مخالفین سوریه را می توان به چند گروه تقسیم کرد:
1 — گروه های مخالفین سوری تبار ساکن در خارج کشور
2 — گروه های مخالفین غیر مسلح که در حکومت فعلی سوریه هم نماینده دارند.
3 — گروه های مخالفین سوری تبار داخلی که دست به اسلحه برده اند.
4 — گروه هایی که خارجی هستند و هر کدام برای هدفی خارج از چهارچوب خواسته های سوری ها می جنگند.
5 — گروه های کرد سوریه که البته اینان نه جزو مخالفین و نه جزو موافقین.
خوب توجه داشید در هر پنج مورد بنده از مصطلح "گروه ها" استفاده کردم و نه "گروه" چرا که در هر مورد از این موارد باز هم چندین مجموعه قرار دارند.
حال گذشته از تعاریف متعارف بین المللی مبنی بر اینکه هر گروهی که به هر دلیلی بخواهد با ایجاد رعب و وحشت و زور نظر خود را بر دیگران تحمیل کند تروریست به حساب می آید اگر بخواهیم وضعیت این گروه ها را خلاصه کنیم باید بگوییم:
1 — گروه های اول که شامل سوری تبارهای ساکن خارج کشور هستند عمدتا از شخصیت های سیاسی ای تشکیل می شوند که جایگاه و نفوذ اکثرشان از خود یا حد اکثر خانواده شان فراتر نمی رود (برخی حتی به خانواده شان نیز نمی رسد) و به جز یکی دو مورد استثنایی بقیه هیچ نفوذ و یا طرفداری در داخل سوریه ندارند. اکثرا جیره و مواجب بگیر سازمان های اطلاعاتی خارجی مخصوصا عربستان سعودی — قطر — امارات — ترکیه — فرانسه — ایالات متحده — انگلیس — اسرائیل و حتی اردن هستند و برخی از آنها بیش از چهل سال است که خاک سوریه را ندیده اند.
کثرت این افراد معمولا در جلسات هتل های پنج ستاره نمایان می گردد وخارج از این جلسات حضوری از آنها مخصوصا در داخل سوریه شاهد نیستیم، در همان جلسات هم هیچ وقت شاهد آن نبودیم که این افراد بتوانند با یکدیگر کنار بیایند حال چه برسد در یک چهارچوب ساختاری بزرگتر مثل یک کشور. شاید بتوان گفت اصلی ترین دلیل غیر ممکن بودن یکدستی این افراد تفکر و پیشینه ایدئولوژیک این افراد از لائیک و سکولار و سوسیالیست و قومی گرا گرفته تا اسلام گرا و تندرو های مذهبی متفاوت است. وهرکدام به دنبال تحمیل نظر خود بر دیگران است. با این تنوع دیدگاه ها قطعا توقع اتفاق نظر میان این افراد منطقی نمی باشد. حال چه رسد که دیدگاه های این افراد به منافع و دیدگاه های کشورهای حامی آنها نیز گره خورده ، امری که مشکل را دو چندان می نماید.
2 — گروه دوم یا همان مخالفین غیر مسلح که برخی در حکومت فعلی سوریه هم نماینده دارند فعالین سیاسی ای هستند که به تغییر رفتار سیاسی نظام از درون اعتقاد دارند. گو اینکه این افراد در سالهای قبل خیلی موفق نبودند اما به هر حال راهی را در پیش گرفته اند که به صورت مسالمت آمیز و آرام بتوانند بر سیاست کلی نظام حاکم بر سوریه تاثیر گذار باشند. این افراد در برخی شرایط به همدستی با نظام حاکم بر سوریه متهم می باشند و به دلیل اینکه با کشورهای خارجی همکاری ندارند در جلسات مربوطه هم از آنها دعوت به عمل نمی آید. می توان گفت که به نسبت مخالفین ساکن خارج سوریه این مخالفین از حمایت بیشتری در داخل کشور برخوردار می باشند و تعداد زیادی از مخالفین ساکن خارج کشور روزی جزو جبهه های ائتلافی همین ها بودند و به دلیل اختلاف بر سر پست و مقام از ائتلاف خارج و به خارج کشور کوچ کردند.
4 — خارجی هایی که در سوریه می جنگند و فعلا بیشتر سرزمین های سوریه تحت اشغال این افراد است. طبق اظهار نظر دبیر کل سازمان ملل جنگجویانی از 84 کشور جهان در میان این افراد حضور دارند. البته تصور بنده تعدادی به مراتب فراتر از این کشورها است. به هر حال شما می توانید در میان این افراد از جنگجویان چچنی روس تبار تا فرانسوی و بلژیکی و آمریکایی و استرالیایی و ترک و عربستانی و پاکستانی و افغانی و ایرانی — بله ایرانی همان جنگجویان وابسته به گروه مجاهدین خلق و چینی و کره ای و… را ببینید. عمدتا رهبری این گروه ها نیز یا به عهده جنگجویان هم زبان خود است اما برجسته ترین آنها معمولا عربستانی یا افغانی یا چچنی هستند. رهبر معروف ترین آنها یعنی داعش هم که ابوبکر بغدادی عراقی تبار است. یعنی عملا سوری ها نقشی جز پیاده نظام در این گروه ها ندارند و معمولا خود سوری ها در این گروه ها نفوذ چندانی ندارند. عمده این جنگجویان از ده ها کشور جمع شده اند و عمدتا هدف اصلی آنها احیای دولت اسلامی بر اساس شریعت خودشان است. دولتی که همه سرزمین های اسلامی را در بر بگیرد و پس از آن از کشورهایی که خلافت اسلامی را نابود کردند انتقام بگیرند. البته باید تاکید کنم که برخی از آنها هم اهداف دیگری خارج از این چهارچوب دارند. نوشتن در مورد این گروه ها، که شاید مهم ترین دغدغه دیگر کشورهای جهان هم می باشند، یک مقاله مجزا نیاز دارد که قطعا بزودی آن را خواهم نگاشت اما می توان گفت این گروه ها فعلا موثر ترین گروه های نظامی حاضر در سوریه و عراق هستند و برخی مثل داعش از لاک خود خارج شده اند و دیگر تحمل صبر کردن برای تثبیت قدرت را ندارند و معتقد هستند قدرت آنها در پخش شدن در سرتاسر جهان است و نه محدود شدن به مکانی خاص. گو اینکه عملکرد اینها خود در بسیاری از موارد شبهه بر انگیز است چرا که پای همه کشورها را به سوریه باز کرده.
چالشی که سوریه با آن مواجه است این است که با شرایط فوق الذکر و وجود ده ها ایدئولوژی فکری متضاد مشخص نیست که با چه گروهی باید پست میز مذاکره نشست. آنهایی که حاضر هستند پشت میز مذاکره بنشینند اصلا قدرتی روی زمین ندارند و آنهایی که روی زمین قدرت دارند اصلا حاضر نیستند پشت میز مذاکره بنشینند. برخی از این گروه ها به دنبال سقوط حکومت سوریه و ایجاد یک حکومت جدید بر اساس سلایق خود در همان مرز های سیاسی سوریه هستند در حالی که برخی دیگر به دنبال تجزیه سوریه و ایجاد حکومت های خود در بخش هایی از سوریه هستند و برخی دیگر همچون داعش به دنبال ایجاد دولتی فراتر از مرزهای سوریه هستند. برخی حتی ترجیح دارند شرایط نه صلح و نه جنگ فعلی باقی بماند چرا که می توانند از آن گل آلود ماهی بگیرند مانند برخی جنگجویان خارجی.
از بدو شروع جنگ در سوریه، ایران و روسیه اعلام کردند که تنها راه برون رفت از این شرایط گفتگوی سیاسی میان دولت و مخالفین سوری خود است اما برخی کشورهای منطقه و جهان با تصور اینکه می توان حکومت مرکزی سوریه را سرنگون کرد وابستگان به خود در داخل سوریه را وادار کردند که به این طرح ها توجه نکنند و راه کشت و کشتار را ادامه دهند. همین رفتار منجر به آن شد که تعداد بیشتری از مردم سوریه حول دولت و حکومت و ارتش خود گرد آیند و بدیهی است اگر حمایت مردم و ارتش سوریه نبود آقای بشار است به هیچ وجه نمی توانست 5 سال دوام بیاورد. به درازا کشیدن این ماجرا منجر به آن شد که منافع دیگر کشورها نیز به خطر بیافتد و ایران و روسیه مجبور شدند تا برای جلوگیری از تهدید امنیت ملی خود مستقیما وارد عمل شوند. با ورود مستقیم روسیه و ایران به جریان سوریه کل معادلات در این کشور به هم ریخت و کشورهای دیگر بر آن شدند تا استراتژی جدیدی را تعیین کنند. برخی همچون عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس که متوجه شدند ادامه جنگ به معنای باختن قافیه است به راهکار سیاسی تن دادند در حالی که برخی دیگر همچون ترکیه هنوز امیدوار هستند با برهم زدن معادلات و درگیر کردن کشورهای دیگر جهان به راهکار سیاسی تن ندهند.
به همین دلیل شاهد آن هستیم که ترکیه مرزهای خود برای کوچ صدها هزار نفر به سمت اوروپا را باز می کند یا اینکه گروه تروریستی داعش اقدام به انجام عملیات تروریستی در کشورهای دیگر می نماید و یا اینکه ترکیه خود مستقیما یک هواپیمای روسی را هدف قرار می دهد تا با روسیه درگیر شود و پای ناتو به جنگ کشیده شود و یا اینکه با ایران وارد سجال می گردد.
پس اینجا باید اول مشخص شود در صورتی که نمایندگان دولت سوریه حاضر شوند وقت خود را تلف کنند و با نمایندگان این گروه ها گفتگو کنند این گروه ها چه تضمینی همراه خود خواهند داشت که توافقات با آنها را بتوان روی زمین ترجمه کرد.
تنها دلیلی که ممکن است برای گفتگو با این افراد وجود داشته باشد آن است که کشورهای حامی آنها راضی شوند از مخالفت با دولت مشروع و قانونی سوریه دست بردارند و اجازه دهند مردم سوریه تکلیف تروریست هایی که در مملکتشان هستند را روشن کنند. البته مورد دیگری هم که می توان روی آن حساب کرد آن است که حد اقل تکلیف روشن شود گروه های باقیمانده تروریست هستند و دیگر کشوری برای حمایت از آنها قد علم نکند