فضیله مصطفی 66 ساله از روستای Tabzava واقع در 5 کیلومتری موصل میگوید: «سه فرزند من، نوه ها و من به زحمت توانستیم از روستا فرار کینم. 130 خانواده، تقریباً همه ساکنان همراه ما فرار کردند. سربازان پیشمرگه وارد روستا شدند و نبرد ها 4 روز طول کشید. ما آب و خوراک نداشتیم. همینکه داعشی ها از روستایمان رفتند ما پیش سربازان پیشمرگه پناه یافتیم. حالا راهی اردوگاه پناهجویان اربیل هستیم.
این زن افزود: داعش دو سال پیش روستای ما را اشغال کرد و کل این مدت با ما با قساوت رفتار کردند. تروریست ها گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون را ممنوع کردند. اگر حتی تکهای مو از زیر روسری زن را دیدند آن زن را شلاق می زدند. ما از ترس و وحشتی که داشتیم از ظاهر شدن در خیابان خودداری می کردیم. داعشی ها به ما گفتند که شما باید مطابق دستور های اسلامی عمل کنید و کسی که اطاعت نکند سخت مجازات خواهد شد. سیگار کشیدن برای ما ممنوع بود. ما شبها جمع میشدیم و سیگار می کشیدیم. ما شبیه جسد های زنده بودیم.
فضیله مصطفی با اشک در چشمان در این باره تعریف کرد که داعشی ها در برابر چشمانش پسر او را سربریده کردند. او گفت: «آنها علی، پسر من را فقط به این خاطر در میدان سربریده کردند که او قبلاً در پلیس دولتی عراق خدمت می کرد. او هیچ تقصیری نداشت. من به آنها میگفتم که بهتر است من را بکشید ولی آنها گوش ندادند و پسر 30 ساله من را اعدام کردند، او زن داشت و سه بچه او بی پدر ماندند.
مصطفی حسن 36 ساله اهل همان روستا چنین تعریف کرد: «من و شش بچه من از روستا فرار کردیم. قساوت های داعشی ها حد و حصری نداشت. برای ما سیگار کشیدن، ریش تراشیدن، تماشای تلویزیون و گوش کردن موسیقی ممنوع بود. جهادیون ما را مجبور میکردند زیر فرامین آنها برویم و حتی جزئیات زندگی ما را کنترل می کردند. خدا را شکر، الان داعشی ها را از روستای ما بیرون راندند. ما مشتاق بازگشت به خانه و کاشانه خود هستیم ولی این هنگامی میسر است که داعشی ها کاملاً محو و نابود خواهند شد. اگر بدون این برگردیم آنها دوباره به ما حمله خواهند کرد. عجالتاً ما را در اردوگاه فراریان اربیل مستقر خواهند کرد».
زکی ابراهیم 64 ساله که از روستای برطله در حوالی موصل فرار کرد گفت: «من فقط در راه موصل — اربیل ریش تراشیدم. داعشی ها ریش تراشیدن را ممنوع کردند. ما همیشه زیر نظرشان بودیم. آنها غیر مترقبه بزور وارد خانههای مان میشدند و نگاه میکردند ما گرفتار کدام چیز ها هستیم. آنها زنگ زدن به خویشاوندان ساکن خارج از موصل را منع کردند و تروریست ها تلفنهای همراه ما را شنود می کردند. افراد مقصر را در میدان مرکزی قصبه شلاق می زدند. یک دفعه همه مردم را جمع کردند و در برابر عموم آدمی را از طبقه سوم پرت کردند که به همجنسگرایی متهم شده بود. بار دیگر ما را مجبور کردند زنی را سنگباران کینم که خیانت او به شوهرش برملا شد».
مراد حمو از روستای زیدانی واقع در نزدیکی موصل که از جهادیون فرار کرد در باره زندگی با حکومت تروریست ها چنین حکایت کرد: «ما در حالت زورگویی دائم و ترس از مجازات شدن بسر می بردیم. آنها زندگی ما و کارهای روزمره و مخصوصاً شیوه لباس پوشیدن را کنترل می کردند. زنها حق داشتند تنها چشمان خود را خارج از پوشش داشته باشند بقیه جا های بدن بایستی پوشش کاملی داشته باشند. دسته های ویژه زنانه داعش با دقت نگاه میکردند که زنان این مقرات را رعایت کنند. متخلفان را شلاق می زدند. مردانی را که ریش تراشیدند یا شلاق زده و یا جریمه می کردند. کسانی که برای بار دوم در حین ریش تراشی دیده شدند دستگیر و زندانی می شدند و افرادی که مرتکب جنایت سنگینتری میشدند محکوم به اعدام می شدند».