معمولا یک عرف سیاسی — نظامی وجود دارد که کشورها برای کشاندن طرف مقابل پای میز مذاکره و وادار کردن او به عقب نشینی تلاش می کنند با بلوف زدن جدیت طرف مقابل خود را بسنجند، در این راستا می توان گفت آمریکایی ها استادکار هستند. طی یک ماه اخیر انواع و اقسام تهدید ها را نه فقط از طرف دیپلمات های خود بلکه از طرف رسانه های خود نیز مطرح کردند، اما در نهایت متوجه شدند که روسیه — ایران و سوریه اهمیتی برای بلوف های آمریکا قایل نیستند چرا که یقین دارند قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده دولت این کشور به هیچ وجه حاضر نخواهد بود دست به قماری بزند که ممکن است روی انتخابات تاثیر منفی بگذارد.
از سوی دیگر با توجه به شرایط نامزد های پیشتاز انتخابات ایالات متحده یعنی آقای دونالد ترامپ و خانم هیلاری کلینتون حتی پس از انتخابات ریاست جمهوری چند ماهی طول می کشد تا رئیس جمهوری جدیدی بخواهد سکان قدرت را به دست بگیرد.
به همین دلیل بهترین فرصت جبهه مقاومت برای یکسره کردن جنگ سوریه همین یکی دو ماه طلایی می باشد.
در مقابل آمریکایی ها که به شرایط خود واقف هستند تلاش دارند این گذر طلایی را از چنگ ایران — روسیه و سوریه خارج کنند و به همین دلیل به در و دیوار می زنند تا هر طور شده آتش بسی برقرار گردد و تا زمان تسلط رئیس جمهوری جدید در این کشور بر اوضاع ماجرا را کش بدهند.
نکته قابل تامل دیگری که در این ماجرا وجود دارد ناکام ماندن همه نقشه های ایالات متحده در مورد سوریه است.
آخرین طرح که ایالات متحده چند سال روی آن سرمایه گذاری کرده بود ایجاد منطقه ای تحت تسلط کردها در شمال سوریه بود که تحت نفوذ ایالات متحده باشد و بتواند از آن در چانه زنی ها استفاده کند. اما همپیمان این کشور یعنی ترکیه این نقشه را بر هم زد و خود مستقیم وارد ماجرا شد.
نمی خواهم وارد بحث اختلافات ترکیه و ایالات متحده و یا اهداف ترکیه در شمال سوریه و عراق گردم چون خود یک مقاله جدا نیاز دارد اما همین رفتار ترکیه همه نقشه های دولت ایالات متحده که می توانست دست آوردی ارزشمند برای آمریکا به حساب بیاید را از بین برد.
در این شرایط و در شرایطی که آقای اوباما کمتر از یک ماه در قدرت باقی خواهد ماند ایالات متحده در سردرگمی به سر می برد و هیچ نقشه ای برای اجرا ندارد و ادامه روند فعلی یعنی از دست دادن همه چیز.
آمریکایی ها امیدوار بودند با بلوف های رسانه ای خود روس ها را از تصمیم خود برای یکسره کردن جنگ در حلب منصرف کنند اما در کمال نا باوری با واکنش فوق العاده غیر مترقبه روسیه متوجه شدند.
روسیه نه فقط به قول معروف رو دست نخورد بلکه رو دست آمریکا نیز بلند شد. زمانی که آمریکایی ها از کانال رسانه ها تهدید کردند که مثلا با 800 هواپیما و موشک های کروز همه پایگاه های نظامی ارتش سوریه را نابود می کنند روس ها سطح سیستم های دفاعی در سوریه را بالا بردند و به آمریکایی ها فهماندند که اگر دستور پرواز هواپیماها صادر شود بازگشتی برای آنها در کار نخواهد بود.
دو ماه پیش اتفاقی افتاد که برخی گذرا از آن عبور کردند اما محافل نظامی کاملا به آن واقف بودند.
دو هواپیمای اف 16 اسرائیل توسط موشک های دفاعی ارتش سوریه در منطقه قنیطره سرنگون شدند.
این هواپیماها با استفاده از موشک های سام 6 که قدیمی ترین نسل موشک های دفاعی موجود در سوریه به حساب می آیند سرنگون شدند.
در حالی که این اف 16 ها به مدرن ترین تجهیزات دفاعی غربی موجود مجهز بودند اما با قدیمی ترین نسل موشک های دفاعی روسی سرنگون شدند.
این اتفاق پیام بسیار مهمی برای غرب در پی داشت.
وقتی روسیه موشک های اس 300 و اس 400 و نسل های بسیار پیشرفته رادار و موشک های ضد موشک را در سوریه مستقر می کند یعنی حتی مگس هم بدون اجازه حق نخواهد داشت در آسمان سوریه پرواز کند چه برسد به هواپیما و موشک.
مضاف بر همه اینها روسیه به جای اینکه در مقابل تهدید های آمریکا جا بزند اعلام کرد که موشک های مستقر در سوریه فرصت پیدا نخواهند کرد که تشخیص دهند اهداف مربوط به کدام کشور می باشند به این دلیل هم هواپیماها و هم ناو ها و هم سکوهای پرتاب همه وابسته به هر کشوری باشند نابود خواهند شد.
یعنی نه فقط هواپیماها و موشک ها را هدف قرار خواهد داد بلکه فرودگاه ها و ناوها و سکوهای پرتاب را نابود خواهد کرد و اگر قرار باشد پایگاه های روسیه و سوریه هدف قرار گیرند هیچ پایگاه دیگری برای کشورهای دیگر در منطقه وجود نخواهد داشت.
روسیه آنقدر سطح واکنش خود را بالا برد که رسانه های بین المللی طی چند هفته اخیر از آمادگی این کشور برای ورود به یک جنگ تمام عیار با ایالات متحده صحبت می کردند.
با این شرایط ایالات متحده متوجه شد که ادامه این بلوف زدن ها به نفع آن نخواهد بود و بهتر است مجددا پای میز مذاکره بنشیند.
اینبار مقامات این کشور ترجیح دادند به جای اینکه فقط با روسیه مذاکره کنند چند کشور دیگر را نیز پای میز مذاکره بنشانند.
ترکیه — عربستان سعودی — قطر و ایران.
آمریکایی ها پیش بینی می کردند که اگر با ایرانی ها تماس بگیرند و آنها را به این اجلاس دعوت کنند ایرانی ها بدو- بدو لبیک خواهند گفت و پای میز مذاکره خواهند نشست.
اما این بار هم اشتباه کردند. همان لحظه اولیه که با ایرانی ها تماس گرفتند بلا فاصله با واکنش منفی ایران مواجه شدند. پاسخ ایرانی ها به آمریکایی ها خیلی قابل تامل بود. ایرانی ها در پاسخ به آمریکایی ها گفتند ما احساس می کنیم الآن شرایط مذاکرات مناسب نیست و اگر قرار است مذاکراتی انجام شود شما با روس ها مذاکره کنید و ما روس ها را قبول داریم. در حالی که همپیمانان آمریکا مانند عربستان سعودی — ترکیه و حتی قطر اظهار می دارند که ایالات متحده را قبول ندارند و خودشان باید حضور داشته باشند.
روسیه هم اعلام کرد که با توجه به عدم حضور ایران و نبود منطق در طرف مقابل کنفرانس لوزان هیچ نتیجه ای نخواهد داشت وکنفرانس فرمالیته خواهد بود.
ایرانی ها واقعا زمان مذاکرات را مناسب نمی دانستند و نظر ایران این بود که اول کار حلب باید یک سره شود وبعد پای میز مذاکره نشست.
دوم اینکه به نظر ایرانی ها منطقی نیست در مورد سوریه گفتگویی انجام شود و خود دولت سوریه حضور نداشته باشد.
سوم اینکه اگر قرار است برخی کشورهای ذینفع در این ماجرا با هم فقط گفتگو کنند پس بقیه کشورهای ذینفع نیز باید در گفتگو ها مشارکت داشته باشند.
چهارم اینکه گفتگو ها فقط باید در مورد سوریه باشد و از ورود به هر بحث دیگری باید پرهیز گردد.
آمریکایی ها خانم موگرینی را واسطه گفتگو با مقامات ایرانی کردند و طی این گفتگو ها عربستان را به عنوان نماینده کشورهای عربی معرفی کردند که ایرانی ها با این عنوان برای عربستان مخالفت کردند و اصرار داشتند اگر بنا است که کشوری نماینده کشورهای عربی باشد این عربستان که در حال قتل عام عرب ها در سراسر گیتی است نیست و شاید بهتر باشد مصر یا الجزایر نقش نمایندگی عرب ها را داشته باشند، که ظاهرا اوروپایی ها هم نظر ایران را تایید کردند.
ایرانی ها همچنین اظهار داشتند اگر هم بنا است قطر و ترکیه در جلسات حضور داشته باشند قطعا عراق و لبنان هم باید حضور داشته باشند. چون در همان حد که قطر در سوریه ذی نفع است لبنان ذینفع می باشد شاید هم بیشتر. و همانقدر که ترکیه همسایه دیگر و ذینفع در سوریه می باشد عراق هم همسایه و ذینفع است.
با توجه به شرایط سیاسی داخلی لبنان واینکه لبنان خود درگیر دو دستگی در مورد سوریه می باشد توافق شد فعلا از حضور لبنان صرف نظر گردد اما به هر حال نظر ایران بر اجلاس تحمیل شد و عراق و مصر نیز به این اجلاس دعوت شدند. مصر به عنوان نماینده کشورهای عربی و عراق به عنوان همسایه سوریه.
در مورد گفتگو ها هم قرار شد ابتدا گفتگو میان کشورهای پشتیبان طرف های درگیر در سوریه باشد و اگر این کشورها توانستند میان یکدیگر به نقشه راهی برسند آنوقت طرف های درگیر در سوریه نیز دعوت شوند.
اگر ساده بگوییم می توان گفت در واقع هدف از این اجلاس نشاندن ایران و عربستان سعودی پای میز گفتگو و مذاکره با نظارت دیگران است.
آقای جابر انصاری معاون وزیر امور خارجه ایران ضمن تماس با فیصل المقداد معاون وزیر امور خارجه سوریه همپیمان ایران را در جریان کامل ماجرا ها قرار داد و هماهنگی های لازم قبل از حضور ایران در اجلاس لوزان را انجام داد.
با توجه به این شرایط می توان گفت در حالی که طرف مقابل تلاش داشت میز مذاکره را یکطرفه بچیند و چندین کشور در مقابل روسیه قرار گیرند ایران و روسیه توانستند نقشه را بر هم زنند وبا دیپلماسی خود چینش را به نفع خود تغییر دهند مخصوصا که فعلا هنوز معلوم نیست که ترکیه در این مذاکرات کدام طرف میز قرار خواهد داشت طرف ایران و روسیه یا طرف عربستان وایالات متحده.