گزارش و تحلیل

تضاد منافع اسرائیل و آمریکا، غلبه دست بی بی خواهد بود یا ترامپ؟

© telegram ir_sputnik /  مراجعه به بانک تصاویر دفتر دادستانی عمومی استانبول حکم بازداشت نتانیاهو را به اتهام نسل‌کشی صادر کرد
دفتر دادستانی عمومی استانبول حکم بازداشت نتانیاهو را به اتهام نسل‌کشی صادر کرد - اسپوتنیک ایران  , 1920, 22.12.2025
اشتراک
سند چشم انداز استراتژیک سیاست خارجی آمریکا که اخیرا به امضای ترامپ رسیده نشان می دهد که حکومت آمریکا می خواهد تمرکز خود را روی دو محور قرار دهد آمریکای لاتین و شرق آسیا.
البته برخی کارشناسان مراکز مطالعاتی باور دارند که این احتمال وجود دارد که آمریکایی ها به دنبال انحراف ذهن ها از کارهایی که احتمالا بخواهند در شرق اروپا بر علیه روسیه و در خاورمیانه بر علیه ایران انجام دهند خواهند بود.
ولی برخی دیگر کارشناسان مراکز مطالعاتی، که بنده نیز این نظریه حمایت می کنم، باور دارند که بحث برای آمریکا به یک بحث موجودیتی تبدیل شده و آمریکایی ها متوجه هستند که جنگیدن در چندین جبهه برای آنها بسیار فرسایشی خواهد بود.
طبق دکترین مونرو ایالات متحده باید کنترل قاره آمریکا از شمال گرفته تا جنوب را در اختیار داشته باشد و اجازه ندهد که نیروهای خارجی در این قاره حضور داشته باشند و یا اینکه سیاستمدارانی که همسو با تفکرهای آمریکا نیستند بر کشورهای قاره آمریکا به قدرت برسند.
بر اساس این دکترین ایالات متحده به جای اینکه این کشورها را ضمیمه خود کند و دولت فدرال هزینه های ضمیمه کردن این کشورها را گردن بگیرد بهتر است که توسط عوامل خود کنترل اینها را در اختیار بگیرد و منابع شمال و جنوب قاره آمریکا مال آمریکا شود در حالی که واشنگتن هیچ تعهدی برای جمعیت این کشورها نداشته باشد چون اگر اینها ضمیمه آمریکا شوند آنوقت آمریکا مجبور می باشد که خدماتی را که به شهروندان خود می دهد را با اینها تقسیم کند و این کار می تواند موجب فروپاشی ایالات متحده گردد.
مضاف بر اینها اگر در جلسه های اتاق های فکر و مراکز مطالعاتی بین المللی شرکت داشته باشید متوجه می شوید بدون استثنا همه کارشناسان متفق القول هستند که اگر روند فعلی رشد چین و پسرفت اقتصادی آمریکا ادامه داشته باشد تا سال 2030 احتمالا چین آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت و کار تمام خواهد شد و آمریکا هر کاری بتواند انجام دهد را باید در این برهه چهار پنج ساله انجام دهد تا اجازه ندهد چین از آمریکا عبور کند.
چینی ها هم خوب می دانند که به این فرجه نیاز دارند تا فاصله را از بین ببرند و به همین دلیل هم به هر ترتیبی شده کج دار و مریز تلاش می کنند برای خودشان فرصت بخرند تا از آن مرحله عبور کنند.
در حالی که دولت قبلی ایالات متحده تصور می کرد که با درگیر کردن روسیه در اوکراین می تواند موجبات شکست روسیه را ایجاد کند و اروپایی ها می توانند از پس روسیه بر آیند اما ماجرا بر عکس شد این روسیه بود که از پس کل ناتو بر آمد و امروزه می بینیم در جبهه های نبرد در اوکراین ارتش روسیه هر روز در حال پیشروی است و اگر ایالات متحده حمایت خود را متوقف کند احتمال فروپاشی کل جبهه ناتو در اوکراین است.
در چنین شرایطی واشنگتن باور دارد که به هر ترتیبی شده باید مقابله با روسیه در اوکراین متوقف شود و حتی اگر این ماجرا موجب آن شود که غربی ها مجبور شوند آنچه را که روسیه می خواهد بدهد چون برای آمریکا، فعلا، اولویت چین است و نه روسیه.
در مقابل برخی متحدین آمریکا در ناتو مخصوصا انگلیس و فرانسه و آلمان مخالف این دیدگاه آمریکا هستند ولی اینها به خوبی می دانند بدون آمریکا در حد و قواره ای نیستند که در مقابل روسیه بایستند ولی تلاش هایشان برای قانع کردن آمریکا جهت تغییر رویکرد خود برای برقراری صلح در اوکراین، حد اقل تا به امروز، ناکام مانده.
از سوی دیگر آمریکا به خوبی می داند که خاورمیانه، مخصوصا ایران، می تواند پاشنه آشیل همه نقشه هایش برای مقابله با چین باشد.
اسرائیل تعهد کرده بود که اگر آمریکا تسلیحات و حمایت لازم را تامین کند می تواند کار ایران و متحدین ایران را حذف کند اما پس از بیش از دو سال جنگ حتی نتوانسته حریف حماس شود.
بله، آنها موفق شدند خیلی ها را بکشند و شهر ها را نابود کنند و... اما هنوز حماس و حزب الله و الحشد الشعبی و انصار الله و در راس آنها ایران سر جای خودشان هستند.
حتی حمله اسرائیل و آمریکا بر علیه ایران هم نتوانست نتیجه ای را که آمریکا و اسرائیل می خواستند محقق کند و در نهایت آنها مجبور شدند به ایران التماس کنند تا آتش بس را بپذیرد.
اما متاسفانه چون آتش بس بر اساس مصوبه شورای امنیت و یا توافقی مکتوب نبوده فعلا هر دو طرف در حال نه جنگ نه صلح هستند که حد اقل برای ایران بسیار بد است چون اسرائیلی ها نسبتا اطمینان دارند ایران شروع کننده حمله به آنها نخواهد بود اما هیچ تضمینی وجود ندارد که اسرائیل دوباره به ایران حمله نکند.
علاوه بر اینها جنگ در غزه موجب آن شده که فضای جهانی که حامی اسرائیل بود امروزه بر علیه اسرائیل برگردد و دیگر از اسرائیل حمایت نکند و حتی فشارهای سیاسی و اجتماعی بر علیه آمریکا هم به اوج برسد.
در چنین شرایطی ترامپ با طرح آتش بس خود در غزه تلاش کرد که مقداری این فضای بین المللی را تلطیف کند و به استناد گزارش های رسانه های آمریکا و اسرائیل ، ترامپ نتانیاهو را با زوروتهدید وادار کرد این آتش بس را بپذیرد.
آمریکا همچنین باور دارند که فعلا به نفع اش است که پس از رسیدن به توافق با روسیه در اوکراین به سمت یک توافق با ایران برود تا بتواند روی چین و آمریکای لاتین متمرکز شود.
اما نتانیاهو با این دیدگاه ترامپ مخالف است و می خواهد به قول معروف تا تنور داغ است نان خود را بپزد و به این دلیل آخر ماه جاری میلادی قرار است نتانیاهو به واشنگتن سفر کند و احتمالا بخواهد ترامپ را متقاعد کند فرصتی دیگر به اسرائیل بدهد و روی یک جنگ جدید سرمایه گذاری کند حال این جنگ می خواهد بر علیه ایران باشد یا لبنان یا عراق یا یمن یا... مهم برای نتانیاهو این است که یک جنگ جدید راه بیافتد چون هنوز رئیس جمهوری اسرائیل وی را عفو نکرده و وی داخل اسرائیل با شرایط دشواری مواجه می باشد.
عملکرد چند سال اخیر اسرائیل هم ثابت کرده که تل آویو بدون حمایت تمام قد آمریکا امکان ورود به یک جنگ جدید را ندارد حتی با حزب الله چه رسد به اینکه بخواهد با ایران وارد جنگ شود.
توجه داشته باشید، ورود به جنگ و مقابله یک چیز است پیروز شدن در جنگ و رسیدن به اهداف چیز دیگری، اینکه بیایند جنگی راه بیاندازند کشت و کشتار کنند و بعد آن را بدون رسیدن به هیچ هدفی متوقف کنند خود به خود به معنای شکست حمله کننده است.
حال باید دید پس از ملاقات ترامپ و نتانیاهو کفه ترازو به سمت منافع آمریکا سنگینی می کند و یا اسرائیل.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала