طی یک سال اخیر این کشورها نهایت توان خود را به کار گرفتند تا کاری کنند روسیه در اوکراین شکست بخورد و از هیچ هزینه ای برای اوکراین دریغ نکردند و هر گونه تسلیحاتی که امکان داشت را به این کشور ارسال کردند.
علاوه بر تسلیحات اینها اجازه دادند هزاران سرباز عضو ناتو به عنوان داوطلب به جبهه های جنگ بر علیه روسیه بروند و مضاف بر اینها هرچه تروریست در سرتاسر جهان داشتند را جمع کردند و به اوکراین بردند تا بر علیه روسیه بجنگند.
اینها امیدوار بودند پس از ارسال این همه تسلیحات و نیرو به اوکراین بتوان در جبهه های جنگ کاری کرد و به قول خودشان ضد حمله اوکراین بر علیه ارتش روسیه موفق شود که روسیه را به عقب برگرداند اما عملا همه اتفاقات بر عکس توقعات آنها شد.
بیشتر نیروهایی که فرستاده بودند کشته شدند و تسلیحات یا نابود شدند و یا به دست روسیه افتادند.
مضاف بر اینها نه فقط نتوانستند ارتش روسیه را به عقب برانند بلکه هر روز مشاهده می کنند که ارتش روسیه در جایی از جبهه پیشروی کرده.
همه اینها به کنار حجم فسادی که در اوکراین راه افتاده و موجب آن شده که بخش های بزرگی از پولهایی که اینها برای اوکراین ارسال می کنند سر از حساب های زلنسکی و اطرافیانش در بیاورد و حتی تسلیحات ارسالی سر از بازارهای سیاه در بیاورد عصبانیت اینها را دو چندان کرده.
در واقع اروپایی ها به قول معروف از حلقوم زن و بچه خود زدند تا از اوکراین پشتیبانی کنند ولی در نهایت می بینند که همه هزینه هایی که آنها کردند برای فربه کردن مافیاهای اوکراینی و حامیان پشت پرده آنها از سیاستمداران فاسد آمریکا مصرف شده.
امروزه به دلیل حضور اجباری ملیون ها پناهنده اوکراینی در کشورهای اتحادیه اروپا هزینه ها به شکل سرسام آوری بالا رفته مضاف بر اینها هزینه انرژی چندین برابر شده و کشورهای اروپایی مجبور هستند برای جبران این ما به التفاوت صدها ملیارد دلار هزینه کنند.
همه این پولها از جیب مالیات دهندگان اروپایی و شهروندان کشورهای غربی و پس اندازهایی که بنا برود برای آتیه فرزندانشان باشد خارج می شود.
شاید روزهای اول بسیاری سرشان گرم بود و متوجه ماجرا نبودند اما امروزه کم کم صدای مردم کشورهای غربی در آمده که چرا باید هزینه ماجراجویی هایی را انجام دهند که آنها هیچ ربطی به آن ندارند؟
همه اینها به کنار، امروزه زرادخانه تسلیحاتی کشورهای غربی از تسلیحات متعارف خالی شده و حتی امنیت آنها نیز به خطر افتاده.
در کنار این مساله بسیاری از کشورها که تا چند صباح پیش شاید جسارت اینکه از ذیل چتر غرب خارج شوند را نداشتند الآن دیگر یکی یکی دارند از ذیل چتر غرب خارج می شوند و به سمت شرق می روند و در دراز مدت این ضربه بسیار سنگین تر از جریان اوکراین برای غربی ها خواهد بود.
درون خود اوکراین هم امروزه بسیاری از شهروندان این کشور حاضر نیستند برای منافع آمریکا بجنگند و کشور خود را نابود کنند و علیرغم دیکتاتوری روانی ای که زلنسکی و باند مافیایی اش راه انداخته اند ولی می بینیم که کم کم صدای بسیاری از شخصیت های اوکراین در کنار مردم این کشور در آمده وهمه سوال می کنند تا کی باید برای منافع باندهای مافیایی و منافع آمریکا قربانی شوند؟
گو اینکه غربی ها تلاش دارند با سانسور خبری و دیکتاتوری رسانه ای کاری کنند که فضا را عادی جلوه دهند اما بسیاری سیاستمداران و تحلیلگران مربوطه باور دارند دیر یا زود می توانیم شاهد فروپاشی های پیش بینی نشده در ساختارهای سیاسی و امنتی و نظامی و حتی اجتماعی اوکراین باشیم و ادامه این روند که زلنسکی و باند اش در پیش گرفته اند می تواند موجب فروپاشی اوکراین شود و حتی برخی از اینهایی که خود را متحد اوکراین معرفی می کنند مانند لهستان و رومانی خود را آماده می کنند تا سر به زنگاه بخش هایی از سرزمین اوکراین را ضمیمه خاک خود کنند.