از سال 2014 که جنگ ائتلاف سعودی بر علیه مردم یمن شروع شد آمریکایی ها و اسرائیلی ها و کشورهای غربی همه گی در این عملیات شرکت داشتند و در نهایت آنها مجبور شدند شکست را بپذیرند.
گزارش های متعددی از حضور خلبانان آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی و فرانسوی در عملیات بر علیه یمنی ها وجود دارد و از نظر تسلیحات هم که ائتلاف عربستان چیزی کم نداشت که هیچ بلکه تسلیحات زیادی هم اضافه داشت.
اگر به تاریخ نگاهی گذرا بیاندازید می بینید به دلایل مختلف هیچ استعمارگر و فاتحی موفق نشد که یمن را فتح کند و در نهایت آنها فقط موفق شده بودند مناطق ساحلی که از نظر نظامی معمولا ساقط هستند را بگیرند ولی هیچ کدام حتی موفق نشدند در این مناطق بمانند چون مردم یمن عموما مردم مبارز و جنگجو و بی باکی هستند که امکان ندارد بتوان با آنها مبارزه کرد و علاوه بر آن شرایط جغرافیایی یمن کوهستانی و به گونه ای است که ورود به مناطق مختلف یمن را دشوار می کند.
به هر حال نکته ای که اینجا وجود دارد این است که اگر ائتلاف سعودی و یا ائتلاف آمریکایی می توانستند در مقابل مردم یمن کاری از پیش ببرند تا الآن منتظر نمی ماندند.
علیرغم همه هیاهویی که درباره اقتدار و توانمندی ارتش اسرائیل وجود دارد و علیرغم حمایت های بی چون و چرا و بی سابقه ایالات متحده چه از نظر سیاسی چه اقتصادی و مالی چه از نظر تسلیحاتی از اسرائیل اما می بینیم که آمریکایی ها و اسرائیلی ها در جنگ با مقاومت فلسطین که در 360 کیلومتر مربع و مسطح محاصره شده و هیچ امکاناتی در اختیار ندارد مانده اند.
تکرار می کنم "آمریکایی ها و اسرائیلی ها" و در کنارشان حتی برخی کشورهای اروپایی چون آمریکا که رسما نیروهای ویژه خود را به بهانه آزادی اسرای آمریکایی اسرائیلی به غزه فرستاد و کشورهای اروپایی هم تعدادی نیروهای خود را به عنوان آنهایی که هویت مضاعف دارند به اسرائیل فرستادند تا در جنگ به اسرائیل کمک کنند.
وقتی اینها وارد غزه شدند تازه فهمیدند که غزه هالیوود نیست و آن قهرمان بازی هایی که در فیلم های هالییودی می دیدیم در غزه توسط فلسطینی ها انجام می شود نه توسط حمله کنندگان و تقریبا تمام نیروهایی که پا در غزه گذاشته اند یا کشته و یا زخمی برگشتند و هیچ کدام سالم نمانده اند.
حال تصور کنید این نیروها بخواهند با یمنی ها که بیش از هشت سال تجربه جنگ مستمر و محاصره و... را دارند بخواهند به مبارزه بپردازند، یمنی هایی که در مقایسه با فلسطینی ها تسلیحات بسیار بیشتر و پیشرفته تری در اختیار دارند.
به همین دلیل می باشد که بحث محاصره یمنی ها برای بندر العقبه اسرائیل ومنع تردد کشتی هایی که به سمت این بندر می روند بسیار مهم می باشد.
مساله فقط حمله یمنی ها به کشتی هایی که به سمت العقبه می روند نیست بلکه بحث این است که آنها به کشتی هایی که مالکین اسرائیلی دارند و یا شرکت هایی که حامی اسرائیل هستند نیز حمله می کنند و یا حمله خواهند کرد.
این مساله وقتی اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند که توجه داشته باشیم در دراز مدت آمریکایی ها و غربی ها دو طرح اصلی را تدوین کرده اند که هر دو این طرح ها در حال منتفی شدن می باشد.
یکی طرح انتقال کالا از طریق بندر العقبه و ایجاد یک کانال که بندر العقبه را به دریای مدیترانه وصل می کند وجایگزین کانال سوئز می شود، و این طرح با حملات یمنی ها به خطر می افتد.
و دیگری طرح ایجاد خط ارتباطی از هند به دبی و از طریق عربستان واردن و اسرائیل به دریای مدیترانه که با توجه به اتفاقاتی که امروزه در غزه رخ می دهد این طرح هم نا امن می باشد.
طرح اصلی این بود که این مسیر به بندر اسدود که چند کیلومتر با شمال غزه فاصله دارد منتهی شود اما مسیر مستقیم و مناسب تر این بود که این مسیر به بندر غزه منتهی شود وبرخی کارشناسان باور دارند که اسرائیلی ها بیش از دو ماه است تلاش می کنند غزه را در اختیار بگیرند برای اینکه بندر غزه را از دست فلسطینی ها خارج کنند و همچنین به منابع انرژی که در مقابل غزه است نیز دست یابند.
چند سالی است که هیاهوی زیادی درباره وجود منابع گاز در شرق مدیترانه راه افتاده و اسرائیلی ها امیدوار بودند که این منابع در مقابل سواحل آنها باشد اما پس از شروع کاوش ها معلوم شده که بخش اعظم این منابع در مقابل سواحل غزه قرار دارد واین یعنی اگر فلسطینی ها حتی بر اساس همان طرح دو دولت هم استقلال داشته باشند و بتوانند از منابع خدادادی خود استفاده کنند غزه می تواند به یکی از ثروتمندترین مناطق جهان تبدیل شود چون در مقابل سواحل اش منابع گاز که تا حد بیست ترلیون دلار برآورد شده کشف شده و علاوه بر آن یکی از حاصل خیز ترین خاک های جهان را دارد.
البته دیگر برای بسیاری رازی مخفی نیست که ایرانی ها و متحدین شان کنترل مناطق عراق و سوریه و لبنان را در اختیار گرفته اند و سالها است با آمریکا و متحدین آمریکا می جنگند برای اینکه مسیر جاده ابریشم اصلی که از ایران به عراق و سوریه و دریای مدیترانه می گذرد را در اختیار داشته باشند و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس هم تلاش داشتند این مسیر را خود در اختیار گیرند و در نهایت مجبور شدند که عرصه را به ایران و متحدان ایران واگذار کنند و به دنبال طرح جایگزین که همان دبی اشدود است بروند، و حالا آن طرح هم روی هوا است.
به هر صورت امروزه ماجرای تصمیم یمنی ها برای جلوگیری از تردد کشتی های وابسته و یا حامی اسرائیل می تواند میخ اصلی بر تابوت طرح های آمریکا و غرب برای منطقه خاورمیانه و اسرائیل باشد.