سیاست متناقض آمریکا
© iStock.com / prillФлаги США на улице Нью-Йорка, США
© iStock.com / prill
اشتراک
یکی از شگرد های سیاسی که آمریکایی ها در روابط خود با جامعه بین المللی استفاده می کنند "سیاست متناقض" است.
مثلا اظهار می دارد که به دنبال گفتگوهای دیپلماتیک و صلح میان روسیه و اوکراین است اما از آن طرف در مقابل هرگونه توافقی برای شروع روند گفتگوها می ایستد و با مسلح کردن اوکراین و کاشتن مزدوران در پست های مختلف در این کشور جلوی هرگونه مذاکره دیپلماتیک را می گیرد.
می گویند به دنبال صلح در منطقه خاورمیانه و تامین امنیت اسرائیل ویهودیان هستند اما عملکرد خودشان مسبب همه بحران ها در منطقه خاورمیانه است و سیاست آنها در حمایت از تندروهای صهیونیست مسبب همه مصیبت هایی است که بر سر یهودی ها و البته فلسطینی ها می آید.
می آیند با ایران توافق هسته ای امضا می کنند بعد از آن توافق خارج می شوند و وانمود می کنند ایران مقصر بوده که آنها خارج شده اند.
پیمان آب و هوا را امضا می کنند اما در نهایت از آن خارج می شوند و دوباره اظهار می دارند که به آن بر می گردند اما هر کاری از دستشان بر می آید انجام می دهند تا جلوی اجرای آن را بگیرند.
اظهار می دارند که به دنبال تامین امنیت دریانوردی در دریای سرخ هستند اما با حملات خود بر علیه یمنی ها دریا نوردی در کل منطقه را به خطر می اندازند.
جدیدا هم که اظهار می دارند می خواهند انتقام سربازهای کشته شده خود در پایگاه اطلاعاتی ایستگاه یا دروازه 22 اردن را بگیرند و تصمیم دارند چند روز حملات را انجام دهند اما نمی خواهند تنش در منطقه افزایش یابد.
البته اگر بخواهیم درباره سیاست های متناقض آمریکا صحبت کنیم هزاران مورد را می توانیم مثال بزنیم اما شما را به خدا یکی بیاید این پاراگراف اخیر را تفسیر کند.
چطور می خواهید عملیاتی که چند روز طول می کشد انجام دهید و پایگاه هایی را هدف دهید و احتمالا چندین نفر را به خاک و خون بکشید و بعد توقع داشته باشید که همه چیز تمام شود و منطقه آرام باشد.
آنچه کاملا مسلم است این می باشد که به هر طرفی حمله کنید آن طرف واکنش نشان خواهد داد.
اگر آمریکایی ها امنیت ملی روسیه را به خطر نیانداخته بودند قطعا روسیه دست به عملیات ویژه خود در اوکراین برای دور کردن خطر از خود نمی زد.
آمریکایی ها به گونه ای از کشته و زخمی شدن بیش از چهل نیروی خود و نیروی اسرائیلی در ایستگاه 22 حرف می زنند انگار خودشان هیچ گناهی نداشته اند و یک سری بچه های خوب را آنجا گذاشته بودند تا هیچ کاری انجام ندهند و هیچ خطری برای هیچ کسی ایجاد نکنند.
مگر خودشان و وکلایشان در منطقه در راس آنها اسرائیل نبودند که همه خطوط قرمز ترسیم شده با ایران و جبهه مقاومت را زیر پا گذاشتند، خوب این هم تاوان کارهای خودشان است.
آنها به گونه ای درباره اینکه حمله با پهپاد های ایرانی انجام شده و چون ایران تسلیحات در اختیار جبهه مقاومت قرار داده مقصر است، صحبت می کنند که انگار اسرائیل با سلاح های مریخی به مستشاران سپاه پاسداران ومردم بی دفاع غزه حمله کرده یا اینکه خودشان در ترور مقامات ارشد نیروهای مقاومت که رسما عضو نیروهای مسلح عراق هستند، نقشی نداشته اند.
چه طور شما سلاح بدهید بر علیه دیگران استفاده شود خوب است اما دیگران نباید به کسی سلاح بدهد بر علیه شما استفاده شود؟
وقتی ایالات متحده ادعا می کند که نمی تواند وکیل خود در منطقه، یعنی اسرائیل را کنترل کند، نباید توقع داشته باشد که ایران بتواند همپیمانان خود در منطقه را کنترل کند.
ایالات متحده از زمان تاسیسش تا به حال سیاست ثابتی نداشته و همیشه با تناقض در سیاست های خود سعی کرده کار خود را در فضای بین المللی پیش ببرد، وقتی صرف دارد وارد معاهده و توافقی شود و وقتی که صرف ندارد به یکباره اعلام می کند که تصمیم توسط فردی دیگر گرفته شده و مقام جدید قبول ندارد یا اینکه وارد مجامع بین المللی شود و تا زمانی که قوانین بین المللی به نفعش باشد آنها را قبول داشته باشد اما همین که صرف نکند دیگر قبول نداشته باشد و سیاست های داخلی خود را ارجح بداند.
بسیاری این ماجرا را به نبود سیاستمداران لایق و قابل اعتماد در ایالات متحده ربط می دهند اما باید توجه داشت که وقت آن رسیده جامعه جهانی به صورت دست جمعی تصمیمی درباره این حکومت یاغی بگیرد.
اگر به تاریخ برگردید می بینید همین طرز تفکر بود که موجبات راه افتادن جنگ های جهانی اول و دوم شد و امروزه سیاستمداران آمریکایی پا جای پای افرادی مانند هیتلر و موسولینی و ... گذاشته اند و دقیقا مانند آنها رفتار می کنند.
هیچ کس جنگ نمی خواهد چون جنگ بدترین اتفاقی است که می تواند رخ دهد اما متاسفانه سیاستمداران آمریکایی به دلیل اینکه حقوق بگیر لابی های اسلحه سازی هستند همیشه به دنبال جنگ می باشند.
نگاهی گذرا به تاریخ معاصر داشته باشید و ببینید از زمان تاسیس ایالات متحده تا به حال چند روز این کشور در جنگ و خونریزی نبوده است.
به استناد صحبت های رئیس جمهوری اسبق آمریکا جیمی کارتر چیزی حدود 12 روز.
حتی بگردید ببینید امروزه در کجای جهان جنگی است که ایالات متحده به شکلی در آن دخیل نباشد و یا مسبب وقوع آن نباشد.
آنچه بدیهی است اگر آمریکایی ها به ایران و یا نیروهای جبهه مقاومت در منطقه حمله کنند جان بیش از پنجاه هزار سرباز آنها در خطر خواهد بود و قطعا ایران و یا جبهه مقاومت به حملات آمریکا پاسخ خواهند داد و صدها و چه بسا هزاران سرباز آمریکایی جان خود را به دلیل بی سیاستی سیاستمداران این کشور از دست خواهند داد و در نهایت ماجرا می تواند بسیار گسترده شود و کل منطقه به آتش کشیده شود.
بیش از 170 حمله طی سه ماه به پایگاه های آمریکایی در منطقه نشان داده که چتر حمایتی پایگاه های آمریکا در منطقه بسیار سوراخ است و جان همه نیروهای منطقه ای به یک مو بند است، کافی است آنهایی که 170 حمله را انجام دادند زاویه پرتاب موشک ها و یا پهپاد ها و یا خمپاره هایشان را تغییر دهند.
آیا دولت آمریکا در شرایطی است که بتواند پاسخ گوی بازگشت این همه تابوت به آمریکا باشد؟
من که تصور نمی کنم در شرایط انتخابات دولت آمریکا حاضر باشد چنین حماقتی به خرج دهد اما متاسفانه سابقه نشان داده که سیاستمداران آمریکایی احمق تر از آنچه ممکن است درباره شان تصور شود می باشند.
تنها گزینه موجود فعلا این می باشد که آمریکایی ها بتوانند با ایرانی ها و هم پیمانان ایران توافقی کنند که اینها چند پایگاه را برایشان خالی کنند و بعد آمریکایی ها این پایگاه های خالی را هدف قرار دهند و هیاهو راه بیاندازند که ما انتقام گرفتیم.
بعدا هم به شکلی خرج بازسازی این پایگاه ها را پرداخت کنند.
البته همانگونه که قبل تر هم مطرح کردم باید سیاستمداران آمریکایی متوجه شوند که دیگر سیاست تناقض جواب نمی دهد و دست آنها در جامعه بین المللی رو شده و بیش از حد غره نشوند.