر باشد واگر ایرانی ها احساس کنند که موجودیت کشورشان در خطر است ممکن است به سمت تولید سلاح هسته ای بروند وهمه معادلات به هم بخورد.مضاف بر اینها ایرانی ها سالها روی متحدین خود در منطقه سرمایه گذاری کرده اند و آنها را آماده کرده اند برای چنین روزی، و اینگونه نیست که تصور شود جنگ با ایران فقط محدود به مرزهای ایران خواهد بود، کل منطقه شعله ور خواهد شد.تازه امروزه بسیاری در منطقه لحظه شماری می کنند تا لحظه مناسب برای انتقام گرفتن از اسرائیلی ها و آمریکا یی ها فرا برسد و همین که جنگی راه بیافتد مطمئن باشید بسیاری از آنهایی که دل خوشی از آمریکا و اسرائیل ندارند به ایران خواهند پیوست والتماس خواهند کرد که به آنها هم فرصت دهند تا چند آمریکایی و اسرائیلی را بکشند.فراموش نکنید که همه آنهایی که توسط آمریکایی ها و اسرائیلیها در این منطقه کشته شده اند خانواده دارند و هنوز در این منطقه ایدئولوژی فکری عشایری مبنی بر ضرورت انتقام گرفتن وجود دارد و بسیاری روز شماری می کنند تا فرصت انتقام عزیزان خود از آمریکایی ها و اسرائیلی ها را پیدا کنند.همه اینها به کنار، مطمئن باشید که اگر آمریکایی ها بخواهند به ایران حمله کنند روسیه و چین از خداشان خواهد بود هرچه می توانند به ایران کمک کنند تا آمریکایی ها را زمین گیر کنند و خاطرات ویتنام و کره برای آمریکایی ها دوباره زنده شود.به این ترتیب اشغال ایران که گزینه دوم می باشد اگر محال نباشد بسیار دشوار است و قطعا بسیار بسیار هزینه بر و حتما باید ارتش آمریکا با تمام توان مستقیم وارد جنگ شود، و بعید به نظر می رسد حد اقل در شرایط فعلی بین المللی، آمریکایی ها تمایل داشته باشند سربازان خود را فدای اسرائیلی ها و یا عرب ها کنند، ترامپ این کار را نکرد چه رسد به بایدن.مضاف بر اینکه آنها به خوبی می دانند علیرغم همه اختلافاتی که ممکن است میان ایرانی ها وجود داشته باشد اما در صورتی که به ایران حمله کنند ایرانی ها همه با هم متحد خواهند شد، توجه داشته باشید می گویم "ایرانی ها" نه به ظاهر ایرانی ها.با توجه به این شرایط تنها گزینه ای که باقی می ماند این است که همه به سمت مصالحه بروند و به توافق هسته ای برگردند وبه این دلایل می توان تصور داشت سفر گروسی به تهران اولین گام در این مسیر به حساب می آید.
https://spnfa.ir/20230304/متن-بیانیه-مشترک-سازمان-انرژی-اتمی-ایران-و-آژانس-بین-المللی-انرژی-اتمی-14861460.html
https://spnfa.ir/20230304/مدیر-کل-آژانس-بین-المللی-انرژی-اتمی-آماده-هستیم-که-کار-را-با-ایران-به-پیش-ببریم-14850300.html
https://spnfa.ir/20230224/سخنگوی-سازمان-انرژی-اتمی-ایران-زیرساختهای-غنیسازی-را-تغییر-نداده-ایم-14743955.html
https://spnfa.ir/20230226/ایران-در-مسیر-صادرات-محصولات-هسته-ای-14773778.html
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2023
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
خبرها
fa_FA
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/487/56/4875691_572:0:3303:2048_1920x0_80_0_0_1aff6ef87091856143aa93f2b5902f52.jpgاسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
دکتر عماد آبشناس
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e6/08/16/12161541_126:0:500:374_100x100_80_0_0_3f1de7942b48cc7365b7b76f4908a7b3.jpg
ایران , آژانس بین المللی انرژی اتمی, برنامه اتمی ایران
ایران , آژانس بین المللی انرژی اتمی, برنامه اتمی ایران
توافق با آژانس برای باز کردن راه برجام
18:00 05.03.2023 (بروز رسانی شده: 23:39 05.03.2023) به هر حال با توجه به شرایطی که آقای گروسی به صورت شخصی دارد و با توجه به شرایطی که سازمان ها و مجامع وابسته به سازمان ملل و یا همکار سازمان ملل دارند، نمی توان تصور کرد که حضور گروسی در تهران بدون هماهنگی با آمریکایی ها صورت گرفته.
امروز همه کارشناسان و تحلیلگران متفق القول هستند که توافق ایران با آژانس بین المللی انرژی هسته ای می تواند راهگشای بازگشت طرفهای برجام به وین وامضای پیش نویس آماده توافق باشد.
گو اینکه آقای گروسی چند بار تلاش کرد اظهار نماید که سازمان مطبوع وی یک سازمان صرفا فنی است و تحت تاثیر فشارهای سیاسی قرار نمی گیرد اما چه کسی است که نداند این سازمان کاملا سیاسی عمل می کند و بدون اجازه آمریکا هیچ کس در این سازمان حتی حق آب خوردن هم ندارد.
این را من نمی گویم، کتاب خاطرات پمپئو وزیر خارجه اخیر آمریکا را مطالعه کنید، ایشان به صراحت شخص آقای رافائل گروسی را "آدم آمریکا" در آژانس معرفی می کند ومی گوید "ما او را آنجا گذاشتیم".
از عبارت "آدم آمریکا" همینطور ساده نباید گذشت، آقای پمپئو سالها رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بود و این مصطلح "آدم آمریکا" مصطلحی است که مسئولین این سازمان معمولا برای اشاره به جاسوسان خود استفاده می کنند.
به هر حال با توجه به شرایطی که آقای گروسی به صورت شخصی دارد و با توجه به شرایطی که سازمان ها و مجامع وابسته به سازمان ملل و یا همکار سازمان ملل دارند، نمی توان تصور کرد که حضور گروسی در تهران بدون هماهنگی با آمریکایی ها صورت گرفته.
آنهایی که پیگیر بحث های مرتبط با توافق هسته ای و آژانس بین المللی انرژی هسته ای هستند به خوبی می دانند وقتی که مدیر کل آژانس دستور العملی برای انجام توافق با ایران نداشته باشد بلا فاصله پس از اینکه از ایران خارج می شود اظهارات منفی نسبت به دیدارهای خود بیان می کند.
اینبار آقای گروسی این کار را نکرد و برعکس سفر خود به تهران را مثبت ارزیابی کرد، امری که نشان می دهد برنامه ای برای حل وفصل اختلافات آژانس بین المللی انرژی هسته ای و ایران وجود دارد، به قول ما ایرانی ها کاسه ای زیر نیم کاسه است.
در مقاله های قبلی هم به مساله تهدید های موجود بر علیه ایران پرداختیم و حتی یکی از مقاله های چند روز پیش مبنی بر این بود که ایران و آمریکا امروزه به سمت جنگ می روند یا صلح.
در همان مقاله هم اشاره کردیم که شرایط موجود در منطقه و جهان مخصوصا میان ایران و ایالات متحده را می توان از دو زاویه دید، یکی اینکه دو طرف در حال افزایش تنش برای رسیدن به آرامش هستند، یا به قول سیاستمداران در حال جمع آوری کارتهای خود برای قرار دادن روی میز هستند و یا اینکه واقعا این تنش ها ما را به سمت جنگ و درگیری خواهد برد.
حال پس از سفر گروسی می توان تصور کرد که همه به این نتیجه رسیده اند که جنگ به نفع هیچ کس نیست و همه باید به سمت صلح بروند.
اینجا وقتی که درباره همه صحبت می کنیم منظور ایران و ایالات متحده و طرفهای برجام است.
برخی، مانند اسرائیل و عربستان سعودی، که قبلتر با برجام مخالف بودند هم امروزه ممکن است دو دل باشند یا اینکه مردد باشند اما آنها هم امروزه از مردد شدن خارج شده اند وعلیرغم هیاهویی که راه می اندازند، آنها نیز متوجه هستند که شرایط به نفع ایران است و نه به نفع آنها.
ایرانی ها شطرنج سیاست را خوب بلد هستند و در شرایطی که همه به نتیجه رسیده بودند که برجام به بن بست رسیده و دیگر راهی جز درگیری نیست به یکباره خبر آمد که بازرسان آژانس ذراتی از یورانیوم 84 درصدی در ایران کشف کرده اند.
ایرانی ها هم "کی بود کی بود من نبودم" راه انداختند.
ولی خوب آنکه باید متوجه شود کی بود و چرا بود و چطور بود کاملا متوجه ماجرا شد.
پیغام کاملا برای همه واضح بود.
فکر می کنید ایران نمی تواند به غنی سازی بالاتر از 60% برسد، این هم بالاتر از 60%.
نه 90% بود که بگویند برای تسلیحات هسته ای قابل استفاده است و نه 60% که بگویند ایران بالاتر از این نمی تواند غنی سازی کند.
نه آنقدر بود که بگویند ایران عمدا چنین کاری کرده.
سریعا مدیر کل آژانس توجیه شد تا به ایران برود و با ایرانی ها به توافق برسد.
اینکه پهباد های ایرانی در اوکراین استفاده شده یا نه، را هم کنار این ماجرا قرار دهد.
به هر حال آنچه مسلم است این می باشد که این پهباد ها موفق شده نه فقط همه سامانه های ناتو را رد کند بلکه حتی خود سامانه ها را منهدم کند.
ناتو با پوست و گوشت هم قدرت پهباد های ایرانی ها احساس کردند هم اینکه صدای وزوز عمدی آنها رعشه به دل همه شان انداخت.
چه این شایعات صحت داشته باشد چه نه یک واقعیت را نمی توان انکار کرد، برای اولین بار پس از 2500 سال ایرانی ها در مرزهای اروپای شرقی حضور دارند و امکان به هم زدن معادلات جهانی را دارند.
اینها مدعی بودند که پهباد های شاهد 136 ایران که پایین رده ترین پهباد های ایرانی هستند این کار را کرده اند، حال تصور کنید بقیه پهباد های ایران مخصوصا نسل های جدید آن چه کار می توانند انجام دهند.
گو اینکه سیاست ایران مبنی بر این است که در هیچ جنگی دخالت نداشته باشد اما بعضی وقت ها نیاز می شود میدان به کمک دیپلماسی بیآید تا نشان دهد اگر دیپلماسی جواب ندهد میدان آماده است.
جریان پهباد ها در اوکراین را در کنار پهباد هایی که چند مدت پیش رفتند دور تا دور اسرائیل را دور زدند و برگشتند و بعد نسخه ای از عکس هاییی که برای یادگاری از تاسیسات زیربناییی اسرائیل گرفته بودند را برایشان به شکل کارتپستال قرار دهید تا متوجه شوید کاسه زیر نیم کاسه چه است.
زمانی که آمریکایی ها و متحدین شان با هارت و پورت کردن درحال شاخ وشانه کشیدن برای ایرانی ها بودند و اسرائیلی ها هم هر روز تهدید می کردند که همه چیز را برای حمله به ایران آماده کردند میدان ایران یکی دو تا از برگه های خود را رو کرد و به آنها گفت اگر شما بلوف می زند ما بلوف نمی زنیم، پهباد های ایران بالاسر دیمونا و مراکز حساس زیربنایی اسرائیل وهمچنین پایگاه های آمریکایی درمنطقه در حال گشت و گذار هستند و کافی است به جای عکس یادگاری گرفتن به اهداف خود حمله کنند.
موشک های ایران هم روی همه این مراکز قفل شده.
مضاف بر اینها هر کشوری در منطقه که به اسرائیل و یا آمریکا اجازه حمله به تاسیسات زیربنایی ایران را بدهد همه زیربناهای نظامی و اقتصادی و استراتژیک اش هدف مشروعی برای ایران خواهد بود.
همزمان می بینیم گزارشی بیرون می آید که تاکید می کند ایران فقط 12 روز با بمب اتم فاصله دارد.
یعنی اگر همین لحظه ایران اراده کند 12 روز دیگر بمب اتمی اش آماده است.
طبق گزارش های آژانس بین المللی انرژی هسته ای ایران مواد کافی برای ساخت چندین بمب را در اختیار دارد.
یعنی هم فناوری را در اختیار دارد، هم مواد لازم را.
خوب در این شرایط حمله نظامی به ایران چه نتیجه ای خواهد داشت.
با توجه به اینکه مراکز هسته ای ایران غیر متمرکز می باشد اگر اسرائیلی ها و آمریکایی ها بخواهند نقشه خود مبنی بر نابودی تاسیسات هسته ای ایران را پیاده کنند حدود 28 مرکز که در یک ملیون و ششصت هزار کیلومتر مربع پخش شده اند را باید هدف قرار دهند.
مضاق بر اینها باید برخی پایگاه های موشکی و ضد هوایی ایران را نیز هدف قرار دهند.
خوب برای چنین عملیاتی باید بیش از 200 تا 3000 هواپیمای جنگی وارد حریم هوایی ایران شوند و اینگونه نیست که ایرانی ها دست روی دست گذاشته باشند که اینها راحت وارد حریم هوایی این کشور شوند، قطعا برای پذیرایی لایق از اینها تدارکاتی فراهم کرده اند وسفره هایی رنگارنگ پر از چیزهای غافلگیر کننده برایشان در نظر گرفته اند.
قطعا بخش بزرگی از این هواپیماها، اگر نخواهیم بگوییم همه، در همان ابتدای کار هدف قرار خواهند گرفت اما بحث مهم تر بعد از ماجرا است.
یعنی همین که این هواپیماها وارد حریم هوایی ایران شوند طبق همه قوانین بین المللی ایران دیگر مجاز به مقابله به مثل دارد و طرف های حمله کننده محکوم می باشند و در چنین شرایطی قبل از اینکه این هواپیماها بخواهند از ایران خارج شوند احتمالا موشکهای ایران تاسیسات زیربنایی اساسی همه کشورهای شریک در این ماجرا را نابود کرده اند و اینها جایی برای فرود آمدن نخواهند داشت.
برخی کشورها که بسیار برای ایرانی ها هیاهو راه انداخته اند به خوبی می دانند چنین شرایطی می تواند اینها را به ما قبل تاریخ برگرداند چون تاسیسات حیاتی آنها به راحتی توسط ایرانی ها منهدم خواهد شد.
از تاسیسات آب شیرین کن بگیرید تا تاسیسات نفتی تا تاسیسات انرژی و زیر بنایی و نظامی و حتی هسته ای و...
اینجا بد نیست به این نکته اشاره کرد که با توجه به شرایط جغرافیایی برخی کشورهای متخاصم با ایران اگر ایران مثلا به تاسیسات هسته ای اسرائیل و یا انبارهای تسلیحاتی آن حمله کند ممکن است کل آن منطقه از روی نقشه محو شود چون منطقه آنجا نسبتا مسطح و کوچک است.
اینکه دو سال پیش دبیر کل حزب الله لبنان اعلام می کند بیش از 280 هزار موشک نقطه زن در اختیار دارد به نوعی پیغامی برای طرف های مقابل است که تصور داشته باشید ایرانی ها چند موشک در اختیار دارند که 280 هزار تای آنها را به حزب الله داده اند، حد اقل باید بیش از ده برابر این موشک ها را در اختیار داشته باشند.
آیا تصور می کنید که اگر به یکباره ایرانیها چند هزار موشک شلیک کنند سامانه ای روی کره زمین وجود دارد تا بتواند جلوی همه اینها را بگیرد، همه موشک های سیستم های دفاعی آمریکا و اسرائیل وعربستان و... را هم جمع بزنید، برخی آنهایی که در شمال ایران به اسرائیل پایگاه هوایی داده اند را حساب نمی کنیم، بزرگترها را فقط حساب کردیم، و روی آنها جنگنده هایشان را هم حساب کنید، همه شان با هم، هم نمی توانند جلوی این تعداد موشک که احتمالا از همه طرف پرتاب خواهد شد را بگیرند و در همان زمان موج اول حمله موشک های ایران می توان تصور کرد که همه سامانه های دفاعی کشورهای حمله کننده و شرکای آنها هرچه در اختیار دارند را مصرف می کنند و دیگر فضای آنها برای بقیه موشک ها و پهباد های ایران باز خواهد بود.
تنها راه دیگر هم که باقی می ماند راه اندازی جنگی تمام عیار و اشغال ایران و یا استفاده از تسلیحات غیر متعارف مانند تسلیحات هسته ای است، که به هیچ وجه تصور نمی شود این کار راحت باشد یا طی 12 روز انجام پذیر باشد واگر ایرانی ها احساس کنند که موجودیت کشورشان در خطر است ممکن است به سمت تولید سلاح هسته ای بروند وهمه معادلات به هم بخورد.
مضاف بر اینها ایرانی ها سالها روی متحدین خود در منطقه سرمایه گذاری کرده اند و آنها را آماده کرده اند برای چنین روزی، و اینگونه نیست که تصور شود جنگ با ایران فقط محدود به مرزهای ایران خواهد بود، کل منطقه شعله ور خواهد شد.
تازه امروزه بسیاری در منطقه لحظه شماری می کنند تا لحظه مناسب برای انتقام گرفتن از اسرائیلی ها و آمریکا یی ها فرا برسد و همین که جنگی راه بیافتد مطمئن باشید بسیاری از آنهایی که دل خوشی از آمریکا و اسرائیل ندارند به ایران خواهند پیوست والتماس خواهند کرد که به آنها هم فرصت دهند تا چند آمریکایی و اسرائیلی را بکشند.
فراموش نکنید که همه آنهایی که توسط آمریکایی ها و اسرائیلیها در این منطقه کشته شده اند خانواده دارند و هنوز در این منطقه ایدئولوژی فکری عشایری مبنی بر ضرورت انتقام گرفتن وجود دارد و بسیاری روز شماری می کنند تا فرصت انتقام عزیزان خود از آمریکایی ها و اسرائیلی ها را پیدا کنند.
همه اینها به کنار، مطمئن باشید که اگر آمریکایی ها بخواهند به ایران حمله کنند روسیه و چین از خداشان خواهد بود هرچه می توانند به ایران کمک کنند تا آمریکایی ها را زمین گیر کنند و خاطرات ویتنام و کره برای آمریکایی ها دوباره زنده شود.
به این ترتیب اشغال ایران که گزینه دوم می باشد اگر محال نباشد بسیار دشوار است و قطعا بسیار بسیار هزینه بر و حتما باید ارتش آمریکا با تمام توان مستقیم وارد جنگ شود، و بعید به نظر می رسد حد اقل در شرایط فعلی بین المللی، آمریکایی ها تمایل داشته باشند سربازان خود را فدای اسرائیلی ها و یا عرب ها کنند، ترامپ این کار را نکرد چه رسد به بایدن.
مضاف بر اینکه آنها به خوبی می دانند علیرغم همه اختلافاتی که ممکن است میان ایرانی ها وجود داشته باشد اما در صورتی که به ایران حمله کنند ایرانی ها همه با هم متحد خواهند شد، توجه داشته باشید می گویم "ایرانی ها" نه به ظاهر ایرانی ها.
با توجه به این شرایط تنها گزینه ای که باقی می ماند این است که همه به سمت مصالحه بروند و به توافق هسته ای برگردند وبه این دلایل می توان تصور داشت سفر گروسی به تهران اولین گام در این مسیر به حساب می آید.