گزارش و تحلیل

پاسخ ایران به نامه رئیس جمهوری آمریکا چه بود؟

© Getty Images / Win McNameeترامپ
ترامپ - اسپوتنیک ایران  , 1920, 28.03.2025
اشتراک
آقای دکتر سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران اخیرا اظهار داشتند که ایران پاسخ نامه رئیس جمهوری آمریکا را از طریق عمان ارسال کرده.
این عملا اولین باری پس از انقلاب می باشد که ایران به نامه رئیس جمهوری ایالات متحده پاسخ می دهد.
از همان لحظه های اولیه هم همه به دنبال آن بودند تا بفهمند "پاسخ ایران به نامه رئیس جمهوری آمریکا چه بود".
برخی هم این سوال را مطرح کردند که چرا پاسخ از طریق عمان ارسال شد و نه امارات که همان نامه را آورده بود؟
البته قبل از ادامه باید بگویم پاسخ به این سوال این است که ایران تمایل ندارد کانال ارتباطی خود با آمریکا را محدود به یک کانال کند و به گونه ای باشد که کانال واسطه از همه چم و خم های گفتگو ها مطلع باشد.
ایران همچنین تمایل ندارد روی میز مذاکره باشد بلکه می خواهد پای میز نشسته باشد و به این دلیل هم نمی خواهد کسی نماینده ایران در مذاکرات باشد.
خلاصه بگویم سوال ها زیاد است.
اما طبق اظهارات آقای عراقچی نامه پاسخ به تهدید ها و همچنین فرصت های پیشنهادی آمریکا در قبال ایران بود.
تقریبا معلوم است خواسته های آمریکا از ایران چه بود.
بگذارید از اصلی ترین خواسته آمریکا یعنی بازگشت به ایران و در اختیار گرفتن کیک اقتصادی ایران شروع کنیم.
بر عکس تصور ها دلیل تحریم های ایران نه بحث هسته ای است و نه موشکی و پهبادی و نه حتی نفوذ ایران در منطقه.
آمریکایی ها به خوبی می دانند که ایران یک قدرت بالقوه منطقه ای است که نفوذ تاریخی آن به هیچ وجه قابل نابود سازی نیست.
اگر به تاریخچه تحریم ها هم برگردیم می بینیم که اولین تحریم های آمریکا زمان دکتر مصدق بر علیه ایران وضع شد، زمانی که نه ایران برنامه هسته ای داشت و نه موشکی و نه پهبادی و نه حتی این سطح از نفوذ منطقه ای را داشت و همچنین روابط ایران و ایالات متحده بسیار هم دوستانه بود و مصدق پس از ملی کردن صنعت نفت به آمریکا سفر کرد و حدود یک ماه با مقامات مختلف آمریکایی نشست و برخواست داشت.
اما آمریکایی ها نه فقط ایران را تحریم کردند بلکه بر علیه مصدق که دست دوستی به آنها دراز کرده بود کودتا ترتیب دادند.
مساله آنها این بود که پس از جنگ جهانی دوم اقتصاد خاورمیانه را می خواستند و اقدام مصدق میتوانست منجر به آن شود که کل حساب و کتابهای آمریکایی ها برای منطقه به هم بخورد، که همین هم شد، یعنی بعد از اقدام ایران مصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد، عراق و لیبی هم از ایران تبعیت کردند و عربستان هم سهم بیشتری را تقاضا کرد و این ماجرا می توانست خیلی برای آمریکا سنگین تمام شود.
الآن هم دلیل اینکه آمریکایی ها بر علیه ایران تحریم گذاشته اند این است که می خواهند به همه بگویند اقتصاد ایران سهم ما و مال ما است و اگر این کیک اقتصادی به ما نرسد ما اجازه نمی دهیم کسی از آن بهره ببرد.
حتی وقتی بحث تضمین ها مطرح می شود آمریکایی ها اظهار می دارند ایران باید اجازه دهد شرکت های بزرگ آمریکایی پروژه های بزرگ ایران را بگیرند و لابی آنها در دولت و کنگره ضامن هر توافقی می باشد.
به نظر می آید ایران در نامه خود پذیرفته که اگر احیانا توافقی حاصل شود به آمریکایی ها اجازه خواهند داد که در رقابت با دیگر کشورها حضور داشته باشند و اگر احیانا شرایط بهتری را ارائه دادند پروژه ها را به آنها بدهند، البته نه همه پروژه های اقتصادی.
اینجا هم بحث از بیش از بیست هزار ملیارد دلار سرمایه گذاری است که می تواند دهان همه کارتل های اقتصادی را آب بیاندازد.
مثلا ایران در صنعت نفت و گاز خود چیزی حدود 4 تا 5 هزار ملیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد و از سوی دیگر معادن بسیار ارزشمند دیگر مانند لیثیوم و... در ایران کشف شده که استخراج آنها نیز به سرمایه گذاری های زیادی نیاز دارد.
حال برویم سراغ بقیه خواسته های آمریکا.
بحث توقف کامل برنامه هسته ای که قطعا مردود است و شاید تنها موضوعی که فعلا امکان مذاکره روی آن وجود دارد بحث برنامه هسته ای باشد.
با توجه به گزارش اخیر مجمع سازمان های اطلاعاتی آمریکا به کنگره که در آن تایید شده ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای نیست به نظر می رسد آمریکایی ها هم متوجه هستند که ایران در حرف های خود صداقت دارد ودشمنان ایران مانند اسرائیل در حال دروغ پردازی بر علیه ایران هستند و همین ماجرا می تواند زمینه تفاهم و توافق میان طرفین باشد.
علیرغم اینکه اروپایی ها اصرار دارند که توافق هسته ای احیا شود اما به نظر می رسد، و به استناد صحبت های آقای عراقچی و دیگر مقامات ایرانی، دیگر احیای توافق هسته ای عملی نباشد و نیاز باشد توافق دیگری انجام شود.
به هر حال نباید فراموش کرد که طی چند سال اخیر اروپایی ها نا کارآمدی خود را نشان دادند ونشان دادند که حضورشان در توافق ها فقط موجب مزاحمت می شود و بس و امروزه ایران به این نتیجه رسیده که باید با کدخدا، همان ایالات متحده، ببندد و تعامل با اروپایی ها را بگذارد به عهده آمریکا.
امروزه ایران در زمینه فناوری های هسته ای پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته و نمی توان تصور کرد که دیگر ایران به عقب باز خواهد گشت و در این راستا روسیه و چین هم پشت ایران هستند.
در زمینه موشکی و پهبادی هم باید گفت این مسایل مرتبط با امنیت ملی ایران می باشد و هیچ منطقی وجود ندارد که ایران بپذیرد روی آنها مذاکره کند.
اما در زمینه نفوذ منطقه ای ایران، همانگونه که قبل تر هم مطرح کردم آمریکایی ها به این نکته واقف هستند که این مساله چیزی نیست که بتوان روی آن صحبت کرد و حتی اگر ایران بخواهد هم نمی تواند به مردمان منطقه بگوید به ایران علاقه نداشته باشند.
بحث حضور نیروهای مقاومت در منطقه هم مرتبط با مسایل دیگری است که اگر آن مسایل حل نشود چه ایران بخواهد چه نخواهد اینها به مقاومت خود ادامه خواهند داد.
یعنی شما نمی توانید از فلسطینی ها بخواهید تا زمانی که اسرائیل سرزمین آنها را اشغال کرده و به آنها تعدی می کند دست از مقاومت بردارند و یا اینکه تا زمانی که عراق توسط آمریکایی ها و ترک ها و... اشغال شده نمی توانید از عراقی ها بخواهید دست از مقاومت بردارند و...
یا نمی توانید از یمنی هایی که مورد هجمه ائتلاف سعودی هستند بخواهید دست از مقاومت بردارند.
این جریان ها علیرغم همسویی با ایران که حامل مقاومت ملت ها می باشد اما هیچ ربطی به ایران ندارد که بتواند از آنها بخواهد دست از مقاومت بردارند.
بحث تهدید هایی که آمریکایی ها مطرح کرده اند هم قطعا با پاسخ محکم ایران مواجه شده که "اگر صلح می خواهید ما اهل صلح هستیم و اگر جنگ می خواهید ما مردان جنگ هستیم"، تصمیم با شما است که آیا می خواهید سربازان آمریکایی را قربانی منافع اسرائیل و شخص نتانیاهو کنید یا اینکه جان آنها را حفظ کنید و به یک صلح با ایران برسید.
قطعا هم ایرانی ها روی این نکته تاکید داشته اند که اگر احیانا آمریکایی ها و یا اسرائیلی ها بخواهند اقدامی بر علیه ایران انجام دهد ایران پاسخ بسیار سختی به آمریکایی ها و اسرائیلی ها خواهد داد و هر کشوری که در این راستا با آنها همکاری و یا همراهی کند هم آسیب خواهد دید.
علیرغم توانمندی های نظامی بسیار زیاد آمریکا اما آمریکایی ها به خوبی می دانند که بسیار آسیب پذیر هم هستند و قطعا هم ایرانی ها بلد هستند که در این راستا پیغام خود را بفرستند، حتی اگر بنا باشد به جزیره دیگو گارسیا هم برسد.
ترامپ هم اهل حساب و کتاب است و به خوبی می داند درگیر شدن با ایران هزینه ای بسیار بالا برای آمریکا خواهد داشت، در حدی که شاید حتی منجر شود کمر اقتصاد آمریکا بشکند.
وی در تلاش است آمریکا را از چاله اوکراین بیرون بکشد نه اینکه در چاله دیگری به نام ایران درگیر کند.
با توجه به این شرایط به نظر می رسد ایران هم به تهدید ها پاسخ داده هم به فرصت ها و احتمالا هم تاکید کرده که اگر فرصت های پیشنهادی جدی باشد حاضر است آنها را مورد نظر قرار دهد.
ایران نشان داده کشوری نیست که فرصتی را از دست بدهد و همچنین کشوری نیست که تهدیدی را بی جواب بگذارد.
به هر حال آنچه مسلم است این می باشد که هم ایران و هم ایالات متحده فعلا خواهان آن می باشند که اختلافات از راه های دیپلماتیک حل و فصل شود و نه رویارویی نظامی چون چنین رویارویی ای به نفع هیچ کدام نیست.
در این راستا هم می توان توقع داشت که گفتگو های غیر رسمی و غیر علنی به زودی شروع شود، اگر تا به حال شروع نشده باشد، و در پی آن دو طرف به سمت گفتگو های رسمی غیر مستقیم بروند و اگر در نهایت ایرانی ها از صداقت و حسن نیت آمریکایی ها اطمینان پیدا کردند به سمت گفتگو های مستقیم هم شاید بروند.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала