خبرگزاری اسپوتنیک- تقریبا یک ماه طول کشید تا هماهنگی لازم برای ورود به قرارگاه زیر زمینی شماره 42 در شهر مسکو انجام گرفت، اینجا بدون هماهنگی قبلی امکان بازدید وجود ندارد. پیدا کردن این یادگار باقی مانده از دوران اتحاد شوروی سخت نبود، درست در مرکز شهر و سه چهار دقیقه بعد از ایستگاه مترو تاگانسکایا ساختمان زرد رنگ قدیمی که با رنگ قرمز و با حروف بزرگ روی آن نوشته شده «بونکر- 42»، دانه های درشت برف می بارید و باید پشت در منتظر می ماندیم تا زمان بازدید گروهی آغاز گردد، اما بخت یار بود و رئیس موزه خود به استقبالمان آمد و تا پایان بازدید نیز همراهی کرد.
قبل از اینکه وارد مجموعه اصلی شویم به همراه رئیس موزه ابتدا در یک اتاق کوچک با میز مستطیلی و شش صندلی که با یک دوربین مدار بسته رصد می شد، دقیقه ای بی هدف گفتگو کردیم که اتفاقا بازدید در همان اتاقک نیز به پایان رسید و من احتمال دادم این کار با هدف حفظ برخی مسائل امنیتی صورت می-گیرد. دسترسی به محوطه اصلی قرارگاه برای عموم مردم از طریق یک راه پله فلزی امکان پذیر است که درهجده طبقه زیر زمین قرار دارد، اما ما با آسانسور به عمق 65 متری زمین رفتیم. پله ها عرض و ارتفاع متفاوت داشتند تا در صورت دویدن یا حرکت با عجله افراد روی این پلکان امکان برقراری حداکثر تعادل وجود داشته باشد.
طرح ساخت این قرارگاه زیر زمینی که امروز با عنوان «موزه جنگ سرد» برای عموم مردم قابل بازدید است، در جریان ظهور «بمب اتمی» به عنوان نوع جدیدی از سلاح های کشتار جمعی در ایالات متحده به منظور حفاظت از سران کشور و در صورت امکان خانواده های آنها ساخته شد. بر همین اساس هم دانشمندان روسی به دستور استالین موظف شدند تا در اسرع وقت بمب اتمی ساخته و روش هایی برای حفاظت در برابر سلاح های جدید را طراحی نمایند. تحقیقات اولیه برای انتخاب محل قرارگاه سال 1949 آغاز گردید و پس از بررسی نتایج آزمایشات هسته ای با فرض اینکه در صورت حمله اتمی امن ترین مکان برای نفرات اول اتحاد جماهیر شوروی باشد و به طور کامل از تمام عوامل مخرب انفجار هسته ای محافظت نماید، محل فعلی برگزیده شد. علاوه بر آن محل پناهگاه باید در نزدیک کاخ کرملین باشد تا سران کشور بتوانند بلافاصله خود را به قرارگاه رسانده و مدیریت دولت و ارتش را در زمان حمله اتمی به شوروی از آنجا هدایت نمایند. بی شک ساخت سازه ای عظیم در مرکز مسکو، بدون اینکه آسیبی به سیستم ارتباطی شهر برساند و مهمتر از همه، حفاظت امنیتی سازه از نظر مردم عادی و سرویس های اطلاعاتی خارجی مسئولیتی سخت بر گردن سازندگان بود.
سفر در اعماق زمین
قرارگاه شامل چهار بلوک به شکل تونل با قطر 9.5 متر و مساحت بیش از 7000 متر مربع می باشد که تقریبا در یک سطح هستند، به صورت موازی با یکدیگر تنظیم شده و با گذارهایی به یکدیگر متصل شده اند.
بلوک شماره 4 که اکنون به عنوان بخش موزه مورد بهره برداری قرار گرفته، در گذشته مخزن اصلی نگهداری تجهیزات رادیویی، اتاق فرمان، رادارها، اتاق کشیک و اتاق اسلحه بود، بلوک شماره 1 مربوط به بخش رفاهی پرسنل شامل بوفه، اتاق استراحت و کتابخانه بود، بلوک شماره 2 مربوط به بخش فنی، موتورخانه و تجهیزات تصفیه آب و هوا بود و آخرین بلوک که بلوک شماره 3 بود متعلق به تجهیزات تکنیکی بود و به ایستگاه متروی تاگانسکی راه دارد. تمام پرسنل این قرارگاه حتی بالاترین مقامات و ژنرالها نیز با لباس کارکنان مترو و از در فولادی پنهان در ایستگاه متروی تاگانسکی تردد داشتند و بعد از ورود به قرارگاه لباس فرم می پوشیدند. بخش فرماندهی پس از یک کریدور طولانی واقع شده که در ابتدای آن یک نگهبان شبانه روزی حضور داشت و هرگونه تردد را کنترل کرده و به سایر ایستگاههای نگهبانی گزارش می داد.
در انتهای کریدور اتاق اسلحه قرار دارد و هر کدام از افرادی که اجازه حمل اسلحه داشتند در زمان ترک قرارگاه سلاح خود را تحویل داده و سپس خارج می شدند.
به گفته رئیس موزه بیشتر بخشهای ارتباطی منجمله تلگراف خانه توسط پرسنل خانم هدایت می شد و در کنار هر سیستم مخابراتی یک نگهبان مسلح شبانه روزی کشیک می داد.
اتاق فرمانده که در واقع به استالین تعلق داشت شامل یک میز کار، کاناپه ای برای استراحت، یک میز شطرنج، کتابخانه و نقشه استراتژیک جهان بود، اما جالب است که هیچ گاه استالین در این اتاق حضور نیافت و این اتاق عملا به معاونین وی تعلق یافت. به گفته تاریخ نگاران استالین بسیار کم می خوابید و شب و روز برای او معنا نداشت، تنها زمانی به خواب می رفت که دیگر رمقی برای او نمی ماند به همین دلیل هم در اتاق کار وی همیشه یک کاناپه برای استراحت کوتاه وجود داشت، همچنین به بازی شطرنج بسیارعلاقه داشت و البته اغلب به تنهایی بازی می کرد، چرا که از شکست احتمالی از حریف خود طی بازی بیزار بود.
بعد از اتاق استالین، سالن مذاکرات فرماندهان در میان انبوهی از بتن و فولاد واقع شده بود، در این سالن بسیاری از جلسات و تصمیمات سری نظامی برگزار شد و قرار بود تا روزی در پاسخ به حملات اتمی ایالات متحده از همین اتاق فرمان حمله متقابل اتحاد شوروی صادر شود، اما خوشبختانه هیچگاه جنگی در این مقیاس صورت نگرفت و در عوض آهنگ خداحافظی با جنگ سرد سروده شد.
اتاق هدایت جنگ درست زیر تنها پنجره شیشه ای سالن مذاکرات قرار داشت، گویا قرار بوده تا فرماندهان از همان بالا نظاره گر شلیک بمب اتمی شوروی باشند و به مقصد رسیدن این ابر نابود کننده بشریت را با ولع تماشا کنند. در اینجا ماکتی با ابعاد واقعی از اولین بمب اتمی اتحاد شوروی و ماکتهای کوچکی از سایر موشکها و تصویر بمب افکنی که قرار بود این بمبها را حمل کنند به نمایش درآمده است و البته سیستم های کنترل رادار که به هیچ وجه اجازه عکاسی از آن وجود نداشت.
کریدوربلندی بود که یک سرش به خروجی مترو ختم می شد، اینجا همان درب آهنی اسرار آمیز است که روزگاری افرادی ناشناس از آن تردد داشتند، افرادی که در ظاهر کارگران و کارمندان مترو به نظر می آمدند، اما در واقع ژنرالهای نظامی، افسران، مهندسان و سربازان این قرارگاه زیر زمینی بودند. رئیس موزه گفت که می خواهم چیزی را به شما نشان دهم اما از قبل بگویم که آماده باشید و نترسید، بعد یک شاسی را زد و آژیر خطر به صدا درآمد و چراغهای راهرو روشن و خاموش شدند و ناگهان صدای انفجاری مهیب مانند پتکی بر سر فرونشست. در توضیح ادامه داد که اگر روزی مرکز شهر مسکو بمب باران اتمی می شد، این صدای انفجاری بود که در قرارگاه زیرمینی 42 شنیده میشد، تصور این داستان هم بسیار وحشت انگیز بود.
در ادامه بازدید از بلوک شماره 1 که اکنون به عنوان یک رستوران مورد بازسازی قرار گرفته و همچنین از کنار ورودی دو بلوک دیگر که فعلا در حال ساخت ساز است و در آینده قرار است به عنوان موزه دستاوردهای اتمی مورد استفاده قرار بگیرد نیز گذشته و به سطح زمین بازگشتم.
سازه ای چنین با عظمت و مهمی امروز اهمیت استراتژیک خود را از دست داده و تنها تبدیل به موزه ای شده تا هر روز شماری از مردم به عمق 65 متری زمین بروند و از نزدیک جهانی که در آستانه جنگ هسته ای قرار داشت را لمس نمایند.