16 مرداد 1358 امام خمینی (ره) در پیامی نوشتند: "من در طی سالیان دراز خطر اسراییل غاصب را گوشزد مسلمین نموده ام که اکنون این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران می کند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی می خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می کنیم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند".
اگر امروزه به شرایط پیش آمده در غزه و کرانه باختری و کلا در منطقه نگاهی گذرا داشته باشیم می بینیم که دقیقا همان حرف هایی که امام آن زمان مطرح می کرد امروزه پیش آمده.
علیرغم اینکه در آن زمان کشورهای عربی مدعی پشتیبانی از جریان فلسطین بودند وهیاهو راه انداخته بودند که به هر قیمتی شده فلسطین را آزاد خواهند کرد اما واقعیت امر این بود که پشت پرده بسیاری از آنها همسو با اسرائیل بودند.
بسیار معروف است زمانی که از انور السادات سوال کردند که چرا پیمان کمپ دیوید را با اسرائیل امضا کرد وی به صراحت از همکاری سران کشورهای عربی با اسرائیل صحبت کرد.
امروزه هم می بینیم که دقیقا همان شده.
اسرائیل در حال قتل عام فلسطینی ها در غزه می باشد ورهبران کشورهای عربی فقط تماشاگر ماجرا هستند.
حتی آنهایی که با اسرائیل رابطه دارند حاضر نشده اند رابطه خود را به بهانه نسل کشی ای که اسرائیل انجام می دهد تعلیق کنند.
پس از اینکه ماکیاولی تئوری های خود برای سیاست نوین را مطرح کرد وبه قول معروف تئوری های سیاست نوین اروپا را تدوین کرد، انگلیسی ها و کلا اروپایی ها شروع کردند از همان سیاست ها برای تعامل و کنترل جهان استفاده کنند و اصلی ترین این سیاستها این بود که برای استعمار وکنترل مناطق و کشورهای مختلف جهان میان اهالی و مردمان آنجا تفرقه ایجاد کنند و بعد فرماندهان و رهبرانی که عامل آنها هستند را به قدرت برسانند و از پشت سر حکومت کنند.
به این ترتیب اگر احیانا آن فرمانده و یا آن رهبر نتوانست خواسته های استعمارگران را محقق کند او را قربانی کنند و دیگری را جایگزین کنند وحتی در مواردی خود را حامی مردم بر علیه حاکم ستمگری که خودشان به کار گذاشته اند نشان دهند.
بعدها که در جنگ جهانی دوم اروپایی ها با نابودی توانمندی شان مواجه شدند جریان هدایت این ماجرا به ایالات متحده آمریکا منتقل شد و آمریکا ادامه دهنده این سیاست به حساب آمد.
البته نکته قابل تامل در ماجرا هم این است که حاکمان اصلی این کشورها عموما همان لابیگر های ثروت بودند که پشت پرده حکومت می کردند و حتی رهبران ظاهری این کشورها کاره ای نبودند و نیستند بلکه آن لابی ها هستند که همه کاره می باشند و این لابی های قدرت طی جنگ جهانی دوم از اروپا به آمریکا رفتند و به همین دلیل ایالات متحده امروزه سردمدان این جریان شده.
جالب اینکه همین هایی که از آنها به عنوان لابی های قدرت صحبت می کنند در تمام جنگ های بزرگ در دو طرف جنگ سرمایه گذاری می کردند تا هر طرف که پیروز شد مدیون آنها بماند.
به هر حال در دوره ای اینها به فکر افتادند که برای کنترل منطقه خاورمیانه نیاز دارند بذر خصومت را در این منطقه بکارند و برای محقق کردن این امر اسرائیل را ساختند.
آنها مطمئن بودند که با ساختن اسرائیل در دل منطقه می توانند کاری کنند که این منطقه برای سالیان سال دچار جنگ و درگیری و کشت و کشتار و اختلاف شود و در نهایت آنها بتوانند در این میان بهره ببرند.
بر عکس تصور، هدف اصلی ایجاد اسرائیل برای آنها محقق کردن آرزوی یهودی ها برای داشتن سرزمین و یا حمایت از آنها نبوده و نیست.
وگرنه یهودی ها برای قرن های متمادی درمنطقه خاورمیانه و کلا در میان مسلمانان بدون کوچکترین مشکلی زندگی می کردند و آنها عموما در اروپا با مشکل مواجه بودند و اگر اروپایی ها واقعا دلسوز یهودی ها بودند می توانستند در اروپا منطقه ای را به یهودی ها اختصاص دهند و آنجا ازآنها حمایت کنند نه اینکه آنها را بکشانند به جایی که مطمئن هستند زندگی امنی در آنجا نخواهند داشت.
مگر آلمانی ها مدعی این نمی باشند چون هلوکاست را انجام داده اند خود را مقصر می دانند و می خواهند با حمایت از اسرائیل جبران ما فات کنند؟
خوب بخشی از آلمان به اندازه همین سرزمین فلسطین را جدا می کردند و می دادند به یهودی ها تا آنجا کشوری ایجاد کنند و با آرامش زندگی کنند.
پس هدف تامین امنیت و موجودیت یهودی ها نیست وهر کس در غرب چنین حرفی را می زند مطمئن باشید یا اینکه نادان است و یا ریاکار و دروغگو.
در شرایطی که ثابت شده بسیاری رهبران کشورهای اسلامی و مخصوصا عرب هم دست نشانده همان استعمارگران که خودشان خدمتکار اربابان قدرت هستند می باشند مردمان این کشورها مجبور هستند خود دست روی زانوی خود بگذارند و کاری کنند.
بحث انتخاب آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به عنوان روز جهانی قدس هم برای این می باشد که همیشه یادآوری شود قدس موضوع و جریان اول همه مسلمانان است واینگونه نیست که اگر برخی رهبران کشورهای عربی و اسلامی رفتند سر در مقابل دشمن مسلمانان خم کردند همه مسلمانان تابع آن رهبران هستند.
طی چند سال اخیر ملاحظه کردیم که جریان سازش با اسرائیل در راس برنامه های بسیاری از کشورهای اسلامی قرار گرفت و برخی رهبران کشورهای اسلامی تصور می کردند که با سازش با اسرائیل در نهایت می توانند امتیازاتی را از آمریکا و اسرائیل دریافت کنند که موجبات تقویت موقعیت آنها و ارتقای شرایط زندگی مردمشان شود.
زهی خیال باطل.
برای محقق شدن این هدف هم اینها رفتند پروپاگاندای تبلیغاتی راه انداختند اصلا جریان فلسطین به ما چه ربطی دارد و ما باید به دنبال منافع کشورهای خودمان باشیم و...
آنها برای محقق شدن این ماجرا هم حاضر شدند حق مردم فلسطین را زیر پا بگذارند و خواسته خود مبنی بر ضرورت احقاق حقوق ملت فلسطین و ایجاد دولت فلسطین در مقابل صلح را زیر پا بگذارند و در نهایت هم حاضر شدند بپذیرند که اسرائیلی ها برای نابودی فلسطینی ها هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند.
همین ماجرا بود که منجر به آن شد تا فلسطینی ها مجبور شوند دست به واکنش نشان دهند و جریان 7 اکتبر عملا واکنش آنها به این ماجرا بود.
آنها مجبور بودند وهستند با خون خودشان مبارزه کنند و هزینه دهند، هزینه بسیار سنگین، تا حقوق شان را بگیرند چون می دانند کسی نیست که حق آنها را به آنها بدهند.
اوضاع اقتصادی مصر و اردن که در این زمینه پیشگام بودند را ببینید تا متوجه ماجرا شوید.
بد نیست که این رهبران به عاقبت افرادی که شش دانگ مطیع آمریکا بودند نگاه کنند تا متوجه شوند عاقبت همکاران با آمریکا چه خواهد بود.
از صدام حسین گرفته تا مبارک و بن علی و...
اما نکته مهم در این ماجرا این است که اگر روز جهانی قدس نبود شاید بسیاری اصلا فراموش می کردند که قدس ای وجود دارد و همین روز جهانی قدس است که هر سال به همه یاد آوری می کند که تا آزادی قدس نباید نشست باید ایستاد ومبارزه کرد.