گزارش و تحلیل

دست و پا زدن استعمار پیر برای بقا

اشتراک
روزی روزگاری بریتانیا آنقدر سرزمین در سرتاسر گیتی اشغال کرده بود، ببخشید استعمار کرده بود، که شاه آن به آفتاب می گفت هرجا می خواهی برو چون هر جا بروی روی سرزمین های من خواهی تابید.
طبق بر آوردهایی که برخی پژوهشگران دو سال پیش انجام دادند انگلیسی ها طی دوران اشغال شبه قاره هند چیزی معادل حدود چهل هزار ملیارد دلار از اموال مردم هند را به سرقت برده اند.
بزرگترین بحران هایی که امروزه گریبانگیر جهان هستند را نگاه کنید می بینید که بذر آن را انگلیسی ها کاشته اند.
از اختلاف هند و پاکستان و چین بر سر کشمیر گرفته تا ماجرای فلسطین تا دیگر بحران هایی که در جاهای دیگر جهان از شرق آسیا بگیرید تا آمریکای لاتین.
ولی تاریخ نشان داده که هیچ ابر قدرتی تا ابد در جایگاه خود باقی نمی ماند و همین اتفاق هم برای بریطانیا هم رخ داده.
دیگر انگلیس آن انگلیس نیست، انگلیسی ها تصور می کردند که با کوچ کردن به قاره آمریکا و تسلط سیاسی بر ایالات متحده می توانند جایگاه خود به عنوان یک ابر قدرت را حفظ کنند اما فعلا در این باره هم دارند دست و پا می زنند.
البته حتی داخل انگلیس هم می بینیم دهه ها است دیگر نامی از افرادی مانند چرچیل و تاتشر و... نمی شنویم و سیاست مدارانی حکومت می کنند که هیچ پایگاه اجتماعی ندارند.
حتی در برهه هایی هندی ها افتخار کردند که حکومت انگلیس را بدون خون و خونریزی به دست گرفتند و اینقدر در انگلیس قحط الرجال شده بود که مجبور شدند یک هندی تبار را نخست وزیر کنند.
البته ظاهرا باد در کله وی وزیده و وی که به دلیل قحط الرجال بودن چند صباحی نخست وزیر شده بود باورش شده که جایگاه یا اعتباری در جامعه جهانی دارد.
ریشی سوناک نخست‌وزیر هندی تبار پیشین بریتانیا با هشدار درباره نقش ایران، چین، روسیه در نظم جهانی آینده، خواستار شکل‌گیری یک ائتلاف جدید میان "دموکراسی‌های بازار آزاد" در حوزه‌های اقتصادی، فناورانه و امنیتی شد.
آقای سوناک اخفا می کند که امروزه چیزی به عنوان "دمکراسی های بازار آزاد" وجود ندارد بلکه ایالات متحده و کشور مطبوعش و متحدینشان "دیکتاتوری های بازار آزاد" را ایجاد کرده اند.
سوء استفاده ایالات متحده از تروریسم اقتصادی و ابزار تحریم ها و تبعیت کشورهای غربی از تروریسم اقتصادی به جای دمکراسی دیکتاتوری ای ایجاد کرده که بر اساس آن کشورهایی که با سیاست های کشورهای غربی همراه نباشند باید تحت تحریم و تروریسم اقتصادی قرار بگیرند.
به این سیاست نمی گویند دمکراسی چون در دمکراسی همه حق انتخاب دارند و تاجر و کاسب و بانک و... باید این حق را داشته باشند تا به هر کس و هر کشوری که می خواهند و منافعشان اقتضا می کنند تعامل کنند، اما ایالات متحده و متحدین اش حق انتخاب را به شکل دیکتاتور معابانه ای از بازار گرفته اند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایالات متحده این فرصت را پیدا کرد تا به عنوان تک قطب باقی مانده قدرت جهان به همراه متحدین اش بتوانند یک نظم نوین جهانی ایجاد کنند، نظمی که در آن عدالت و مساوات و حقوق بشر و انسان و... که بشریت برای قرن ها به دنبال آن بود تثبیت شود.
اما متاسفانه ایالات متحده و متحدین اش در راس آنها انگلیس تلاش کردند از این موقعیت برای گسترش استعمار خود که می توان از آن استعمار نوین نام برد بهره ببرند و نظم جهانی نوین را در آن دیدند که بروند کشورها را اشغال کنند و آنها را تجزیه کنند و منابع آنها را به سرقت ببرند.
همان کاری که انگلیسی ها و دیگر اروپایی ها طی چند قرن اخیر انجام دادند و اگر اروپا ثروتمند و قدرت مند شد به این دلیل بود که دارایی دیگر کشورها را به سرقت بردند نه اینکه از دست رنج خود چیزی تولید کردند وحالا آمده اند شعار های کذایی برای دیگران بالا می برند.
آمریکایی ها هم نظم نوین جهانی را درغارت اموال دیگر ملت ها دیدند و رفتند افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و... را اشغال کردند تا منابع آنها را ببرند.
حتی امروزه هم می بینیم که دارند منابع خدادادی مردم اوکراین را سرقت می کنند و از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در روز روشن باج گیری می کنند و...
دولت عراق که به بهانه حضور صدام حسین اشغال شد تا به این لحظه نمی تواند حتی حقوق کارمندان خود را بدون اجازه آمریکایی ها پرداخت کند و همه پولهای صادرات نفت عراق به حسابی در آمریکا واریز می شود که اختیار آن دست رئیس جمهوری آمریکا است و بیست سال است ایالات متحده اجازه نمی دهد جلسه شورای امنیت برای لغو مصوبه ای شورا در حین اشغال عراق برگزار شود واموال مردم عراق به خودشان برسد.
در عمل عراق هنوز اشغال شده به حساب می آید و حاکم بر اموال مردم عراق هنوز حاکم نظامی این کشور یعنی رئیس جمهوری ایالات متحده می باشد.
حالا بسیاری کشورهای جهان به این نتیجه رسیده اند که دیگر تک قطبی فایده ای ندارد و جهان نیاز به چند قطبی دارد و در این بین ایران، روسیه و چین پیشرو به حساب می آیند.
در اجلاس چند سال اخیر بریکس آقای پوتین صحبتی را پس از عضویت ایران وچند کشور دیگر در این مجموعه مطرح کرد که در آن اظهار داشت :"حالا دیگر وزن اقتصادی بریکس از گروه هفت بیشتر شده".
امروزه تقاضاها برای عضویت در بریکس به شکل فزاینده ای افزایش یافته و با عضویت کشورهای دیگر در این مجموعه می توان گفت حد اقل از نظر موازنه اقتصادی و جمعیتی دیگر مجموعه کشورهای غربی در جایگاهی بسیار پایین تر قرار می گیرد.
حتی تهدید های آمریکا و کشورهای غربی به تحریم کشورهای عضو بلوک بریکس دیگر کارساز نیست چون کافی است اعضای این مجموعه فقط درون مجموعه خود فعالیت کنند، بازاری بزرگ در اختیار آنها قرار دارد.
امروزه این کشورهای عضو بریکس هستند که اگر تصمیم بگیرند کشوری از کشورهای غربی را تحریم کنند و یا پول واحد تعاملاتی خود را تغییر دهند می توانند آن کشور را زمین بزنند.
به نظر می رسد انگلیسی ها بسیار دلواپس هستند که جذابیت این بحث چند قطبی شده اند و متوجه هستند کم کم کفه ترازو به سمت قطب مقابل می چربد و به این دلیل می باشد که نخست وزیر سابق قحط الرجالی انگلیس چنین صحبت هایی را مطرح کرده
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала