امروز دوشنبه 17 آگوست، محمد جواد ظریف برای دیدار با سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه وارد مسکو شد و بعد از پایان دیدار رسمی و نشست خبری به تهران بازگشت. سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در نشست خبری مشترک با محمدجواد ظریف همتای ایرانی خود در مسکو بر گسترش همکاری ها با تهران تاکید کرد. برخی رسانه ها دیدار وزاری امور خارجه دو کشور را ادامه رایزنی ها در خصوص مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5+1 دانستند و برخی دیگر آن را در چارچوب سفرهای منطقه ای آقای ظریف به منظور توسعه سطح تعاملات منطقه ای مطرح نمودند. به منظور بررسی دقیق اهداف سفر آقای ظریف به مسکو و ارزیابی سطح تعاملات دو کشور سمیه پسندیده- تحلیل گر سرویس سیاسی اسپوتنیک با آقای دکتر مهدی مطهرنیا- عضو هیات علمی دانشگاه به گفتگو پرداخت. متن این گفتگو به شرح زیر است و فایل صوتی گفتگو در همین صفحه بارگزاری شده و قابل دسترسی می باشد.
دولت یازدهم در تهران، دولتی است که تلاش دارد تا سیاست خارجی ایران را به ریل چشم انداز ایران 1404 وارد نماید. در چشم انداز 1404 دکترین تعامل سازنده به عنوان جهت گیری اصلی و اساسی حاکم بر گفتمان سیاست خارجه ایران مطرح شده است. تعامل سازنده بر آن است تا زمینه های ارتباط بیشتر ایران در نظم منطقه ای و نظام بین الملل را فراهم سازد و گامی در جهت معرفی ایران به عنوان یک کشور منتقد ولی پذیرنده نظم منطقه ای و نظام موجود در حوزه بین المللی می باشد. ایران پس از انقلاب اسلامی به عنوان یک کشور چالش گر در برابر نظام بین المللی و خواهان تغییر و تحول عمیق گسترده در نظم منطقه ای و نظام بین الملل بوده است. اما امروز بر اساس دستاوردهای حاصل از تجارب دهه های گذشته بر این نکته تاکید دارد که در عین پذیرش معادلات بین المللی و منطق حاکم بر آن با رویکردی واقع گرایانه به عنوان یکی از بازیگران منتقد در صحنه منطقه ای و بین المللی عمل خواهد کرد، اما پذیرای ایجاد یک فضای مناسب برای تعامل سازنده در جهت رسیدن به اهداف تعریف شده خود است.
ایران به واسطه انقلاب اسلامی نه می تواند دستاوردهای ناشی از یک تحرک انقلابی متکی بر معنویت عبور کند، و از طرف دیگر هم نمی تواند واقعیت های نظم بین المللی را نپذیرد، لذا سعی کرده است یک نوع عملگرایی را در دستگاه سیاست خارجی خود تزریق کند. بنابراین رویکرد ایران برای ایجاد تعامل با 5+1 برای پرونده هسته ای امروز انعکاس در حوزه سیاست خارجی ایران در بعد منطقه ای و نظام بین الملل نزدیک به خود یعنی روسیه شده است. چراکه روسیه در چارچوب ارتباطات پس از انقلاب اسلامی نزدیکترین کشور فرامنطقه ای به جمهوری اسلامی ایران از نظر ارتباطات منطقی در حوزه سیاست خارجی بوده است، اگرچه ایران نقدهایی بر نوع برخورد روسیه با ایران در این زمینه داشته است، اما همواره نزدیکی به روسیه را در چارچوب اصول پذیرفته شده خود مغتنم می شمارد. سفرهای منطقه ای آقای ظریف در واقع انتقال تعامل سازنده در بعد بین المللی با تاکید بر پرونده هسته ای به بعد منطقه ای با تاکید بر همگرایی های جغرافیایی در منطقه هارت لند بزرگ به ویژه آن چیزی که من آن را « نو هارت لند» یعنی خلیج فارس و فلات ایران نامیده ام.
الفاظی که از سوی وزرای امور خارجه گفته می شود، معمولا گذاره های دیپلماتیکی است که باید آنها را از منظر نگاههای واقع گرایانه ملتهای دو کشور دید. من به عنوان یک تحلیل گر همواره بر این نکته تاکید دارم که روسیه بسیار بهتر و بیشتر از آن می توانست در این سالها از ایران حمایت کند. روسیه در چارچوب منافع ملی مسکو و اهداف تعریف شده کرملین، همواره با ایران برخورد کرده است و در این سالهای حمایت بیش ازآنکه به محدودیتهای ایرانی ها بنگرد به فرصتهای ناشی از این محدودیتها در ایران نگریسته است. امروز همانگونه که روسها توقع دارند که در وضعیت بحرانی ناشی از مسئله اوکراین و جزیره کریمه و امکان تنش بیشتر میان ناتو و مسکو، ایران زمینه ساز یک نوع حمایت جانبی باشد، باید روسیه نیز پذیرا باشد که ایران هم خواهان آن است که مسکو به تعهدات خود در قبال ایران در دهه های گذشته عمل نماید. مسکو باید به سرعت بوشهر را تمام می کرد، اکنون ملت ایران هزینه های گزافی را به خاطر مسئله بوشهر پرداخت کرده اند و مسکو بسیاری از تعهدات نظامی خود را نیمه کاره رها کرده است. اگرچه تحریم های بین المللی در این زمینه موثر بوده اند، اما اراده روسیه باید بسیار پرتوان باشد. همین حالت برای جمهوری اسلامی ایران در زمان تحریم روسیه مطرح است. ایران نیز باید اگر تعهدی را در قبال روسیه در بافت موقعیتی کنونی پذیرا می شود، این تعهد متوجه ایجاد فضای مناسب در جهت بهره برداری از ارتباطات با روسیه به منظور کمک به ملت روسیه در حوزه جغرافیایی این کشور باشد، لذا باید فضای عملیاتی کردن این معنا مطرح شود و نقشه راه آن تبیین گردد. در اینجاست که باید بیاندیشیم که در آینده روابط ایران و روسیه در چه بعدی قرار می گیرد. همواره گفته شده است که ایران و روسیه شرکای استراتژیک هستند، اما این موضوع بیشتر به یک تعارف نزدیک است تا یک واقعیت عینی، و اگر چشم انداز آینده روابط ایران و روسیه یک روابط استرتژیک است، پس واقعیتهای عینی هم باید متناسب با این چشم انداز طراحی شود. آنچه که من مشاهده می کنم در تاریخ روابط ایران و روسیه نشان دهنده آن است که تا حدود زیادی بیشتر این گزاره ها متوجه ایجاد فضایی بوده است که تعارفات دیپلماتیک را با خود حمل می کرده است.