دریادار علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران که خود از اهالی خوزستان نیز می باشد اظهار داشت: "اقدام تروریستی اخیر در شهر اهواز توسط یک گروهک وابسته به بیگانگان نشان دهنده تلاش سازمان یافته جریان تروریسم و حامیان آنها برای ایجاد نا امنی در منطقه است".
وی ضمن محکوم کردن این اقدام ضد انسانی خاطرنشان کرد: "این حادثه تروریستی بار دیگر معضل برخورد دوگانه برخی از مدعیان دروغین مبارزه با تروریسم را به تصویر کشاند و واقعیت عریان پشتیبان و حامیان تروریسمها را که حتی حاضر به محکوم کردن این جنایت نیز نشدند در معرض نگاه جهانیان قرار داد".
آقای شمخانی همچنین افزود: "استفاده ابزاری از تروریسم با حمایت مالی، سیاسی و لجستیک، تولید و اشاعه مبانی اعتقادی انحرافی و تکفیری و دخالت در امور داخلی کشورها و اشغالگری به بهانه مبارزه با تروریسم از مصادیق روشن اتخاذ استاندارد دوگانه است".
وی همچنین اظهار داشت:" هواپیماهای آمریکایی به کرات و علی رغم داشتن اطلاعات دقیق از حضور تروریستها در مناطق مشخص، حاضر به انجام عملیات هوایی علیه آنها نشدند و در مواردی برای آنها بارریزی داشته و یا سران داعش را از محاصره ارتشهای سوریه و عراق نجات دادهاند".
نکاتی که شاید به کرات توسط نویسندگان و تحلیلگران و روزنامه نگاران بین المللی مطرح شده و مطرح می شود.
اگر نفرین نفت و موقعیت استراتژیک کشورهای این منطقه نبود شاید اصلا چنین اتفاقاتی در این منطقه پیش نمی آمد و بسیاری از مردمان کشورهای منطقه امروزه بدون هیچ دغدغه ای به زندگی خود ادامه می دادند.
حتی شاید کار به جایی نمی رسید که رئیس جمهوری ایالات متحده به خود اجازه دهد وقیحانه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و اوپک را از پشت تریبون سازمان ملل تهدید کند که اگر قیمت نفت را پایین نیارند چنین می کند و چنان.
اگر ریشه تروریسم در منطقه خاورمیانه را کنکاش کنیم می بینیم که تفکر ها و ایدئولوژی های تروریستی توسط کشورهای غربی مخصوصا انگلیس در این منطقه رواج پیدا کرد و اگر شروع فعالیت گروه های تروریستی را ایجاد القاعده درافغانستان بدانیم می بینیم که ایالات متحده مؤسس و ایجاد کننده گروه های تروریستی در منطقه می باشد.
وی همچنین اظهار داشت:" هواپیماهای آمریکایی به کرات و علی رغم داشتن اطلاعات دقیق از حضور تروریستها در مناطق مشخص، حاضر به انجام عملیات هوایی علیه آنها نشدند و در مواردی برای آنها بارریزی داشته و یا سران داعش را از محاصره ارتشهای سوریه و عراق نجات دادهاند".
نکاتی که شاید به کرات توسط نویسندگان و تحلیلگران و روزنامه نگاران بین المللی مطرح شده و مطرح می شود.
اگر نفرین نفت و موقعیت استراتژیک کشورهای این منطقه نبود شاید اصلا چنین اتفاقاتی در این منطقه پیش نمی آمد و بسیاری از مردمان کشورهای منطقه امروزه بدون هیچ دغدغه ای به زندگی خود ادامه می دادند.
حتی شاید کار به جایی نمی رسید که رئیس جمهوری ایالات متحده به خود اجازه دهد وقیحانه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و اوپک را از پشت تریبون سازمان ملل تهدید کند که اگر قیمت نفت را پایین نیارند چنین می کند و چنان.
اگر ریشه تروریسم در منطقه خاورمیانه را کنکاش کنیم می بینیم که تفکر ها و ایدئولوژی های تروریستی توسط کشورهای غربی مخصوصا انگلیس در این منطقه رواج پیدا کرد و اگر شروع فعالیت گروه های تروریستی را ایجاد القاعده درافغانستان بدانیم می بینیم که ایالات متحده مؤسس و ایجاد کننده گروه های تروریستی در منطقه می باشد.
البته در آن زمان چون القاعده در راستای اهداف ایالات متحده فعالیت می کرد گروه تروریستی به حساب نمی آمد و به قول آمریکایی ها اینان تروریست خوب بودند.
بعد از آن هنوز جدال رفع نشده که آیا القاعده به دستور اربابان آمریکایی خود نقش دشمن آمریکا را به عهده گرفت یا بصورت خودسر، اما هنوز بسیاری نمی توانند متقاعد بشوند که تشکیلات امنیتی ایالات متحده این سازمان را تشکیل داده اند و آنقدر خام بودند که از دستشان در برود.
به هر حال در مورد ارتباط سازمان های تروریستی ای مانند داعش و جبهه النصره و الشباب و… که در مناطق مختلف جهان به وجود آمده اند، با ایالات متحده، بحث زیادی وجود دارد.
مخصوصا اگر همانگونه که ادمیرال شمخانی فرمودند مستنداتی وجود داشته باشد که نیروهای نظامی آمریکایی در موارد بسیاری به این گروه ها کمک های لژستیک مستقیم کرده اند و در آمد این گروه ها توسط ایالات متحده و همپیمانان آن تامین گردد.
ماجرا وقتی جالب تر می شود که ایالات متحده همه گروه های آزادی خواه مردمی که برای دفاع از منافع ملی خود مقاومت می کنند را چون مخالف اهداف آمریکا عمل می کنند تروریست قلمداد می کند.
حتی گروه هایی که به صورت رسمی در انتخابات کشورهای خود به مجالس راه یافته اند مانند حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان و انصار الله در یمن و…
برخورد دوگانه آمریکا و همپیمانانش منجر شده سازمان ملل وبسیاری از مجامع بین المللی که امروزه به ابزاری در اختیار آمریکا تبدیل شده اند نیز برخورد دوگانه ای با تروریسم داشته باشد.
طبق تعاریف ایالات متحده همه جنبش های آزادیخواه که برای آزادی کشور خود از دست استعمارگران و اشغالگران مبارزه می کنند تا زمانی که منافع ایالات متحده را تامین کنند تروریست به حساب می آیند.
برخورد دوگانه ایالات متحده حتی با گروه ها و جنبش های آزادیخواه که در جنگ جهانی دوم بر علیه نازی ها مبارزه می کردند به خوبی روشن است.
حتی در آن زمان هم جنبش های مبارز فرانسوی با جنبش های مبارز روسی ویا چینی تفاوت داشتند.
اگر بنا باشد جهان بخواهد با تروریسم و افراطی گری مبارزه کند قطعا باید همه یک تعریف مشخص از تروریسم و یک تعریف از جنبش های آزادی خواه داشته باشیم و تعریف دوگانه ای وجود نداشته باشد، و می توان گفت این امر فقط توسط سازمان ملل می تواند محقق گردد و تا زمانی که این تعاریف به وضوح تفسیر نشده امکان ریشه کنی تروریسم وجود نخواهد داشت.
بعد از آن هنوز جدال رفع نشده که آیا القاعده به دستور اربابان آمریکایی خود نقش دشمن آمریکا را به عهده گرفت یا بصورت خودسر، اما هنوز بسیاری نمی توانند متقاعد بشوند که تشکیلات امنیتی ایالات متحده این سازمان را تشکیل داده اند و آنقدر خام بودند که از دستشان در برود.
به هر حال در مورد ارتباط سازمان های تروریستی ای مانند داعش و جبهه النصره و الشباب و… که در مناطق مختلف جهان به وجود آمده اند، با ایالات متحده، بحث زیادی وجود دارد.
مخصوصا اگر همانگونه که ادمیرال شمخانی فرمودند مستنداتی وجود داشته باشد که نیروهای نظامی آمریکایی در موارد بسیاری به این گروه ها کمک های لژستیک مستقیم کرده اند و در آمد این گروه ها توسط ایالات متحده و همپیمانان آن تامین گردد.
ماجرا وقتی جالب تر می شود که ایالات متحده همه گروه های آزادی خواه مردمی که برای دفاع از منافع ملی خود مقاومت می کنند را چون مخالف اهداف آمریکا عمل می کنند تروریست قلمداد می کند.
حتی گروه هایی که به صورت رسمی در انتخابات کشورهای خود به مجالس راه یافته اند مانند حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان و انصار الله در یمن و…
برخورد دوگانه آمریکا و همپیمانانش منجر شده سازمان ملل وبسیاری از مجامع بین المللی که امروزه به ابزاری در اختیار آمریکا تبدیل شده اند نیز برخورد دوگانه ای با تروریسم داشته باشد.
طبق تعاریف ایالات متحده همه جنبش های آزادیخواه که برای آزادی کشور خود از دست استعمارگران و اشغالگران مبارزه می کنند تا زمانی که منافع ایالات متحده را تامین کنند تروریست به حساب می آیند.
برخورد دوگانه ایالات متحده حتی با گروه ها و جنبش های آزادیخواه که در جنگ جهانی دوم بر علیه نازی ها مبارزه می کردند به خوبی روشن است.
حتی در آن زمان هم جنبش های مبارز فرانسوی با جنبش های مبارز روسی ویا چینی تفاوت داشتند.
اگر بنا باشد جهان بخواهد با تروریسم و افراطی گری مبارزه کند قطعا باید همه یک تعریف مشخص از تروریسم و یک تعریف از جنبش های آزادی خواه داشته باشیم و تعریف دوگانه ای وجود نداشته باشد، و می توان گفت این امر فقط توسط سازمان ملل می تواند محقق گردد و تا زمانی که این تعاریف به وضوح تفسیر نشده امکان ریشه کنی تروریسم وجود نخواهد داشت.