جنگ اوکراین مهمترین رویداد نظامی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم تا امروز محسوب می شود. در حالی که کشورهای اروپایی همانند اکثر کشورهای جهان به رهایی از عواقب زیانبار همه گیری ویروس کرونا امید بسته بودند، ناگهان وقوع جنگ اوکراین، شرایط را دگرگون کرد و موجب وارد آمدن ضربه سختی به اقتصاد و امنیت اروپا شد. این جنگ به حدی برای کشورهای اروپایی زیانبار بوده و خواهد بود که حتی برخی از فروپاشی اتحادیه اروپا به عنوان یکی از عواقب آن سخن گفته اند. اگر چه این نگاه می تواند تا حدی حاوی بزرگنمایی اغراق آمیز از عواقب جنگ اوکراین باشد، ما اواقعیت آن است که شرایط برای کشورهای اروپایی دیگر به زمان پیش از جنگ آغاز باز نمی گردد.
مقایسه میان اروپا و امریکا نشان می دهد که کشورهای اروپایی به دلیل مجاورت جغرافیایی با جنگ و همچنین پیامدهای اقتصادی و امنیتی آن، بازنده بزرگ هستند. این در حالیست که آمریکا به هیچ وجه با شرایط دشوار کشورهای اروپایی در مواجهه با جنگ اوکراین مواجه نشده اند.
در وهله نخست، جنگ اوکراین به رشد اقتصادی و امنیتی کشورهای اروپایی هزینه هنگفتی تحمیل کرد. زیرا جنگ به منابع انرژی، تجارت خارجی و زنجیره تامین اروپایی ها ضربه زد و نرخ تورم را در این کشورها بالا برد. این در حالی بود که اروپا بین گزینه های تلخی قرار گرفته و از قبل آمادگی لازم برای مواجه با چنین شرایطی را نداشت. هزینه های پناه دادن به پناهندگان اوکراینی و کمک هایی که دولت های اروپایی ناگزیر شده اند به شهروندان کم درآمد و فقیر خود برای پرداخت قبوض انرژی اعطا کنند، به همراه ترس گسترده از عدم قطعیت در مورد زمان پایان جنگ، چشم انداز مبهمی را از نظر اقتصادی و امنیتی پیش روی کشورهای اروپایی قرار داده است.
جنگ اوکراین موجب افزایش هزینه های امنیتی و دفاعی در کشورهای اروپایی شده است که این امر به معنای افزایش تامین مالی از طریق بدهی ها است. بسیاری از کشورها همچون آلمان تلاش دارند ارتش خود را مدرن کنند که قطعا بار مالی زیادی بر دولت های این کشورها تحمیل خواهد کرد. در این بین حتی اگر جنگ پایان یابد و مسکو موافقت کند که از اوکراین خارج شود، باز هم بودجه دفاعی کشورهای اروپایی نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه روند افزایشی خود را حفظ خواهد کرد.
اروپا در حالی متحمل این هزینه ها شده که از تحریم ها علیه روسیه نیز نه تنها سودی نبرده، بلکه متضرر هم شده است. در واقع بسیاری از تحریمهای اقتصادی که اروپا با هدف محدود کردن منابع مالی جنگ علیه تحمیل کرد، به چالشی برای خوود اروپایی ها مبدل شده است. بخشی از این تحریم ها موجب بروز اختلال در زنجیره تامین مواد معدنی، کالاهای غذایی و انرژی در کشورهای اروپایی شده است.
از سوی دیگر به رغم تمام حمایت هایی که غرب از اوکراین می کند، برای اروپایی ها محرز است که هیچ یک از این پشتیبانی ها نمی توانند موجب شکست روسیه در جنگ شوند. این در حالیست که پیروزی روسیه در جنگ، حاوی پیام های جدی برای اروپا خواهد بود. در وهله نخست، پیروزی روسیه می تواند به افزایش قدرت بازیگری مسکو در قبال اروپا منجر شود. در وهله دوم، بازیگرانی همچون چین می توانند رفتاری تهاجمی تر در برابر غرب اتخاذ کنند. بنابراین حمایت از اوکراین در جنگ برای کشورهای اروپایی دستاورد قابل توجهی نخواهد داشت.
نکته قابل تامل دیگر، رقابت های سیاسی در داخل کشورهای اروپایی است که می تواند نقش تعیین کننده ای در رویکرد آینده اروپا به جنگ اوکراین داشته باشد. تعداد زیادی از کشورهای اروپایی تا تابستان 2023 شاهد برگزاری انتخابات خواهند بود. در برخی از این کشورها مانند ایتالیا، جریان های راست که بسیار نزدیک به کرملین هستند، در موقعیت خوبی قرار دارند. در نتیجه، احزاب حاکم فعلی که نمی خواهند قدرت را از دست بدهند، ناگزیرند برای جلب آرای عمومی، تغییرات جدی در سیاست های خود نسبت به جنگ اوکراین به وجود آورند.
این در حالیست که روز به روز بر ضدیت مردم اروپا با سیاست دولت های خود در مورد جنگ اوکراین افزوده می شو. برپایی تظاهرات های بزرگ در برخی از شهرهای اروپایی و همچنین نتایج برخی از نظرسنجی ها نشان می دهد که مردم این کشورها تمایل جندانی به مداخله دولت های خود در جنگ اوکراین و رویارویی با روسیه ندارند. اکثر افرادی که دیدگاهی منفی نسبت به حمایت از اوکراین دارند، تصور می کنند که دولت های اروپایی بیش از آنکه به وضعیت معیشتی آنها توجه کند، خود را درگیر جنگ اوکراین و ضدیت بی حاصل با روسیه کرده اند. با این اوصاف اگر سیاستمداران فعلی بخواهند همچنان به بقای خود در قدرت ادامه دهند، ناگزیرند از افکار عمومی تبعیت کنند.
هزینه هایی که اروپا از جنگ اوکراین متحمل خواهد شد، به موارد ذکر شده محدود نمی شود؛ زیرا بازسازی اوکراین پس از جنگ نیز می تواند هزینه ای مضاعف بر دوش اروپایی ها بگذارد. برخی از برآوردها نشان می دهند که اوکراین برای بازسازی در درازمدت به حدود 600 میلیارد دلار نیاز دارد. اودیل رناد باسو، رئیس بانک بازسازی و توسعه اروپا قبلا گفته بود که برای بازسازی اوکراین به طرحی همانند طرح مارشال نیاز است که پس از جنگ جهانی دوم در اروپا اجرا شد.
به تمام هزینه های فوق باید چالش های احتمالی تغییر سیاست آمریکا در قبال اوکراین را نیز افزود. زیرا با توجه به مخالفت های بخش مهمی از افکار عمومی آمریکا و همچنین جمهوری خواهان با سیاست دولت دموکرات بایدن در خصوص حمایت از اوکراین، اگر رئیس جمهور بعدی ایالات متحده تصمیم بگیرد که سیاست فعلی به نفع آمریکا نیست، آنگاه اروپایی ها در مواجهه با روسیه تنها خواهند ماند. نباید از یاد برد که در هفته ها و ماه های اخیر، شدت حملات ترامپ و سایر جمهوری خواهان علیه سیاست های حمایتی بایدن از اوکراین به شدت افزایش یافته است. با توجه به وضعیت نامساعدی که بایدن و دموکرات ها در داخل امریکا دارند، احتمال آنکه دولت بعدی آمریکا جمهوری خواه باشد، بسیار زیاد است. امری که می تواند چالش های امنیتی و اقتصادی اروپا را مضاعت کند.