به گزارش اسپوتنیک، برای حل بحران آب در ایران مقامات ایرانی با ارائه راهکارها و اقدامات مختلفی سعی در کنترل و عبور این بحران را دارند، اقداماتی کوتاهمدت شامل اقدامات اضطراری، جداسازی فضای سبز، اصلاح تعرفه و جریمه، تجهیزات کاهنده و ساماندهی مصارف اماکن عمومی، اقدامات میانمدت شامل تکمیل طرحهای نیمهتمام و برنامههای ایمنی آب و اقدامات بلندمدت شامل کاهش هدررفت آب، واقعی کردن قیمت آب، اصلاح الگوی مصرف و تأمین آب جدید در شرایط خاص می باشد. یکی دیگر از گزینه های که برای حل بحران آب مورد توجه مقامات ایرانی است انتقال آب دریای خزر به مناطق خشک شمال مرکزی ایران است، این راهکار مخالف و موافقان زیادی دارد و برای روشن شدن بیشتر مزایا و معایب این راهکار و همچنین بحران آب در ایران با دکتر آریامنش پژوهشگر منابع آب و ژئودینامیک به گفتگو نشستیم.
پرسش: چرا در سال های اخیر اخبار زیادی درمورد اعتراض و یا تنش های اجتماعی بر سر آب در مناطق مختلف ایران شنیده می شود؟
پاسخ: نخست اجازه فرمایید تا تأکید نمایم پاسخ های من به عنوان یک پژوهشگر در حوزه علوم زمین و منابع آب ، حاصل مطالعات، پژوهش ها و تحلیل های علمی شخصی اینجانب هست و گفته هایم از سوی هیچ مرکز، سازمان و یا نهاد دولتی و یا خصوصی در ایران نیست. و اما در پاسخ به نخستین پرسش شما باید بگویم که طور کلی مشکلات پیش روی در مورد موضوع آب را باید از زوایای مختلفی بررسی نمود. از یک سو سرزمین ایران در موقعیت جغرافیایی قرار گرفته است که میزان بارش در آن قابل توجه نیست و همین موضوع سبب شده منابع آب سطحی در کشور نسبت به سرزمین های اروپایی کمتر باشد ولی نمی توان همه مشکلات مرتبط با موضوع آب را به طبیعت، گره زد. بدون شک با برنامه ریزی و مدیریت می توان توزیع و بهره برداری را سامان بخشی کرد. با بهره برداری و توزیع علمی می توان به این قبیل مشکلات چیره شد. مدیریت علمی باید آینده پژوهانه و مبتنی بر مطالعه ی همه منابع موجود در یک کشور باشد. مدیریت منابع آب باید بر مبنای آمایش سرزمین و بر پایه ی پتانسیل های موجود در یک منطقه بدون دخالت احزاب سیاسی و همچنین پیگیری های شخصی و بدور از نفوذ دلالان و مافیای آب که همواره منافع خاصی را دنبال می کنند انجام شود. مدیریت منابع آب وقتی می تواند ریسک بحران های اجتماعی را به حداقل برساند که در قالب یک فرآیند کاملا علمی و منطقی به دور از جهت گیری های سیاسی شکل گیرد در آن صورت، چالش های ملی و جهانی را در پی نخواهد داشت. هرکدام از این موارد که به درستی دنبال نشود می تواند تنش های منطقه ای را در پی داشته باشد. انتقال آب ازیک حوضه آبریز به حوضه دیگر، ساخت سدهایی که نه تنها توجیه اقتصادی ندارد بلکه توجیه علمی هم از نظر میزان نگهداشت و ذخیره آب و شرایط زمین شناسی ندارد و همچنین عدم توجه به پتانسیل های موجود در یک منطقه برای توسعه صنایع مختلف و بدون توجه به تأمین منابع آب در آن منطقه از جمله دلایلی است که می تواند تبعات اجتماعی را به دنبال داشته باشد. هرکدام از گلایه مندی های مد نظر در هر منطقه، باید با تیز بینی و کنکاش علمی و بدون جهت گیری سیاسی بررسی شوند تا ببینیم هر کدام از دلایل گفته شده و یا دلایل دیگری که من نام نبردم کدام بحران و یا چالش اجتماعی را می توانسته در بر گیرد. بنابراین نمی توان یک دلیل کلی را برای همه ی اعتراض ها بیان نمود.
پرسش: آیا به نظر شما در حال حاضر ایران واقعاً از نظر منابع آب با مشکل روبروست و آیا کمبود آب در ایران به یک بحران تبدیل شده است؟ آیا آب موجود در ایران برای جمعیت ایران کافی نیست؟
پاسخ: بر اساس دانسته های علمی خود به هیچ عنوان نمی توانم بپذیرم که ایران با بحران آب مواجه شده است. آب به اندازه کافی وجود دارد. ولی باید درست مدیریت شود. منابع آب کنونی هم برای جمعیت ایران کافی است. همه منابع باید به درستی شناسایی، مطالعه و به جای خود بهره برداری شوند. اگر همه منابع تأمین آب در کشور از جمله منابع آب کارست، منابع آب ژرف، منابع آب حاصل از شیرین کردن آب دریا، منابع آب حاصل از بازیافت پسآب ها، به جای خود به درستی استفاده شوند می توان برای قطره قطره آن برنامه ریزی نمود. پس ما با کمبود آب مواجه نیستیم بلکه باید منابع مختلف را درست مطالعه و در جای خود و در زمان خود درست بهره برداری کنیم.
پرسش: به نظر شما چه عواملی باعث کمبود آب شده اند؟ آیا مصرف آب شهری بالاست یا مصارف آب استفاده شده در صنعت و یا مشکلات اقلیمی و آب و هوایی؟ آیا قیمت کم اب در ایران باعث بحران کم ابی شده است؟ آیا فرهنگ استفاده از آب در ایران مشکل دارد؟
پاسخ: تغییرات اقلیمی موضوعی کاملاً طبیعی است و به امروز و دیروز محدود نمی شود. سرزمین ایران در طول تاریخ سکونت انسان در آن همواره با این فراز و نشیب های اقلیمی روبرو بوده است. گسترش قنات ها در جای جای این سرزمین نشان از ارزش آب در این کشور را دارد و از هزاران سال پیش ایرانیان به آب احترام می گذاشته اند تا جایی که شما می بینید تنها و تنها در فرهنگ ایرانیان است که چهار آخشیج آب ، هوا، خاک و آتش(انرژی) حالت تقدس داشته است. تقدس آب نشان از ارزش آن در فرهنگ ایرانیان است. حتی در باورهای مذهبی پیامبر بزرگ ایرانی اشو زرتشت و پیش از ایشان، آب به عنوان یک آخشیج مقدس برشمرده شده است. بنابراین ایرانیان بخوبی به فرهنگ استفاده از آب آگاهی دارند. اینکه افراد معدودی آب را درست استفاده نکنند را نمی توان به حساب فرهنگ یک ملت گذاشت. همیشه و در همه جای دنیا استثنا وجود دارد ولی در کلان ایرانی ها از فرهنگ غنی برخوردارند و بهتر است مشکلات مدیریتی را به پای فرهنگ نگداریم. اگر اب درست قیمت گذاری نشده مشکل فرهنگی نیست. بلکه باید گردانندگان امور آب برای آن قیمت گذاری نمایند. از سوی دیگر درصد بسیار کمی از آب در مصارف خانگی بهره برداری می شود. در بخش کشاورزی آب بیشتری استفاده می شود. در همه ی کشور ها چنین است استفاده آب در بخش کشاورزی بیشتر از سایر بخش هاست چون سهم بیشتری در تولید در اشتغال و در حیات مردم دارد. گاهی شنیده می شود برخی از کارشناسان اشتعال در صنعت را مقایسه می کنند با کشاورزی یک روستای دورافتاده و نتیجه می گیرند که کشاورزی مقرون به صرفه نیست و سهم زیادی اب می برد. این مقایسه ی درستی نیست. کدام صنعت می تواند در روستاهای دور افتاده ی این سرزمین آن هم برای اشتغال چند نفر که با هزینه اولیه ی خودشان هم زندگی می کنند اشتغال ایجاد کند. موضوع قیمت گداری آب هم باید برای کشاورزی صنعتی تجدید نظر شود نه برای خرده مالکی که همه دارو ندارش همان چند فنجان ابی است که از نیاکانش به ارث به او رسیده است. وقتی می توانیم برای آنها هم قیمت گداری کنیم که برای تجدید حیاتشان فکری برداریم. به باور من الگوها باید ایرانی باشند. وقتی می توان قیمت آب را برای یک کشاورز ایرانی با قیمت آب در اروپا مقایسه کرد که همه شاخص هایش اروپایی شوند. نباید توقع داشت کشاورز در اینجا بر اساس شاخص های زندگی و شغلی در ایران زندگی کند ولی قیمت آب را آمریکایی بپردازد. آیا امکاناتی که در اختیار کشاورز ایرانی هست همان امکاناتی است که در اختیار کشاورزان کشورهای صنعتی است که خود را با آنها مقایسه می کنیم. می توان به همه ی آن شاخص ها دست یافت ولی راهش این نیست که اول از کشاورز شروع کنیم. اینهاست که باعث چالش هایی می شود که شاید منظور پرسش شماست. من هنوز هم می گویم منابع کافی برای آب داریم ولی اینکه هرجایی اولویت با کدام منبع است و چگونه ابرسانی شود باید دگرگون شود. حتی در بخش صنعت هم نمی توان ادعا نمود که مصرف زیاد است. صنعتکار چرا باید آب را هدر دهد؟ نه اینگونه نیست. او هم یک هم میهن من است و اگر صنعتی را راه انداخته قصدش خدمت به همین مردم بوده هرچند شکی نیست که منافع و سود شخصی خود را هم باید ببیند ولی نه به این معنی که بخواهد آب را هدر دهد. باید بستر های مصرف استاندارد برایش فراهم شود. بازهم تأکید میکنم که استثناها همیشه و همه جا وجود دارند و نباید به پای فرهنگ یک ملت گذاشت اگر صنعت آن صنعتکار هم از اول درست جانمایی شود و بر اساس استانداردهای فنی و جهانی و بدور از هرگونه فشارهای سیاسی نظارت شود حتما در مکانیابی اولیه احداث آن صنعت، آب مورد نیاز آن کارخانه هم دیده می شود. کارشناسان دلسوز ایرانی به این موضوع ها اشراف دارند ولی شوربختانه برخی لابی ها ، سرنوشت یک پروژه که می توانست مفید باد را منحرف می کنند. برای نمونه شما فرض بفرمایید در دل کویر، یک صنعت که نیازمند آب زیاد است را گسترش دهیم طبیعی است که برای ماندگاری آن صنعت باید از آب شرب و کشاورزی و ذخادر دیگر باید برداشت کنیم. بعد که این اتفاق افتاد بگوییم صنعت، آب زیادی مصرف می کند و صنعت را زیر سئوال ببریم، این قابل طرح نیست و در مدیریت منابع آب قابل دفاع نیست. باید گفت که این صنعت بسیار هم خوب بوده و به نفس خود ایرادی نداشته ولی در جای نامناسبی احداث شده و هم این صنعت با چالش مواجه شده و هم بخش دیگر را با چالش روبرو ساخته است. بسیاری از صنایع باید در حاشیه دریا ها و یا در جاهایی گسترش می یافتند که دسترسی به آب مورد نیاز آنها وجود می داشت. من تاکنون نشنیده ام و ندیده ام که مردم هیچکدام از شهر ها و روستاهای ایران مشکلات کمبود بارش را به عنوان اعتراض عنوان کنند. مردم ایران بخوبی این موارد و ناهنجاری های طبیعی را درک می کنند. حتی اینکه گفته می شود 92 درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می شود به هیچ عنوان مبنای علمی و پژوهشی ندارد. یک محققی حدود 35 سال پیش در کتابی نوشته است که مصرف آب در بخش کشاورزی در ایران 92 درصد است بعد از 35 هنوز هم گفته می شود که مصرف آب در بخش کشاورزی در ایران 92 درصد است.در این سالها آمار و اعداد زیادی تغییر کرده اند، از سطح زیر کشت گرفته تا روش های آبیاری و گسترش صنایع و افزایش جمعیت، ولی بسیار شگفت انگیز است که این عدد 92 درصد همچنان ثابت مانده است. این آمار اصلا َ قابل قبول نیست. وقتی آمارها قابل دفاع نیستند نمی توان برنامه ریزی ها را درست و علمی طراحی کرد.
پرسش: برای حل مشکل آب، مقامات ایران قصد دارند آب دریای خزر را به مناطق شمالی کشور مثل سمنان انتقال دهند. شما این راهکار را چطور ارزیابی می کنید؟
بطور کلی من با انتقال آب بین حوضه ای موافق نیستم. چه انتقال آب از کارون و زاینده رود به سایر حوضه ها و چه از دریای کاسپین و دریای عمان به سایر استان ها.
اگر قرار باشد آب دریاچه کاسپین و یا دریای عمان شیرین شود و به صدها کیلومتر آن طرف تر منتقل شود بهتر است برای شهر های ساحلی همان مناطق استفاده شود. بطور خاص مسیر انتقال آب از دریای کاسپین به استان سمنان، پیچیدگی های ژئودینامیکی بسیاری دارد که به باور من هزینه های نجومی برای کشور در بر خواهد داشت. اگر این منابع آب قرار است فقط برای شرب در استان سمنان استفاده شود راه های ساده تر، ارزانتر و کم خطر تری وجود دارند که می توان آب شرب استان سمنان را تأمین کرد.
پرسش: مشکلاتی که در این پروژه موجب خشم تعدادی از نمایندگان مجلس ایران شده چیست؟ آیا تجربه کشورهای دیگر در این زمینه موفقیت آمیز بوده یا باعث آسیب زدن به محیط زیست شده است؟ موافقان این طرح می گویند که حجم آب در دریای خزر حدود 80،000 میلیارد متر مکعب است و انتقال 100 میلیون متر مکعب آب روی سطح آب در دریا تاثیر نمی گذارد. علاوه بر این دیگر کشورهای حوزه بالایی دریای خزر در حال حاضر لوله های انتقال گاز و انتقال نفت را به عمق دریایی نصب کرده اند که علیه قانون است و ایران نیز بدون مذاکرات می تواند آب را از دریا انتقال دهد. کمبود آب در مرکز ایران منجر به مهاجرت اجباری ساکنان به تهران خواهد شد. مخالفان می گویند که پیامدهای عظیمی را برای محیط زیست و اقتصادی به همراه دارد. علاوه بر آسیب های محیط زیست، انتقال آب دریا از دریای خزر می تواند جنگل ها را نیز به خطر بیندازد. همچنین این پروژه عواقب محیطی و اجتماعی را برای حوضه اهدا کننده و گیرنده بوجود خواهد آورد. منطقه کوهستانی البرز مستعد زلزله و فروپاشی زمین است، لوله ها می توانند به آسانی شکستن و آب نمک می تواند باعث آسیب رساندن به مناطق مسکونی ملی شود. شما نظر مخالفان و موافقان را چطور ارزیابی می کنید و از نظر شما با توجه به مزایا و معایب این کار بهتر است این انتقال آب صورت بگیرد یا خیر؟ چه روش هایی دیگری می توان به جای این راهکار پیشنهاد کرد؟
پاسخ: از مبانی فلسفی اعتراض نمایندگان مجلس آگاهی ندارم ولی این یک حقیقت است که برداشت آب از دریای کاسپین می تواند در درازنای زمان از اندازه آن بکاهد چون اگر قرار بود رودخانه های ورودی به کاسپین به حجم آن بیفزایند باید هر سال سطح اب بالات و بالاتر می آمد ولی میبینیم که این تغییرات بسیار ناچیز است و میزان تبخیر و آب ورودی باعث شده تا آب در همین سطح باقی بماند. در سال های گذشته در سواحل ایران سطح آب اندکی بالاتر آمده بود که دلایل ژئودینامیکی را باید در آن جستجو نمود و دیدیم که پس از مدتی دوباره سطح آب پایین رفت. در پیوند با موضوعات حقوقی آب و مواضع دیگر کشورها هم نمی توانم اظهار نظر کنم چون در تخصص من نیست.
ولی انتقال اب در این حجم بدون شک تبعات زیست محیطی در بر خواهد داشت. از سوی دیگر خط انتقال یاد شده از مسیر گسل های پویا باید عبور کند که هم راه انداری و هم نگهداری آن هزینه های زیادی در بر دارد. انتقادات فنی زیادی را می توان برای اینگونه طرح ها برشمرد که زمان زیادی می برد.
در مورد دلایل مهاجرت نیز باور دارم که مهاجرت روستاییان گرامی به کلان شهرها فقط به خاطر کم آبی نبوده و نیست. اولا اینفدر در این چند ساله از زبان عده ای که انتظار نبود به اشتباه و یک توهم فردی یا عمدی عنوان شد که ایران در سال های آینده به خاطر بی ابی خالی از سکنه خواهد شد که این گفته های خام اثرش از واقعیت کم آبی بیشتر بود. دوم اینکه بازهم تأکید می کنم ما با کم ابی مواجه نیستیم که مردم مجبور شوند بخاطر کم ابی مهاجرت کنند. چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. مگر در جاهایی که ترسالی داریم مهاجرت نداریم؟ آیا مناطق پرآب با مهاجرت روبرو نیستند؟ دقیق و موشکافانه مطالعه شود ببنید چند درصد مردم تهران امروزی از کویر و یا مناطق کم اب تر مهاجر هستند؟ چند درصد مردم از مناطقی مهاجرت کرده اند که از پرآب ترین و سرسبزترین مناطق ایران هستند. این ها کلی گویی است. مناطق کویر ایران از جمله مناطق مستعد ایران هستند که بر پایه مطالعات علمی می توانند به مناطقی تبدیل شوند که پذیرای جمعیت باشند. کویر ایران پتانسیل های زیادی دارد که می تواند باعث شکوفایی این مناطق شود. من خودم زاده کویر هستم و نمی توانم بپذیرم که کویر به خاطر کم آبی با بحران مواجه است. ماهیت و ذات کویر هم زیباست و هم اشتغال زا، ولی قرار نیست در کویر با کاشت برنج اشتغال زایی کرد. قرار نیست در کویر با راه اندازی یک صنعت آب محور اشتغال زایی کرد. کویر را باید با پتانسیل های خود کویر می توان شکوفا نمود که جای بحث آن اینجا نیست. بنابراین تئوری خالی شدن کویر به خاطر کم آبی یک توهم است و شانه خالی کردن از مسئولیت هایی است بر دوش ماست. این ساده ترین راه است. فرار به جلو برای فرار از واقعیت. کسانی که این حرف ها را می زنند یا کاملا می دانند که چگونه دارند اذهان عمومی را منحرف می کنند و یا اصلا الفبای مدیریت را نمی دانند. در دنیای امروز با بکار گیری فناوری در سایه یک همگرایی ملی و مدیریت کارآمد می توان بسیاری از این مسائل را به سادگی حل کرد.