از بدو ظهور داعش در عراق مقاومت مردمی عراق موسوم به الحشد الشعبی در شرق و جنوب عراق و جنگجویان وابسته به تشکل های کرد در شمال عراق نشان دادند که در صورت دسترسی به تجهیزات نظامی توانایی شکست و نابودی این گروه تروریستی را دارند.
آقای مسعود بارزانی رهبر کرد های عراق اظهار داشت که پس از سقوط موصل نیروهای داعش به سمت اربیل به حرکت درآمدند و به دلیل دسترسی شان به تسلیحات پیشرفته نیروهای پیشمرگه تاب مقاومت با آنها را نداشتند و وقتی ایرانی ها متوجه ماجرا شدند ظرف بلا فاصله یک پل هوایی ارسال تجهیزات برای کردهای عراق راه اندازی کردند و ظرف 24 ساعت ده ها فروند هواپیمای سی 130 ایرانی ده ها تن تجهیزات مورد نیاز پیشمرگه ها را تامین کردند تا پیشروی داعش را متوقف کنند. این پیشمرگه ها نه فقط توانایی متوقف کردن پیشروی داعش را داشتند بلکه توان آن را داشتند که همان زمان به سمت غرب حرکت کنند و داعش را در نطفه خفه کنند اما با مخالفت شدید ائتلاف غربی و دولت مرکزی (که البته ظاهرا تحت فشار ایالات متحده بود) مواجه شدند. همان زمان نیروهای مردمی عراق هم نشان دادند که توان شکست داعش را دارند و هیبتی که رسانه های غربی برای این گروه تروریستی ساخته اند پوشالی می باشد. در کمال نا باوری هم کرد ها و هم نیروهای مردمی الحشد الشعبی که در حال پیشروی بودند مورد هدف جنگنده های ائتلاف غربی قرار گرفتند و اعلام شد به اشتباه آنها را هدف قرار دادند، البته هیچ کس هم باور نکرد که این عمل به اشتباه صورت گرفته مخصوصا که هواپیماهای ائتلاف اقدام به تامین آذوقه و مهمات برای نیروهای تحت محاصره داعش نمودند.
اینجا بود که همه متوجه شدند منافع ایالات متحده ایجاب می کند داعش در عراق و سوریه حکمرانی کند.
اما آمریکایی ها و همپیمانان عرب و اوورپایی آنها نه فقط به تعهدات خود عمل نکردند بلکه به آتش افروزی در عراق کمک کردند و تلاش داشتند به طرح خود برای تجزیه عراق را جامعه عمل بپوشانند. آنها رسما اعلام کردند که ائتلافی برای مبارزه با داعش شکل داده اند اما بجز تلاش برای حفظ وضع موجود یعنی عراق تقسیم شده به سه قسمت شیعه — سنی و کرد هیچ تلاش دیگری را انجام ندادند. مضاف بر آن آنها اقدام به دور زدن دولت مرکزی و ارتباط گیری با کرد ها نمودند. البته ظاهرا نیاز به ارتباط گیری با داعش نداشتند چون ارتباط از قبل برقرار بود!
با این شرایط هیچ طرفی از اطراف عراقی طی یک سال اخیر حق پیشروی نداشت و چه بسا فقط به داعش اجازه دادند در برخی شرایط پیشروی داشته باشد.
به این ترتیب آمریکایی ها از شرایط به وجود آمده در سوریه و عراق نهایت بهره برداری را به عمل می آوردند و شرایطی را بوجود آورده بودند که دولت عراق نه فقط با وجود نیروهای آمریکایی در این کشور مخالفت نکند بلکه التماس کند آمریکایی ها در عراق حضور یابند و این آمریکایی ها باشند که ناز کنند حاضر نیستند به عراق نیرو اعزام کنند.
بدیهی است که آمریکایی ها برای حفظ منافع خود اجازه انجام چنین عملیاتی را داده اند اما سوالی که اینجا پیش می آید این است که آیا دولت آقای عبادی از سیاست لازم جهت استفاده از این شرایط بهره مند است یا اینکه تصمیم دارد به عنوان تماشاچی بنشیند و تماشا کند چه نقشه هایی قرار است در عراق پیاده شود.
با شروع این عملیات در عراق می توان گفت تحرکات نظامی در سوریه آمریکایی ها و غربی ها را بر آن داشته که از خود تحرکی نشان دهند و اگر نیروهای مردمی عراق بتوانند از این فرصت برای نابودی تروریست های موجود در کشورشان استفاده کنند بسی غنیمت است.
ارتش ونیروهای مردمی عراق هم مدت ها است برای جنگ و آزاد سازی استان های الانبار و موصل آماده می شوند و اگر دولت عراق چالاکی و درایت لازم را نشان دهد شاید با استفاده از این فرصت بتواند همزمان با تحرکات موجود در سوریه و سنجار در استان های الانبار و احتمالات موصل حملاتی را بر علیه داعش انجام دهد و پراکنده شدن نیروهای این گروه تروریستی در جبهه های مختلف کلید نابودی آنها باشد.
اما باید دید که آیا آمریکایی ها می خواهند داعش را نابود کنند یا اینکه فقط می خواهند گروه های تروریستی موجود در سوریه را وادار کنند که همگی تا پای جان بجنگند؟