گزارش و تحلیل

چگونه میتوان یک امپراتوری را فروپاشید؟

© telegram ir_sputnik /  مراجعه به بانک تصاویر چگونه میتوان یک امپراتوری را فروپاشید؟
چگونه میتوان یک امپراتوری را فروپاشید؟ - اسپوتنیک ایران  , 1920, 19.10.2025
اشتراک
اصلی ترین نیاز هر کشوری این است که ساختار سیاسی حاکم بر آن وفق شرایط فرهنگ جامعه آن باشد.
به تاریخ نگاه کنید می بینید که بارها و بارها امپراتوری های بزرگی تشکیل شده اند و دهه ها قدرت اول جهان بوده اند اما به یکباره فروپاشیدند و از بین رفتند و حتی امروزه نام بسیاری از آنها حتی در عرصه جهانی جایگاهی ندارد.
به عنوان مثال می گویم امپراتوری مغول که زمانی نامش لرزه به تن همه می انداخت و شرق تا غرب جهان را در بر گرفته بود، الأن کجاست؟
چندین دلیل برای فروپاشی امپراتوری ها وجود داشته و دارد ولی اصلی ترین این دلایل این است که برخی رهبران این امپراتوری ها در برهه ای مغلوب غرور اقتدار خود شدند و باور نمی کردند که این همه اقتدار ممکن است روزی فروبپاشد.
معروف است که شاه بریطانیا به خورشید نگاه میکرد و به سخره می گفت هرجا که می خواهی برو چون هر جا بروی بر خاک سرزمین من خواهی تابید.
راست هم می گفت بریطانیا در برهه ای از شرق تا غرب کره زمین مستعمره داشت.
اما الان چی شد؟
حضور عوامل دشمنان خارجی که خود را معمولا داغ تر از آش نشان می دهد وبا نام ستون پنجمی ها معروف هستند و مثلا موجب فروپاشی امپراتوری اسپانیا شدند از یک طرف و خبط های اقتصادی از طرف دیگر موجبات فروپاشی بسیاری از کشورها و امپراتوری های قدرت شدند و شاید نمونه بارز آن شوروی سابق می باشد، از سوی دیگر و یا غره شدن حاکمان کشور و تصور بر اینکه میتوانند فاعل ما یشا باشند و در جهان هر کاری دلشان بخواهد انجام دهند مثل امپراتوری های فرانسه و آلمان و....
فروپاشی امپراتوری ها دلایل زیادی دارد که بسیاری بدون اینکه تاریخ را ورق بزنند فکر می کنند از آن مصون هستند.
اصلی ترین نیاز هر کشوری این است که ساختار سیاسی حاکم بر آن وفق شرایط فرهنگ جامعه آن باشد.
به عنوان مثال می گویم، زمانی که جوانان ایرانی به کشورهای دیگر برای کسب علم سفر کردند یکی از سوغاتی هایی که با خود به ایران آوردند ذوب شدن در فرهنگ سیاسی کشورهای محل تحصیل بود.
آنها نمی توانستند تحمل کنند که شاه قاجار حاکم مطلق باشد و ساختار استبدادی بر کشور حکومت کند و به این دلیل به فکر ایجاد تغییر در ساختار سیاسی کشور بودند و در نهایت انقلاب مشروطه در ایران رقم خورد.
اما آنچه اینها متوجه نبودند این بود که ساختار سیاسی وارداتی نیست و نمی توان ساختار سیاسی ای که در کشوری دیگر موفق شده را در کشوری دیگر پیاده کرد.
ساختار سیاسی باید به صورت فرهنگ سیاسی در بیاید وتوسط جامعه مورد پذیرش باشد و اگر اینگونه نبود امروزه شاهد آن نبودیم که مثلا ساختار سیاسی کشوری مثل انگلیس با آمریکا با فرانسه با آلمان با ایتالیا با ... متفاوت است.
مردم سالاری به این معنا است که مردم باید به نتیجه برسند که کدام ساختار سیاسی مناسب آنها است حتی در برخی شرایط ممکن است مردم بارها انقلاب کنند تا به شرایط مطلوب خود برسند.به هر حال آنچه مهم است این می باشد که مردم پذیرای آن ساختار سیاسی باشند وگرنه آن ساختار سیاسی فرو می پاشد.
برخی حکام در برخی شرایط فکر می کنند چون قدرت دارند می توانند خارج از چهارچوب آنچه که مردم از طریق قانون اساسی به آنها اختیارات داده اند حکومت کنند و در نهایت همین تصور اینها موجبات فروپاشی امپراتوری را فراهم می کند.
مثلا امروزه می بینیم در ایالات متحده ملیون ها آمریکایی تظاهرات "نه به شاه" راه انداخته اند، دلیل اش این است که ساختار سیاسی فعلی موجود در آمریکا و تناقضات حکومت و حاکمیت مورد قبول مردم این کشور نمی باشد و فرهنگ سیاسی مردم این کشور با آن فرهنگ سیاسی که سال 1776 موجب ایجاد ایالات متحده شده بود در تضاد و تناقض است.
مردم آمریکا نمی توانند بپذیرد که حاکمان آنها ملیاردها دلار از مالیات آنها را به جای اینکه خرج رفاه حال آنها کنند برای اوکراین و اسرائیل و... هزینه کنند و کشور آنها چند ترلیون دلار بدهی بالا بیاورد که در نهایت بازپرداخت آن گردن این مردم خواهد بود.
اینکه برخی ماجرا را به اختلاف دمکرات ها و جمهوریخواهان ربط می دهند تصور ساده لوحانه بیش نیست.
ماجرا بسیار عمیق تر از آن است.
اینکه ملیون ها آمریکایی به خیابان ها بیایند بحث اختلاف بر سر مسایل جناحی به حساب نمی آید.
برای اینها غیر قابل باور است که هر روز ثروتمندانی که لابی های قدرت را تشکیل می دهند فربه تر می شوند ولی قدرت مالی مردم ضعیف تر می شود و علیرغم اینکه هزاران ملیارد دلار مالیات پرداخت می کنند اما هیچ امکانات رفاهی و درمانی برای آنها فراهم نباشد.
امروزه کار به جایی رسیده که برخی ایالت های ثروتمند آمریکا به فکر جدایی از ایالات متحده هستند وحاکمیت مجبور شده از گارد ملی برای سرکوب ایالت های متعرض استفاده کند.
سیاست های سیاست مداران امریکایی مخصوصا در زمینه اعتیاد به تحریم هایشان بر علیه دیگر کشورها موجب آن شده که اکثر کشورهای جهان امروزه به فکر بیافتند که پولهای خود را از بانک های آمریکا و کشورهای غربی خارج کنند و به دلیل تبدیل این پولها به کالای دیگر مانند طلا، قیمت طلا در جهان سر به فلک کشیده.
کشورهای مختلف علیرغم همه فشارهای آمریکا دارند با ارزهای ملی با هم تعامل می کنند و دیگر دلار برایشان قابل اعتماد نیست و یا اینکه نمی خواهند نظارت دلار بالا سر تجارت فیما بین آنها باشد و آمریکا به حساب های آنها سرک بکشد.
تاریخ ثابت کرده که هیچ ابر قدرتی در هیچ زمانی از تاریخ با هر اقتداری داشته نتوانسته با ابد الدهر بر مسند قدرت باقی بماند، دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала