اسپوتنیک به نقل از روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل می نویسد: نه ایران و نه اسرائیل با اراده خود موضوع منافع امنیت ملی را به کرملین واگذار می کنند. اما در درگیری های سوریه، آنها نیاز به یک واسطه دارند. اسرائیلی ها معتقدند اگرچه روسیه دستور کار خود در سوریه را و جاه طلبی های منطقه ای دارد، اسرائیل و ایران گزینه های دیگری ندارند.
این روزنامه ادامه داد: انقلاب 1979 نه تنها ایران را به جمهوری اسلامی تبدیل کرد، بلکه نقطه عطفی برای سیاست خارجی این کشور شد، مخصوصا در روابط با اسرائیل. سالهاست که خصومت ایران در مورد اسرائیل در اظهارات ضد یهودی مداوم رهبران ایران بازتاب می شده، آنها هولوکاست را انکار می کنند. این امر منجر به تشدید واکنش اسرائیل و انتقامگیری ایران می شد.
ایران تمام این مدت از رویارویی مستقیم با اسرائیل اجتناب کرد، اما در عین حال مقدمات پشتیبانی جدی نظامی، مالی و سیاسی از حزب الله و گروه های تروریستی فلسطینی در جریان عملیات علیه اسرائیل و یهودیان را بر اساس این که مطابق منافع آن بود، فراهم می آورد.
به دلیل برنامه هسته ای ایران، که بسیاری در اسرائیل آنرا به عنوان یک تهدید برای وجود خود تلقی می کردند، برای اولین بار امکان بروز رویارویی نظامی مستقیم بین دو کشور بوجود آمد. ظاهرا دقیقا این امر موجب شده بود که اسرائیل ممکن بود به تأسیسات زیرساخت هسته ای ایران حمله کند تا
مساله اجرای چنین سناریویی هنوز به دلیل معضل برنامه هسته ای ایران مطرح نیست. علیرغم اینکه دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا تصمیم گرفت از معانله هسته حاصله با ایران خارج شود (اسرائیل از این گام استقبال کرد)، ایران همچنان شرایط هماهنگ شده با آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان رعایت می کند. تا زمانی موقعیت مربوط به محدودیت برنامه هسته ای ایران باقی بماند، اسرائیل به حمله ای به ایران علاقه مند نخواهد بود.
به احتمال زیاد، حضور نظامی ایران در سوریه در نزدیکی مرز شمالی با اسرائیل می تواند درگیری مسلحانه میان دو کشور را تحریک کند. تضعیف جنگ داخلی در سوریه و پیروزی رژیم اسد بدان معنی است که صحبت نه در مورد حمایت از رژیم توسط نیروهای ایران و یا متحدین آنها بلکه در مورد طولانی بودن حضور ایران در آن کشور است.
در حالی که تهران حضور خود را در سوریه حفظ می کند، ایران به دنبال بلندپروازی های منطقه ای و توانایی تهدید به اسرائیل از دو طرف است، از سوریه و لبنان. اسرائیل روشن کرده است که اجازه نخواهد داد که ایران در طولانی مدت در سوریه بماند. ایران و اسرائیل در حال حاضر در سوریه در حال درگیری نظامی محدود است. اسرائیل از برتری نظامی برای حمله به تاسیسات مختلف و واحدهای نظامی خود در سوریه و همچنین متحدینش استفاده کرده است. ایران چند تلاش ناموفق و ضعیف برای پاسخ دادن به این حملات انجام داده است. اگر ایران در این زمینه موفق شده بود، شاهد افزایش شدید عملیات جنگی فی ما بین بودیم. بعید است که ایران و اسرائیل قادر به رفع اختلافات خود در سوریه باشند. ایران بعید است از حضور نظامی در سوریه خودداری کند؛ زیرا این یک موضع دفاعی مهم برای تهران در برابر اسرائیل است. اسرائیل هر کاری که از دستش ساخته برای جلوگیری از ایجاد زیرساخت استراتژیک درازمدت توسط ایران انجام خواهد داد، که به همراه خطر حزب الله در لبنان تهدید جدی برای آن خواهد بود.
هر دو طرف همه چیز را می خواهند، اما هر دو کشور با وضع موجود جدید راضی خواهند شد. با این حال، محاسبات غلط، سوء تفاهم و فشار سیاسی داخلی همواره برای افزایش تنش ها جا می گذارند، حتی زمانی که هر دو طرف می خواهند از آن اجتناب ورزند.
این مشکل می تواند به طور موثر با ایجاد یک مکانیسم برای جلوگیری از بروز شرایط بحرانی حل شود. این امر اجازه می دهد که طرفین برای نشان دادن مرزهای قابل قبول پیام ها و توضیحات مبادله کنند. چنین مکانیسمی ثمربخشی خود را در درگیری های جهانی و منطقه ای (از جمله در آخرین بحران بین هند و پاکستان) ثابت کرده است.
از آنجایی که نه اسرائیل و نه ایران دارای توانایی سیاسی برای ایجاد مستقل این مکانیسم را ندارند و نمی توانند بصورت مستقیم گفت و گو کنند، آنها به یک شخص ثالث و مورد اعتماد دو طرف بیازمندند. لازم است که این طرفی باشد که هیچ منافع خود را نداشته باشد، اما در عین حال علاقه ای به تشدید تنش بین اسرائیل و ایران را نداشته باشد. واسطه ای که جوابگوی این خواست ها باشد هنوز یافت نشده است.
با نبود این واسطه، بهترین گزینه — روسیه است. روسیه در حال حاضر در سوریه حضور دارد و البته می خواهد خودش را به عنوان تنها بازیکن که می تواند به عنوان یک واسطه، به رغم کمبودهای آن، معرفی کند. اسرائیل و ایران می دانند که روسیه دستور کار خود را در سوریه و جاه طلبی های منطقه ای دارد. این امر اعتماد به نفس ایران و اسرائیل را در مورد روسیه تضعیف می کند و شک و تردید در قبال صادقانه بودن آن در انجام چنین نقش ایجاد می کند.
هم ایران و هم اسرائیل در مورد میانجیگری روسیه در سوریه مشتاق نیستند. در حقیقت، آنها با واگذاری مهمترین مسئله امنیت ملی به کرملین احساس ارامش را نخواهند کرد. اما شخص ثالث قابل اعتماد بیشتر نیز مورد پسند آنها نیست.
شرکت پوتین در میانجیگری دور از گزینه ایده آل است، اما بهتر از هیچ چیز است. ساز و کار ناقص تنش زدایی که حداقل فرصت کمی برای موفقیت دارد، بهتر از نبود هیچ مانع در برابر افزایش عمدی یا اشتباهی تنش ها است. عواقب گسترش تنش ها بر ایران و اسرائیل و کل منطقه تاثیر ناگوار خواهد گذاشت.