اگر به چند ماه قبل برگردیم می بینیم بر اساس روندی که آمریکایی ها ایجاد کرده بودند شرایط بگونه ای بود که همه راه ها به بن بست ختم می شد و فقط مانده بود که ایالات متحده بتواند ایران را محاصره نظامی کند تا از صادرات نفت ایران جلوگیری به عمل آورد و ایران مجبور به تسلیم شود.
به یکباره ایران استراتژی خود را از استراتژی صبر به استراتژی رویارویی تغییر داد و همه چیز را به هم زد.
در لحظه ای که هیچ کس تصور نمی کرد ایران می خواهد چه کار کند به یکباره دیدیم که یک رویارویی تمام عیار توسط ایران بر علیه آمریکا شروع شد.
آنها تصور می کردند که وقتی رئیس جمهوری ایران میگوید اگر نفت ایران صادر نشود هیچ کشوری در منطقه نخواهد توانست نفت صادر کند منظور این است که ایران تصمیم دارد تنگه هرمز را ببندد اما به یکباره متوجه شدند منظور این است که کل چاه های نفت و تاسیسات نفتی و حتی پایانه های نفتی کشورهای منطقه ممکن است توسط ایران همپیمانان اش نابود شود و دیگر نفتی استخراج نشود تا بخواهد صادر شود.
همچنین آنها تصور می کردند که ایرانی ها وقتی که ناوهای آمریکایی را در منطقه مشاهده می کنند مانند بسیاری از کشورهای دیگر به قول معروف غلاف می کنند و از ترس به خود می پیجند و تسلیم خواسته های آمریکا خواهند شد اما بر عکس مشاهده کردند که ایرانی ها نه فقط واهمه به خود راه ندادند بلکه با ناوها و هواپیماهای جنگی آمریکا شاخ به شاخ شدند و کاری کردند که آمریکایی ها مجبور شوند کشتی های خود را به سمت اقیانوس هند عقب برانند.
از سوی دیگر طرح آمریکایی ها برای اینکه بخواهند از طریق انگلیسی ها پای اروپا را به رویارویی با ایران باز کنند نیز ناکام ماند و بر عکس انگلیس اینبار در یک منجلاب گیر کرده که نمی داند چگونه بخواهد از آن خارج شود.
این دیپلمات تعریف می کرد و می گفت وقتی شنیدیم ایرانی ها مدرن ترین پهباد آمریکایی را سرنگون کردند باور نکردیم و شروع کردیم اخبار را جستجو کردن تا ببینیم آیا خبر واقعیت دارد و بعد وقتی که متوجه شدیم که یک هواپیما با 67 نظامی ارشد آمریکایی ها کنار این پهبار بوده همه خشکمان زد، انگار ایرانی ها برق سه فاز به سر آمریکایی ها وصل کرده بودند، همه مانده بودند که این چه جسارتی از که ایرانی ها دارند.
بگفته وی ماجرای توقیف کشتی انگلیسی هم در همین راستا بود، در واقع ایرانی ها می خواستند به همه ثابت کنند که مرد میدان کیست و اینکه تحریم های به اصطلاح فلج کننده آمریکا چه قدر روی عزم ایرانی ها برای رویارویی با غرب تاثیر داشته.
خوب می توان گفت با توجه به شرایط بوجود آمده امروز ایران است که بازی را دست گرفته و در حال جمع کردن کارت های خود است و به قول معروف به دیگران می گوید همه کارتها روی میز است.
بسیاری باور دارند این شرایط احتمالا همه طرف ها را به سمت گفتگو پیش می برد و فعلا همه به دنبال جمع کردن برگه های مورد نیاز در مذاکره هستند .
برخی دیگر باور دارند فشار های ایران بر اروپا می تواند کارساز باشد و می تواند حتی منجر شود که اروپایی ها برگه هایی را به دست آورند تا بتوانند با آمریکا چانه زنی کنند.
در واقع پس از اینکه ایران شروع کرد تعهدات خود در برجام را بکاهد اروپایی ها شروع کردند بر علیه آمریکا فشار بیاورند که اگر اقدامات آنها نبود ایران هم دست به این کارها نمی زد.
از سوی دیگر متحدین آمریکا هم یکی یکی از گردانه اتحاد با این کشور خارج می شوند چون متوجه شده اند که آمریکا آنها را بازی داده.
امری که بدیهی می باشد این است که رئیس جمهوری آمریکا به هیچ وجه نمی خواهد تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری جنگی به پا شود و ایرانی ها هم نمی خواهند جنگ به پا شود اما بخوبی می دانند این ماجرا را باید قبل از انتخابات ریاست جمهوری آتی در ایالات متحده تمام کنند وبه همین دلیل هم روز به روز فشارهای خود را افزایش می دهند.