دار المجانینی که توسط برخی افراد روانی تصرف شده وآنها دیگران را شکنجه می کنند و در نهایت موجبات شورش در بیمارستان فراهم می شود.
نمی توان به هیچ وصفی اتفاقات اخیر فرانسه و سر بریدن انسان ها را توجیه کرد، در هیچ جای اسلام توجیهی برای چنین کشتار فجیعی نسبت به افراد بی گناه وجود ندارد.
اما شاید بد نباشد به جایی که فقط به معلول بپردازیم به علت هم بپردازیم چرا که تا زمانی که علت وجود داشته باشد مشکل به هیچ وجه حل نخواهد شد.
چه شده برخی به این حد از جنون می رسند که حاضر می شوند دست به چنین جنایت هولناکی بزنند وبا علم بر اینکه به احتمال زیاد کشته می شوند وارد چنین جریانی بشوند؟
قطعا بنده مانند هر روزنامه نگار و نویسنده آزاد دیگری پشتیبان و حامی آزادی بیان در کل جهان می باشم و باور دارم همان آزادی بیان است که مجرمین را می تواند به سزای اعمالشان برساند و جهان را از تاریکی به روشنایی بکشاند و حقوق انسان ها را استیفا کند.
اما آزادی بیان یک چیز است و توهین چیز دیگری.
خیلی ساده اگر شما در هر خیابانی در جهان راه بروید و اقدام به فحاشی و هتاکی نسبت به دیگران کنید قطعا یکی عصبانی می شود و شما را کتک خواهد زد.
و شاید هم از فرط عصبانیت شما را بکشد.
نمی شود بیاییم و بگوییم که بنده حق آزادی بیان دارم پس حق دارم در خیابان راه بروم و به هر کسی بخواهم هر چه بخواهم بگویم و وی حق واکنش نداشته باشد.
بحث توهین به اعتقادات و باورها و مقدسات دینی هم جزو همین امور می باشد.
نمی توان توقع داشت که شما به مقدسات و باورهای برخی افراد توهین کنید و آنها هیچ واکنشی نشان ندهند، البته تکرار می کنم که بنده شخصا به عنوان یک مسلمان و یک ایرانی شدیدا همانگونه که توهین به پیامبر را محکوم می کنم واکنش های تروریستی صورت گرفته را نیز محکوم می کنم.
اینکه رییس جمهوری فرانسه ژست روشن فکری به خود بگیرد و به جای اینکه خود را رییس جمهوری کل فرانسه بداند خود را رییس جمهوری بخشی از مردم فرانسه بداند خود جرم بد تر از گناه است.
بدیهی است وقتی که بخشی از مردم فرانسه می بینند مورد توهین و تحقیر قرار گرفته اند و حکومت به جای همدلی با آنها احقاق ساده ترین حقوق شهروندی شان، اقدام به تحریک احساسات آنها می نماید و راهی برای رسیدگی قانونی به حقوق خود پیدا نمی کنند در نهایت دست به اعمال خشونت بار می زنند.
مخصوصا که باید توجه داشته باشیم فرانسه خود جزو کشورهایی می باشد که سالها است پایگاه این گروه های تندرو خارج از اسلام می باشد.
خود فرانسه از ایجاد این گروه ها حمایت می کرده و می کند تا بلکه بتواند از آنها در مکان های مختلف در کشورهای اسلامی بهره ببرد.
از سوریه گرفته تا لیبی و آفریقا بسیاری از تروریست های تکفیری یا فرانسوی هستند و یا عوامل مجامع امنیتی و اطلاعاتی فرانسه.
نام اینها در این منطقه از جهان تکفیری ها هست و ما ایرانی ها سالها است با آنها در حال مبارزه می باشیم و تعداد زیادی شهید در راه مقابله با اینها از دست داده ایم.
شاید برخی هنوز تصاویر شهید حججی و باقی شهید هایی که مانند همان فرانسوی هایی که در نیس سر بریده شدند را به یاد داشته باشند.
اگر سردار شهید سلیمانی نبود قطعا این تکفیری ها امروزه پایگاه بسیار قدرتمندی در منطقه خاورمیانه در اختیار داشتند و اوضاع برای همه جهان مخصوصا اروپایی ها بسیار بد تر از آنچه این روزها در فرانسه مشاهده می کنیم می بود.
زمانی که آمریکایی ها سپهبد سلیمانی و یارانش را ترور کردند واکنش فرانسوی ها و اروپایی ها چه بود؟
آیا دلیل ترور وی این نبود که دست همین تکفیری های تربیت شده در غرب را در منطقه قطع کرده بود؟
جالب اینکه این تفکرهای تکفیری توسط کشورهایی در جهان ترویج می شوند که امروزه دوست های بسیار صمیمی غرب در منطقه به شمار می آیند و اروپایی ها انواع و اقسام حمایت ها را از آنها انجام می دهند.
مگر اینها در مدارسی که توسط عربستان سعودی و وهابی ها در اروپا تاسیس شده تربیت نشده اند؟
از همه جالب تر مشاهده می کنیم در حالی که این کشورهای به اصطلاح مسلمان اقدام به تربیت این تروریست ها می نمایند زمانی که به پیامبر اسلام (ص) توهین می شود لام تا کام سخنی به میان نمی آورند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که دلیل کشیده شدن این افراد به سمت افراطی گری در این است که جامعه فرانسه و اروپا به جای اینکه اینها را در دل خود جای دهد آنها را محصور نموده و دقیقا رفتارهایی که در قرون وسطا با یهودیان می کردند را امروزه با مسلمانان در اروپا انجام می دهند.
بدیهی است در چنین شرایطی فضا برای جذب جوانان به افراطی گری بازتر می شود و تکفیری ها می توانند تعداد بیشتری از جوانان مسلمان را گول بزنند.
توقع اینکه با ایجاد فضای امنیتی و یا سیاست های چکشی می توان با اینها مقابله کرد تصوری بسیار اشتباه است.
تنها راه مقابله با این تفکر ها این است که تفکری جدید در مقابل آنها قرار گیرد.
اگر ایرانی ها موفق شدند در منطقه خاورمیانه اینها را در جبهه های مختلف شکست دهند این بود که با ایدئولوژی قویتر به مقابله با ایدئولوژی آنها رفتند.
اگر واقعا مقامات فرانسوی واروپایی می خواهند واقعا این ماجراها در کشورهایشان تمام شود باید به فکر ایجاد قوانینی باشد که به عقاید دیگران هم احترام بگذارند نه اینکه بخواهند تفکر های خود را بر دیگران به زور تحمیل کنند.
اگر در فرانسه و اروپا قوانینی برای حمایت از یهودیان و بحث در مورد هلوکاست است، پس باید قوانینی برای جلوگیری از توهین به مقدسات دیگر ادیان هم وجود داشته باشد.
باید قبول کرد که به همان نسبت که عاملان این اعمال تروریستی مقصر هستند آنهایی که موجبات این اتفاق را ایجاد کرده اند نیز مقصر و مجرم هستند.
اگر چنین نباشد باید پذیرفت که امروزه فرانسه به دار المجانینی تبدیل شده که برخی اقدام به تحریک برخی دیگر می کنند تا دست به کارهای مجرمانه بزنند و خود تحریک کنندگان چیزی از بقیه دیوانگان کم ندارند وگرنه چه دلیلی داشت که تصاویر توهین کننده ای که چند سال پیش فرانسه را به هم ریخت مجددا منتشر شود و نشریه منتشر کننده به جای توبیخ شدن مورد حمایت رییس جمهوری هم قرار گیرد، غیر از این است که منتشر کنندگان کارتون ها می خواستند باز هم خون تعدادی فرانسوی ریخته شود تا خواسته های فکری خود را به این بهانه به کرسی بنشانند.