عربستان به دلیل ترس از استیلای هژمون ایران بر خاورمیانه که آن را محصول عادی سازی روابط تهران با غرب و پیرو برجام می داند، سعی در ایجاد تنش میان دو کشور دارد که اتخاذ استراتژی موازنه تهدید در راستای ایجاد ائتلاف فوری میان مدت در مقابل ایران، آنها را بیش از پیش محتاج بحران سازی کرده است. از سوی دیگر تهران که نشان داده بود از توانایی حل مشکلات بین المللی در صحنه دیپلماسی برخوردار است با مشکل بزرگ بسته شدن سفارتها و قطع روابط دیپلماتیک که محصول تصمیمات شتابزده و مبتنی بر هیجان بوده مواجه شده است.
تفکر جمعی و تاریخی ایرانیان، موضع گیری قدرتمند در مقابل عربستان را امری ارزشمند قلمداد میکند و این مسئله سبب موضع گیری مقامات ایرانی در مقابل عربستان به اشکال گوناگون و غالبا در چهارچوب تهدیدهای پرطمطراق شده. اما رفتار عربستان تا حدودی خارج از عرف معمول است. از ملاقات رسمی با اعضاء گروه مجاهدین خلق ایران تا ایجاد مانع بر سر راه اعزام حجاج ایرانی به مراسم حج امسال. اینگونه رفتارهای حکام سعودی نشانههایی هستند از وخامت اوضاع روابط میان دو کشور. وخامتی که تا امروز از سوی مسئولین تهران با وجود جنگ سخت کلامی، در چهارچوب عرف حفظ شده. مسئولین تهران در ظاهر مواضع متضادی اتخاذ کردهاند لیکن به واقع در حرکتی هماهنگ، مواضع سخت و نرم را توسط افراد مختلف بیان کرده و با این حرکت سعی در کنترل تنش در سطح مورد نظر دارند. از اینگونه رفتارهای متضاد تهران و ریاض میتوان چنین استنباط کرد که ریاض منفعت خود را در تنش و بحران میان دو کشور میبیند.
اما سود عربستان از ایجاد این بحران چیست؟ عربستان جدا از بهره برداری از بحران در جهت ایجاد ائتلاف در غرب آسیا و شمال آفریقا برعلیه ایران بر پایه موازنه تهدید، به دنبال ایجاد بی ثباتی سیاسی در ایران است. ابزار ریاض هم مشخص است، بر هم زدن وجه دیپلماتیک ایران و جلوگیری از نزدیکی تهران و غرب، کمک به گروههای مخالف حکومت و تلاش برای استیلای تفکر جدایی طلبی اقوام ایرانی. و قطعا یکی از دلایل عدم تمایل تهران به دامن زدن به این تنش و تلاش برای کنترل آن نیز، آگاهی به این مسائل است.
از بعدی دیگر، این بحران بازیگران دیگری هم دارد، ایالات متحده و روسیه. موضع روسیه درقبال این بحران تا حدودی روشن است لیکن آنچه میتواند به مثابه متغیر نقش ایفا کند، انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است، رخدادی که با توجه به احتمال روی کار آمدن هیلاری کلینتون به طور بالقوه میتواند سبب تغییر در بالانس بحران فوق الذکر به سود سعودی شود و از این روی ایران سعی دارد تا با بیشترین ثبات ممکن به پیشواز این رخداد برود. مسئله فوق سبب تلاش ریاض برای تنش آفرینی در ماههای آینده و تلاش تهران در جهت خنثی و کنترل کردن تنشهای آتی خواهد شد.
ضمن اینکه بحران سوریه و بحران روابط میان ریاض و تهران دارای رابطهای دیالکتیک هستند، به شکلی که ادامه بحران سوریه که صحنه جنگ نیابتی دو کشور است از ورود روابط میان ایران و عربستان به شرایط معمول گذشته جلوگیری و ادامه تنش میان دو کشور نیز از حل بحران سوریه جلوگیری خواهد کرد. از این روی تهران و ریاض با پارادوکس پیچیدهای رو به رو هستند.
علی ایحال با ملحوظ دانستن مسائل فوق الذکر، باید این چنین بیان کرد که حل بحران روابط میان عربستان و ایران حداقل در آینده نزدیک بسیار نامحتمل خواهد بود.