https://spnfa.ir/20250626/تهران-پس-از-آتشبس-بازگشت-زندگی-به-شهر-خاموش-23296549.html
تهران پس از آتشبس؛ بازگشت زندگی به شهر خاموش
تهران پس از آتشبس؛ بازگشت زندگی به شهر خاموش
اسپوتنیک ایران
با گذشت تنها چند روز از آتشبس، تهران دوباره روی پا ایستاده است. 26.06.2025, اسپوتنیک ایران
2025-06-26T14:01+0430
2025-06-26T14:01+0430
2025-06-26T14:01+0430
گزارش و تحلیل
ایران
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e7/04/1a/15700536_0:21:800:471_1920x0_80_0_0_4d3304c4b9d0b8901aba625e32df2498.jpg.webp
با تاریک شدن آسمان، چراغ خانههای تهران یکییکی روشن میشود؛ شهری که در روزهای گذشته زیر سایه جنگ نفس کشید، حالا آرامآرام جان دوباره میگیرد. تهران، پایتخت همیشه بیدار، دوباره به جریان افتاده است.اگرچه هنوز نشانههایی از خرابی در گوشه و کنار شهر دیده میشود، اما مردم با امید، تلاش میکنند تا از دل آوار و اضطراب، زندگی را از نو بسازند.موسیقی در میان ویرانی هم ادامه داردیکی از معلمان آموزشگاههای موسیقی در شمال تهران درباره بازگشت تدریجی شهر میگوید: جنگ شکل زندگی ما را برای ۱۲ روز بهکلی تغییر داد؛ اما حالا با آتشبس، تهران دارد به همان شهری که بود تبدیل میشود. اوضاع خیلی بهتر شده، بچهها دوباره سر کلاس میآیند. البته نمیتوان گفت این ۱۲ روز بر مردم بیتأثیر بود، اما ما تلاش میکنیم شرایط را برای کودکان و خانوادهها عادیسازی کنیم؛ با تمرین، با موسیقی، با لبخند. نمیدانم چقدر موفق میشویم، اما مهم این است که همه ما داریم سعیمان را میکنیم.سکوت بیمارستانها شکست، اما ایستادگی ادامه دارددکتر علی، از پزشکان بیمارستانی در منطقه یک تهران، نیز روایت متفاوتی دارد: وقتی حمله به میدان قدس اتفاق افتاد، بیمارستان به خط مقدم بحران تبدیل شد. چند روز اول واقعاً سخت گذشت. اما امروز، فقط دو روز بعد از آتشبس، میتوان گفت شرایط تقریباً عادی شده. البته هنوز جای خالی برخی از هموطنانمان حس میشود؛ زنانی که شهید شدند، کودکانی که با زخمهای عمیق برگشتند. با اینحال، مردم دوباره به خیابانها برگشتند، ما هم به کارمان. تهران دوباره دارد شلوغ میشود، یعنی زندگی ادامه دارد.مادران تهران، قهرمانان بیصدای این روزهاسارا، مادر دو فرزند، درباره تجربه روزهای سخت گذشته میگوید: در طول جنگ، مجبور شدیم از تهران خارج شویم. روزهایی پر از اضطراب و دلهره. اما بهمحض شروع آتشبس، برگشتیم. حالا تلاش میکنیم آرامش را به خانه برگردانیم. بچههایم تروماهای زیادی را تجربه کردند. با قصه، بازی، دعا و امید، سعی کردیم فضای امنی برایشان بسازیم. دعا میکنم این آتشبس ادامه پیدا کند. هیچ مادری نباید دوباره سایه جنگ را بر سر فرزندانش ببیند.نبض تهران در فروشگاههای محله میتپدمحمدمهدی، صاحب یکی از سوپرمارکتهای ایرانشهر، روایت متفاوتی از پشت ویترین مغازهاش دارد: روزهای اول کمی توزیع مواد غذایی سخت بود، اما خیلی زود به حالت عادی برگشت. ما سوپر را تعطیل نکردیم. هدفمان این بود که شهر را متعادل نگه داریم. تهران اول خیلی خلوت بود، ولی کمکم مردم برگشتند، مغازهها باز شدند، خیابانها جان گرفتند. من خانوادهام را که به شهرستان فرستاده بودم، بعد از آتشبس به تهران برگرداندم. حالا تلاش میکنیم همه چیز را برای بچهها و زنها آرام کنیم. مردم این روزها خیلی به هم کمک کردند، دولت هم در بسیاری از حوزهها خوب عمل کرد. بهنظرم، این روزها ایرانِ مردم، ایرانِ ایستادگی بود.امید، آخرین سنگر ماستبا گذشت تنها چند روز از آتشبس، تهران دوباره روی پا ایستاده است. مردم این شهر با تمام زخمهایشان، همچنان زندگی را انتخاب کردهاند. صدای زنگ کلاسها، بوق ماشینها، خندهی بچهها در پارکها و چراغهای روشن خانهها، همه یک پیام دارند: تهران زنده است، و زندگی ادامه دارد.
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2025
خبرها
fa_FA
اسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.spnfa.ir/img/07e7/04/1a/15700536_73:0:728:491_1920x0_80_0_0_a8921c4f6b3d4e9a74985c1f5e5a742c.jpg.webpاسپوتنیک ایران
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
ایران
تهران پس از آتشبس؛ بازگشت زندگی به شهر خاموش
با گذشت تنها چند روز از آتشبس، تهران دوباره روی پا ایستاده است.
با تاریک شدن آسمان، چراغ خانههای تهران یکییکی روشن میشود؛ شهری که در روزهای گذشته زیر سایه جنگ نفس کشید، حالا آرامآرام جان دوباره میگیرد. تهران، پایتخت همیشه بیدار، دوباره به جریان افتاده است.
اگرچه هنوز نشانههایی از خرابی در گوشه و کنار شهر دیده میشود، اما مردم با امید، تلاش میکنند تا از دل آوار و اضطراب، زندگی را از نو بسازند.
موسیقی در میان ویرانی هم ادامه دارد
یکی از معلمان آموزشگاههای موسیقی در شمال تهران درباره بازگشت تدریجی شهر میگوید: جنگ شکل زندگی ما را برای ۱۲ روز بهکلی تغییر داد؛ اما حالا با آتشبس، تهران دارد به همان شهری که بود تبدیل میشود. اوضاع خیلی بهتر شده، بچهها دوباره سر کلاس میآیند. البته نمیتوان گفت این ۱۲ روز بر مردم بیتأثیر بود، اما ما تلاش میکنیم شرایط را برای کودکان و خانوادهها عادیسازی کنیم؛ با تمرین، با موسیقی، با لبخند. نمیدانم چقدر موفق میشویم، اما مهم این است که همه ما داریم سعیمان را میکنیم.
سکوت بیمارستانها شکست، اما ایستادگی ادامه دارد
دکتر علی، از پزشکان بیمارستانی در منطقه یک تهران، نیز روایت متفاوتی دارد: وقتی حمله به میدان قدس اتفاق افتاد، بیمارستان به خط مقدم بحران تبدیل شد. چند روز اول واقعاً سخت گذشت. اما امروز، فقط دو روز بعد از آتشبس، میتوان گفت شرایط تقریباً عادی شده. البته هنوز جای خالی برخی از هموطنانمان حس میشود؛ زنانی که شهید شدند، کودکانی که با زخمهای عمیق برگشتند. با اینحال، مردم دوباره به خیابانها برگشتند، ما هم به کارمان. تهران دوباره دارد شلوغ میشود، یعنی زندگی ادامه دارد.
مادران تهران، قهرمانان بیصدای این روزها
سارا، مادر دو فرزند، درباره تجربه روزهای سخت گذشته میگوید: در طول جنگ، مجبور شدیم از تهران خارج شویم. روزهایی پر از اضطراب و دلهره. اما بهمحض شروع آتشبس، برگشتیم. حالا تلاش میکنیم آرامش را به خانه برگردانیم. بچههایم تروماهای زیادی را تجربه کردند. با قصه، بازی، دعا و امید، سعی کردیم فضای امنی برایشان بسازیم. دعا میکنم این آتشبس ادامه پیدا کند. هیچ مادری نباید دوباره سایه جنگ را بر سر فرزندانش ببیند.
نبض تهران در فروشگاههای محله میتپد
محمدمهدی، صاحب یکی از سوپرمارکتهای ایرانشهر، روایت متفاوتی از پشت ویترین مغازهاش دارد: روزهای اول کمی توزیع مواد غذایی سخت بود، اما خیلی زود به حالت عادی برگشت. ما سوپر را تعطیل نکردیم. هدفمان این بود که شهر را متعادل نگه داریم. تهران اول خیلی خلوت بود، ولی کمکم مردم برگشتند، مغازهها باز شدند، خیابانها جان گرفتند. من خانوادهام را که به شهرستان فرستاده بودم، بعد از آتشبس به تهران برگرداندم. حالا تلاش میکنیم همه چیز را برای بچهها و زنها آرام کنیم. مردم این روزها خیلی به هم کمک کردند، دولت هم در بسیاری از حوزهها خوب عمل کرد. بهنظرم، این روزها ایرانِ مردم، ایرانِ ایستادگی بود.
با گذشت تنها چند روز از آتشبس، تهران دوباره روی پا ایستاده است. مردم این شهر با تمام زخمهایشان، همچنان زندگی را انتخاب کردهاند. صدای زنگ کلاسها، بوق ماشینها، خندهی بچهها در پارکها و چراغهای روشن خانهها، همه یک پیام دارند: تهران زنده است، و زندگی ادامه دارد.