https://spnfa.ir/20220218/دلار-آمریکا-و-شانتاژ-جنگ-روسیه-با-اوکراین-10173460.html
دلار آمریکا و شانتاژ جنگ روسیه با اوکراین
دلار آمریکا و شانتاژ جنگ روسیه با اوکراین
اسپوتنیک ایران
جنگ، اهرم فشاری است که دلار، موجودیت خود را مدیون آن است. 18.02.2022, اسپوتنیک ایران
2022-02-18T22:01+0330
2022-02-18T22:01+0330
2022-02-18T21:58+0330
گزارش و تحلیل
سیاسی
روسیه
آمریکا
اوضاع اوکراین
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/405/63/4056357_0:158:3077:1889_1920x0_80_0_0_1b1ba51fa5bc33b6a9bc9d9392c5b8a0.jpg
اسپوتنیک - پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا به عنوان ابرقدرت برتر در صحنه بینالمللی ظهور کرد. اروپای آسیب دیده از جنگ، چاره ای جز دنبالهروی از اقتصاد و سیاست آمریکا نداشت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اروپاییها کم کم متوجه شدند که دلار آمریکا پشتوانهی کافی را ندارد. یعنی معادل اسکناسهای دلار چاپ شده، سرمایهای در ایالات متحده آمریکا موجود نیست. خطر بزرگ استفاده از پول بیپشتوانه (دلار آمریکا)، باعث شد که اروپا، ایمان خود را نسبت به دلار از دست بدهد و تصمیم گرفت که دلارهای آمریکا را که بدون پشتوانه روانه اروپا شده بود، به آمریکا مسترد کرده و منابع واقعی که پشتوانه دلار هستند را مطالبه نماید. اما آمریکا پشتوانهای نداشت که به اروپا بدهد و اگر اروپا اصرار بر استرداد دلار آمریکا مینمود، منجر به بحرانی بزرگ تا حد فروپاشی اقتصاد آمریکا میگشت.در سال ۱۹۷۳ میلادی پرزيدنت نيكسون با ملك فيصل توافق نمود كه عربستان سعودی در قبال فروش نفت خام فقط دلار آمريكا را قبول كند. در سال ۱۹۷۵ سایر اعضای اوپک هم آن توافق را قبول نموده و تا کنون اجرا کردهاند.اینک چون دلار آمریکا تنها ابزار پرداخت بهای نفت گشت، اروپا متوجه شد که نه تنها نباید دلارهای آمریکا را مسترد نماید، بلکه نیازمند این رسیدهای کاغذی بدون پشتوانه آمریکا نیز میباشد و این باعث شد تا اروپا جهت خرید نفت، همچنان به اسکناسهای دلار نیاز داشته باشد و بنابراین از تصمیم خود منصرف شد. آمریکا هم از خطر اقتصادی بزرگی نجات یافت. از طرف دیگر، نفت خاورمیانه و سایر اعضای اوپک چون صرفاً با دلار آمریکا قابل خرید بود، در عمل پشتوانهی مهمی برای دلار آمریکا شد! درحالیکه اگر کشورهای صادرکننده نفت، آنرا با پول ملی خودشان میفروختند، ذخایر نفتیشان میتوانست به عنوان پشتوانهی پول ملیشان تلقی شده، عامل رشد اقتصادی آن کشورها باشد.در مجموع، نیاز به دلار آمریکا جهت خرید نفت افزایش یافت و منجر به چاپ بیشتر دلار بدون پشتوانه از سوی آمریکا شد. این اتفاق، کمک مهمی به رشد اقتصادی آمریکا کرد. همچنین، دلار تبدیل به ابزار مهمی برای آمریکاییها شد تا با استفاده همزمان از ابزار مهم دیگری بنام "تحریم" بتوانند به کنترل سایر کشورها بپردازد.با این مقدمه، وارد موضوع اصلی این یادداشت می شویم: دلار آمریکا و شانتاژ جنگ روسیه با اوکراین. این روزها، شدیدا شیپور جنگ و حمله نظامی روسیه به اوکراین، توسط رسانه های وابسته به آمریکا به صدا درآمده است. اما واقعیت اصلی ماجرا چیست؟ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه متوجه یک نکته کلیدی شده است که دلار آمریکا فاقد پشتوانه واقعی بوده و ضروری است که اقتصاد کشورش را از وابستگی به دلار خارج سازد. برای رهایی از این وابستگی، دست به دو اقدام مهم زد: اول این که، روسیه قریب به ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه در سایر کشورها داشت و در اقدامی، شروع به تبدیل آن سرمایه به سایر ارزها یا منابع فیزیکی و واقعی از جمله؛ خرید صنایع بزرگ و فلزات گرانبها کرد. خارج کردن دلار از گردونه اقتصاد به میزان ۶۰۰ میلیارد دلار، ضربه سهمگینی به دلار آمریکا میباشد. در گام دوم، به اروپا، چین و سایر کشورها اعلام کرد که از این پس، جهت صادرات نفت و گاز از دلار استفاده نخواهد کرد. یعنی بزرگترین صادرکننده گاز به اروپا، دیگر حاضر نیست مابهازاء نفت و گاز، دلار بگیرد بلکه مصرانه میخواهد که این معاملات با ارز دیگری مانند روبل یا سایر ارزها انجام شود. این اقدام، دومین ضربه جدی پوتین به دلار و اقتصاد آمریکاست که خشم آمریکا را برانگیخته است. لازم به ذکر است که تاکنون دو نفر قبل از پوتین، شعاری مشابه را مطرح نمودند، ولی در عمل نتوانستند شعار خود را عملی سازند: اولی، دکتر مصدق در ایران بود که بلافاصله با کودتای آمریکایی سرنگون شد؛ دومی، صدام حسین که ظرف مدت کوتاهی با حمله نظامی آمریکا به بهانه تسلیحات کشتار جمعی، برای همیشه محو گردید. اینک، پوتین با فهم کامل از تبعات این مسأله، جسورانه و نه در قالب شعار بلکه در عمل، میخواهد دلار را از مبادلات تجاری خویش خارج سازد.بلافاصله، آمریکا در اقدامی تلافی جویانه مسأله پیوستن اوکراین به ناتو و حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین را مطرح نمود و چند هزار نیرو نیز در مرز روسیه مستقر نموده است. روسیه وقتی متوجه این موضوع می شود، نیروهای خود را در مرز اوکراین مستقر می کند، اما پوتین رسما اعلام نمود که قصد حمله به اوکراین را ندارد. با همین اقدام، آمریکا موفق شد که تسلیحات نظامی زیادی در منطقه مستقر نماید. از سوی دیگر، ارزش روبل روسیه را ۵ الی ۷ درصد کاهش دهد که موجب سردرگمی خریداران نفت و گاز روسیه گردیده است (در صورت مبادله با روبل روسیه). آمریکا سعی دارد با ایجاد نوسان در بازار انرژی به دلیل واهمه از بروز جنگ در اروپا و کاهش ارزش روبل، علاوه بر ایجاد سردرگمی در بازار نفت و گاز به دلیل کاهش و تغییر سریع ارزش روبل، روسیه را وادار به عقبنشینی نماید. و شانتاژ حمله نظامی روسیه به اوکراین، بهترین وسیله برای رسیدن به این هدف است.لازم به ذکر است که به دلایل ذیل، منطقی نیست که پوتین به دنبال حمله به اوکراین و الحاق اوکراین به خاک روسیه باشد: اولا، روسیه وسیعترین کشور دنیاست و مساحت اوکراین کمتر از ۴ درصد خاک روسیه میشود و ایجاد چنین بحرانی برای روسیه بخاطر این حجم از مساحت، عاقلانه و به صرفه نیست؛ ثانیا، اوکراین در گذشته متعلق به اتحاد جماهیر شوروی بوده و رفرمیسم صورت گرفته در شوروی سابق، با هدف جداسازی کشورهای عضو آن اتحادیه بود؛ ثالثا، اقتصاد روسیه نسبت به اقتصاد اوکراین در سطح بالاتری است. پیوستن اوکراین به خاک روسیه با قریب به ۴۰ میلیون نفر جمعیت، عایدی خاصی برای روسیه ندارد. بنابراین، برای روسیه صرفه اقتصادی و سیاسی ندارد که به خاک اوکراین حمله نظامی کند.اما از سوی دیگر، تحریک به جنگ بین روسیه و اوکراین، صرفا با هدف تحت فشار گذاشتن روسیه از سوی آمریکاست. در این بین، اروپا نیز از این جنگ آسیب خواهد دید، البته غیر از انگلیس که به عنوان چهارمین اقتصاد اروپا، همه چیز خود از جمله پوند را از حوزه یورو و اروپا جدا کرده است.با این وصف، ملاحظه میشود که نواختن طبل جنگ، برای چندمین بار در پی نجات دلار در صحنه رقابت بینالمللی است. دلاری که بعد از جنگ دوم جهانی، مبنای مبادلات بینالمللی گردید؛ و پس از جنگ اعراب و اسرائیل از فروپاشی نجات یافت؛ و در ادامه، پس از راهاندازی جنگ در خاورمیانه و عراق، دوباره به اوج رسید؛ اینک، برای چندمین بار سعی دارد تا با طرح مسأله جنگ، خود را از سقوط نجات بخشد.اینکه، چه میزان روسیه میتواند در این کارزار موفق عمل کند، به تدبیر رهبران کرملین و اوکراین و همراهی مردم اوکراین و روسیه بستگی دارد. در این جنگ، روسیه و اوکراین هیچ سودی نخواهند برد. اما این نکته، مسجل است که قرار نیست جنگی بین روسیه و اوکراین صورت گیرد و لااقل، روسیه هیچ برنامهای برای حمله نظامی به اوکراین ندارد، بلکه جنگ، شانتاژ بزرگی است که آمریکا برای نجات دلار بدون پشتوانه خویش به راه انداخته است.تهیه شده توسط دکتر سهراب صارمی، کارشناس مسائل روسیه و دکتر حسن خلیل خلیلی، وکیل پایه یک دادگستری
https://spnfa.ir/20220217/انتشار-نقشه-حمله-روسیه-به-اوکراین-در-بریتانیا-عکس-10163957.html
https://spnfa.ir/20220217/لاوروف-آمریکا-در-اوکراین-کنترل-خارجی-را-اعمال-می-کند-10158127.html
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2022
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
خبرها
fa_FA
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/405/63/4056357_174:0:2903:2047_1920x0_80_0_0_2fa801fe8b4792ada83d34158f4293b5.jpgاسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
سیاسی, روسیه, آمریکا, اوضاع اوکراین
سیاسی, روسیه, آمریکا, اوضاع اوکراین
دلار آمریکا و شانتاژ جنگ روسیه با اوکراین
جنگ، اهرم فشاری است که دلار، موجودیت خود را مدیون آن است.
اسپوتنیک - پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا به عنوان ابرقدرت برتر در صحنه بینالمللی ظهور کرد. اروپای آسیب دیده از جنگ، چاره ای جز دنبالهروی از اقتصاد و سیاست آمریکا نداشت. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اروپاییها کم کم متوجه شدند که دلار آمریکا پشتوانهی کافی را ندارد. یعنی معادل اسکناسهای دلار چاپ شده، سرمایهای در ایالات متحده آمریکا موجود نیست. خطر بزرگ استفاده از پول بیپشتوانه (دلار آمریکا)، باعث شد که اروپا، ایمان خود را نسبت به دلار از دست بدهد و تصمیم گرفت که دلارهای آمریکا را که بدون پشتوانه روانه اروپا شده بود، به آمریکا مسترد کرده و منابع واقعی که پشتوانه دلار هستند را مطالبه نماید. اما آمریکا پشتوانهای نداشت که به اروپا بدهد و اگر اروپا اصرار بر استرداد دلار آمریکا مینمود، منجر به بحرانی بزرگ تا حد فروپاشی اقتصاد آمریکا میگشت.
در سال ۱۹۷۳ میلادی پرزيدنت نيكسون با ملك فيصل توافق نمود كه عربستان سعودی در قبال فروش نفت خام فقط دلار آمريكا را قبول كند. در سال ۱۹۷۵ سایر اعضای اوپک هم آن توافق را قبول نموده و تا کنون اجرا کردهاند.
اینک چون دلار آمریکا تنها ابزار پرداخت بهای نفت گشت، اروپا متوجه شد که نه تنها نباید دلارهای آمریکا را مسترد نماید، بلکه نیازمند این رسیدهای کاغذی بدون پشتوانه آمریکا نیز میباشد و این باعث شد تا اروپا جهت خرید نفت، همچنان به اسکناسهای دلار نیاز داشته باشد و بنابراین از تصمیم خود منصرف شد. آمریکا هم از خطر اقتصادی بزرگی نجات یافت. از طرف دیگر، نفت خاورمیانه و سایر اعضای اوپک چون صرفاً با دلار آمریکا قابل خرید بود، در عمل پشتوانهی مهمی برای دلار آمریکا شد! درحالیکه اگر کشورهای صادرکننده نفت، آنرا با پول ملی خودشان میفروختند، ذخایر نفتیشان میتوانست به عنوان پشتوانهی پول ملیشان تلقی شده، عامل رشد اقتصادی آن کشورها باشد.
در مجموع، نیاز به دلار آمریکا جهت خرید نفت افزایش یافت و منجر به چاپ بیشتر دلار بدون پشتوانه از سوی آمریکا شد. این اتفاق، کمک مهمی به رشد اقتصادی آمریکا کرد. همچنین، دلار تبدیل به ابزار مهمی برای آمریکاییها شد تا با استفاده همزمان از ابزار مهم دیگری بنام "تحریم" بتوانند به کنترل سایر کشورها بپردازد.
با این مقدمه، وارد موضوع اصلی این یادداشت می شویم: دلار آمریکا و شانتاژ جنگ روسیه با اوکراین. این روزها، شدیدا شیپور جنگ و حمله نظامی روسیه به اوکراین، توسط رسانه های وابسته به آمریکا به صدا درآمده است. اما واقعیت اصلی ماجرا چیست؟
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه متوجه یک نکته کلیدی شده است که دلار آمریکا فاقد پشتوانه واقعی بوده و ضروری است که اقتصاد کشورش را از وابستگی به دلار خارج سازد. برای رهایی از این وابستگی، دست به دو اقدام مهم زد: اول این که، روسیه قریب به ۶۰۰ میلیارد دلار سرمایه در سایر کشورها داشت و در اقدامی، شروع به تبدیل آن سرمایه به سایر ارزها یا منابع فیزیکی و واقعی از جمله؛ خرید صنایع بزرگ و فلزات گرانبها کرد. خارج کردن دلار از گردونه اقتصاد به میزان ۶۰۰ میلیارد دلار، ضربه سهمگینی به دلار آمریکا میباشد. در گام دوم، به اروپا، چین و سایر کشورها اعلام کرد که از این پس، جهت صادرات نفت و گاز از دلار استفاده نخواهد کرد. یعنی بزرگترین صادرکننده گاز به اروپا، دیگر حاضر نیست مابهازاء نفت و گاز، دلار بگیرد بلکه مصرانه میخواهد که این معاملات با ارز دیگری مانند روبل یا سایر ارزها انجام شود. این اقدام، دومین ضربه جدی پوتین به دلار و اقتصاد آمریکاست که خشم آمریکا را برانگیخته است. لازم به ذکر است که تاکنون دو نفر قبل از پوتین، شعاری مشابه را مطرح نمودند، ولی در عمل نتوانستند شعار خود را عملی سازند: اولی، دکتر مصدق در ایران بود که بلافاصله با کودتای آمریکایی سرنگون شد؛ دومی، صدام حسین که ظرف مدت کوتاهی با حمله نظامی آمریکا به بهانه تسلیحات کشتار جمعی، برای همیشه محو گردید. اینک، پوتین با فهم کامل از تبعات این مسأله، جسورانه و نه در قالب شعار بلکه در عمل، میخواهد دلار را از مبادلات تجاری خویش خارج سازد.
بلافاصله، آمریکا در اقدامی تلافی جویانه مسأله پیوستن اوکراین به ناتو و حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین را مطرح نمود و چند هزار نیرو نیز در مرز روسیه مستقر نموده است. روسیه وقتی متوجه این موضوع می شود، نیروهای خود را در مرز اوکراین مستقر می کند، اما پوتین رسما اعلام نمود که قصد حمله به اوکراین را ندارد. با همین اقدام، آمریکا موفق شد که تسلیحات نظامی زیادی در منطقه مستقر نماید. از سوی دیگر، ارزش روبل روسیه را ۵ الی ۷ درصد کاهش دهد که موجب سردرگمی خریداران نفت و گاز روسیه گردیده است (در صورت مبادله با روبل روسیه). آمریکا سعی دارد با ایجاد نوسان در بازار انرژی به دلیل واهمه از بروز جنگ در اروپا و کاهش ارزش روبل، علاوه بر ایجاد سردرگمی در بازار نفت و گاز به دلیل کاهش و تغییر سریع ارزش روبل، روسیه را وادار به عقبنشینی نماید. و شانتاژ حمله نظامی روسیه به اوکراین، بهترین وسیله برای رسیدن به این هدف است.
لازم به ذکر است که به دلایل ذیل، منطقی نیست که پوتین به دنبال حمله به اوکراین و الحاق اوکراین به خاک روسیه باشد: اولا، روسیه وسیعترین کشور دنیاست و مساحت اوکراین کمتر از ۴ درصد خاک روسیه میشود و ایجاد چنین بحرانی برای روسیه بخاطر این حجم از مساحت، عاقلانه و به صرفه نیست؛ ثانیا، اوکراین در گذشته متعلق به اتحاد جماهیر شوروی بوده و رفرمیسم صورت گرفته در شوروی سابق، با هدف جداسازی کشورهای عضو آن اتحادیه بود؛ ثالثا، اقتصاد روسیه نسبت به اقتصاد اوکراین در سطح بالاتری است. پیوستن اوکراین به خاک روسیه با قریب به ۴۰ میلیون نفر جمعیت، عایدی خاصی برای روسیه ندارد. بنابراین، برای روسیه صرفه اقتصادی و سیاسی ندارد که به خاک اوکراین حمله نظامی کند.
اما از سوی دیگر، تحریک به جنگ بین روسیه و اوکراین، صرفا با هدف تحت فشار گذاشتن روسیه از سوی آمریکاست. در این بین، اروپا نیز از این جنگ آسیب خواهد دید، البته غیر از انگلیس که به عنوان چهارمین اقتصاد اروپا، همه چیز خود از جمله پوند را از حوزه یورو و اروپا جدا کرده است.
با این وصف، ملاحظه میشود که نواختن طبل جنگ، برای چندمین بار در پی نجات دلار در صحنه رقابت بینالمللی است. دلاری که بعد از جنگ دوم جهانی، مبنای مبادلات بینالمللی گردید؛ و پس از جنگ اعراب و اسرائیل از فروپاشی نجات یافت؛ و در ادامه، پس از راهاندازی جنگ در خاورمیانه و عراق، دوباره به اوج رسید؛ اینک، برای چندمین بار سعی دارد تا با طرح مسأله جنگ، خود را از سقوط نجات بخشد.
اینکه، چه میزان روسیه میتواند در این کارزار موفق عمل کند، به تدبیر رهبران کرملین و اوکراین و همراهی مردم اوکراین و روسیه بستگی دارد. در این جنگ، روسیه و اوکراین هیچ سودی نخواهند برد. اما این نکته، مسجل است که قرار نیست جنگی بین روسیه و اوکراین صورت گیرد و لااقل، روسیه هیچ برنامهای برای حمله نظامی به اوکراین ندارد، بلکه جنگ، شانتاژ بزرگی است که آمریکا برای نجات دلار بدون پشتوانه خویش به راه انداخته است.
تهیه شده توسط دکتر سهراب صارمی، کارشناس مسائل روسیه و دکتر حسن خلیل خلیلی، وکیل پایه یک دادگستری