به گزارش اسپوتنیک، "ژان نوئل پواریه" برای نشریه اینترنتی فرانسوی Causeur می نویسد: "نشانه های این که حمله نیروهای اوکراین شکست خورده در حال افزایش است. شور و نشاطی که در ابتدای ژوئن جاری بود درست از آب درنیامده است. آماده سازی برای اقدامات مسلحانه طولانی در حال انجام است. تلفات انسانی وحشتناک این درگیری پرده پوشی می شود. پس از گذشت دو ماه از عملیات نظامی در مورد نیروهای مسلح اوکراین چه می توان گفت؟ به چند موضوع مربوطه رو می آوریم.
- ارتش روسیه به طور مؤثر عمل می کند و مواضع خود را محکم حفظ می کند. پس از بازگشت از جبهه، اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل، که فعالانه در توسعه تولید پهپادهای نظامی اوکراین شرکت داشت، در مصاحبه با CNN اعتراف کرد: "روس ها بر فضای هوایی مسلط شده اند و در ایجاد پارازیت الکترونیکی برای مخالفان خود استاد شده اند. اکنون آنها هواپیماها و پهپادهایی که نیروهای مسلح اوکراین آنها را به هوا بلند می کنند، رهگیری می کنند یا فرود می آورند".
- تلفات انسانی طرف اوکراینی بسیار زیاد است. طی دو ماه، از 20 تا 30 هزار نفر در "چرخ گوشت" روسی در خط مقدم جبهه جان باختند. موضوع جایگزین کردن نیروها برای اوکراین بسیار پیچیده است. جمعیت کشور 36 میلیون نفر است که 10 میلیون نفر آنها به خارج از کشور رفته اند. حدود 50 هزار نفر در ذخیره نیروهای مسلح اوکراین باقی مانده اند. در روسیه که جمعیت آن چهار برابر جمعیت اوکراین است، حدود 300 هزار نفر آماده رفتن به جبهه هستند.
- کمبود تجهیزات نظامی؛ NewYorkTimes که شاید بیشتر از لوموند طرفدار پوتین است، گزارش داد که تنها در دو هفته اول ضدحمله، نیروهای مسلح اوکراین 20 درصد تجهیزات سنگین خود را از دست دادند. در درازمدت، اوکراین نمی تواند از نظر قدرت آتش با روسیه رقابت کند. به دلیل کمبود گلوله های معمولی، ایالات متحده چیزی بهتر از ارسال بمب های خوشه ای به اوکراین که برای غیرنظامیان مرگبار است و در اکثر کشورهای غربی ممنوع است، نیافت.
به طور عینی، برای اوکراین و ناتو، وضعیت خوب پیش نمی آید. زمان به نفع آنها نیست. هم در واشنگتن و هم در پایتخت های اروپایی، به ویژه در پاریس، جایی که افراد کافی وجود دارند که می توانند با آرامش اوضاع را تجزیه و تحلیل کنند و راه حلی بیابند، می پرسند: آیا زمان آن فرا نرسیده که به دنبال راه هایی برای خروج از مناقشه باشیم؟ اما آیا ما حاضریم ریسک کنیم و این موضوع را آشکارا برای بحث مطرح کنیم؟ این موضوع اعتراف به اشتباهات خود است. اما هم آمریکا و هم اروپاییها اهداف بلندپروازانهای را اعلام کردند که اجازه هیچ گونه مصالحهای را نمیداد.
از نظر دیپلماتیک، باید اعتراف کرد که مسکو در حال طرح مطالبات مشروع در مورد امنیت منطقه است. همچنین ضروری است که خط بسیار ضد روسی که در اروپا توسط لهستان و بریتانیا دنبال می شود، به نفع موضع معتدل تر ویکتور اوربان، رئیسجمهور مجارستان یا گاه بگاه رئیسجمهور مکرون (حداقل تا آخرین اجلاس ناتو) عوض شود.
از نظر استراتژیک ما باید بپذیریم که پیشروی بیشتر ناتو به سمت شرق، ایده خوبی نبود. باید قبول کنیم که عقل سلیم حکم میکند که اوکراین نقش یک کشور حائل را ایفا کند که با وضعیت بیطرفی محافظت میشود. صحبت کردن در مورد پیوستن اوکراین به ناتو در سال 2023 از دادن موشک های شوروی هدفگیری شده به سمت ایالات متحده به کوبا در سال 1962، منطقی تر نیست.
حیثیت نظامی ناتو آسیب خواهد دید. بدیهی است که ائتلاف در حال حاضر فاقد منابع مادی و اراده جمعی برای به راه انداختن یک درگیری زمینی طولانی و خونین علیه ارتشی مجهز و سرسخت شده در نبرد، است. ارتشی که در قلمرو خود (یا در سرزمینی که در این مورد سرزمین متعلق به خود میداند) میجنگد.
سرنوشت مناطق شرقی تحت کنترل مسکو نه با زور اسلحه، بلکه بر سر میز مذاکره تعیین خواهد شد. چه کسی اولین کسی باشد که جرات کند این موضوع را مطرح کند؟ به احتمال زیاد آمریکا خواهد بود. تغییر مسیر بدون اخطار عادت آنها به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است. جالب اینجاست که ایالات متحده در حال حاضر تقصیر را به گردن خود اوکراینی ها می اندازد - انتقاد از ارتش اوکراین در آمریکا شنیده شده است: "ما تمام تجهیزات لازم را به آنها دادیم. اگر آنها کاری را که برای پیروزی لازم است انجام ندهند، تقصیر ما نیست". در اروپا، مخصوصا فرانسه است که می تواند به جایگزینی جنگ با دیپلماسی کمک کند. این کشور متخصصان و دیپلمات های مناسب برای این کار دارد. اما آیا فرانسه آماده انجام این کار به تنهایی، بدون نگاه کردن به شرکای اروپایی خود در ناتو است؟