کلا چنین شکست و افتضاحی که برای این طرح آمریکا پیش آمده نیاز به این دارد که کل سیستم سیاسی آمریکا در مورد ساختار وزارت خارجه این کشور و حتی وزیر امور خارجه و نیروهای زیر مجموعه وی تجدید نظر کنند، چون اینها اعتبار بین المللی آمریکا را زیر سوال برده اند، ولی به هر حال نمی خواهیم در این مقاله در امور داخلی آمریکا دخالت کنیم چون ماجرا به خود آمریکایی ها بر می گردد و اینکه آیا می خواهند چنین رییس جمهوری ای که سیاست های بین المللی اش آمریکا را به این حد از انزوای جهانی کشانده داشته باشند یا نه؟
نکته قابل تامل در این ماجرا این بود که آمریکایی ها از قبل هم می دانستند این طرحشان در شورای امنیت با شکست مواجه خواهد شد و سفر های مارکوپولویی وزیر خارجه آنها و فشار بر اعراب حوزه خلیج فارس جهت جو سازی بر علیه ایران همه نشانه ناشی گری سیستم دیپلماسی آمریکا در سطح بین المللی بوده وهست.
نکته ای که تیم آقای ترامپ نمی خواهد متوجه شود این می باشد که امروزه مخالفت کشورهای جهان از جمله کشورهایی که متحد تاریخی و بالقوه ایالات متحده در سطح بین المللی به حساب می آیند با طرح آمریکا جهت تمدید تحریم های تسلیحاتی بر علیه ایران به این دلیل نیست که اینها عاشق چشم و ابروی ایرانی ها هستند و یا اینکه با مردم آمریکا مخالفت دارند بلکه به این دلیل است که با سیاست های یک سویه آقای ترامپ مخالف هستند و باور دارند این سیاست ها می تواند جهان را به سمت بی نظمی و جنگ جهانی سوم بکشاند.
این سیاست ها دقیقا مشابه سیاست هایی است که برخی دیکتاتورها مانند هیتلر در تاریخ اتخاذ کردند و جهان را به سمت و سوی فاجعه کشاندند.
جهانیان دهه ها است تلاش می کنند تا به سیستم تعاملات بین المللی نظم جدیدی بدهند و خوب طبیعتا هیچ تمایلی ندارند این سیستم و نظم جهانی به هم بخورد، قبلا هم بارها در این مورد بحث کرده ایم که مشارکت کنندگان در امضای برجام امیدوار بودند برجام یک قدم جدید در سیستم و نظم جهانی ایجاد کند، سیستمی که در آن اختلافات کشورها با دیپلماسی و گفتگو حل و فصل شود و نه با جنگ، آنگونه که آمریکایی ها چندین بار خواستند پیش بروند و به جز کشتار و نابودی هیچ چیزی عایدشان نشد.
به هر حال ظاهرا دولت آمریکا نقشه کشیده تا بحث بند مکانیسم ماشه در توافق هسته ای را بخواهد راه بیاندازد و شورای امنیت سازمان ملل را با یک چالش جدی مواجه کند.
طبق توافق هسته ای کشورهای امضا کننده این توافق حق دارند بند ماشه را اجرا کنند و همه تحریم های شورای امنیت که به ما قبل از توافق هسته ای تعلق دارد مجددا بر علیه ایران برگردد.
همه اعضای برجام بر این باور هستند که چون ایالات متحده از برجام خارج شده حق اجرای بند ماشه را ندارد اما آمریکایی ها باور دارند چون امضا کننده برجام هستند حق اجرای آن را دارند.
آنها سعی می کنند با بازی با کلمات ماشه ای را بکشند که می تواند کل ساختار شورای امنیت سازمان ملل را به هم بزند.
چون در آن صورت بحث اعمال تحریم های شورای امنیت و یا عدم اعمال آن با نوعی مه آلودگی مواجه می شود و بحث و جدل های زیادی می تواند بر اساس آن رخ دهد که معلوم نیست به کجا خواهد کشید.
آمریکایی ها به خوبی می دانند با توجه به شرایط موجود و تحریم های آمریکایی موجود بر علیه ایران بازگشت تحریم های شورای امنیت تاثیری یا شاید بهتر است بگوییم فرقی برای ایرانی ها نخواهد داشت، اما نکته ای که پیش می آید این است که آیا بقیه اعضا حاضر می باشند به این بدعت آمریکا تمکین کنند یا نه.
اگر بقیه اعضا اصرار کنند که آمریکا حق استفاده از بند ماشه را ندارد و آمریکا اصرار کند که حق دارد آن را اجرا کند آنوقت شورای امنیت با چالشی مواجه می شود که قبلا در مورد آن فکر نشده بوده.
احتمالا هم دولت آقای ترامپ اگر یقین پیدا کند که دیگر ترامپ در آمریکا شانسی برای انتخابات نداشته باشد، که البته ظاهرا هم چنین شک و شبهه هایی وجود دارد، آنوقت بخواهد زمین سوخته به دولت بعد تحویل دهد و همه چیز را به هم بزند و کاری کند که دولت آتی ایالات متحده با چالشی مواجه شود که نتواند گره آن را باز کند.
به هر حال تا زمان انتخابات آمریکا مدت زیادی باقی نمانده و قطعا دولت آقای ترامپ تلاش خواهد کرد ماشه مسلسل خود را فشار دهد تا هر تیری در خشاب دارد شلیک کند از سوزاندن متحدین عرب منطقه ای خود تا در چالش قراردادن متحدین اروپایی خود تا به چالش کشیدن شورای امنیت تا...
در پایان باید توجه داشت که به همان نسبت که مکانیسم ماشه می تواند برای شورای امنیت چالش ساز باشد می تواند برای آتیه آقای ترامپ و تیم سیاست خارجی او نیز مشکل ساز باشد و احتمال دارد همانگونه که تاریخ شکست مفتضحانه اخیر آمریکا در شورای امنیت را ثبت کرده این حرکت آمریکا را نیز به عنوان ماشه گیت ترامپ ثبت کند.