اهداف پشت پرده ایجاد کریدور از هند تا عربستان و اروپا
17:22 11.09.2023 (بروز رسانی شده: 17:30 11.09.2023)
© AP Photo / Evan Vucciاهداف پشت پرده ایجاد کریدور از هند تا عربستان و اروپا
© AP Photo / Evan Vucci
اشتراک
در حاشیه اجلاس گروه 20 که اخیرا در کشور هند برگزار شد و در دیدار سه جانبه جو بایدن رئیس جمهور امریکا، نارندا مودی نخست وزیر هند و محمد بن سلمان ولیعهد پادشاهی عربستان سعودی، ایجاد کریدور ریلی و کشتیرانی میان هند به خاورمیانه و اروپا پیشنهاد شد و سران سه کشور به یک گروه کارشناسی مشترک مامور کردند تا طرح عملی در این زمینه آماده کنند.
این پروژه که توسط بایدن پیشنهاد شد با چه اهدافی مطرح شده و امریکا از این رهگذر دنبال تحقق چه مسائل سیاسی است؟ در این زمینه چند نکته اهمیت دارد.
1- طبق خبرهای تکمیلی این طرح مبنی بر این است که یک کریدور مختلط دریایی و ریلی از هند به امارات ایجاد گردد که از مبدا بندر هندی بومبای آغاز و از طریق حرکت منظم کشتی های تجاری به بندر دبی در خلیج فارس منتهی گردد و از دبی راه ریلی آغاز و از طریق عربستان سعودی به اردن و سپس به اسرائیل منتهی شود و دو باره از طریق بنادر اسرائیلی از طریق دریا و کشتیرانی به بنادر کشورهای اتحادیه اروپا وصل گردد. در این پیشنهاد تلفیقی امریکا عملا کشورهایی مانند پاکستان، ایران، سوریه و لبنان که در مسیرطبیعی وجغرافیایی آن قرار دارند حذف کرده و این مساله نشان می دهد که این طرح تا چه حد سیاسی و گزینشی است.
2- در طرح های حمل و نقل زمینی، ریلی، دریایی و هوایی معمولا کریدورها بر اساس مسیرهای بین المللی و صرفه اقتصادی انتخاب می گردد و از جابجایی کالا تا جایی که ممکن است جلوگیری می شود در حالیکه در این طرح این اصول رعایت نشده است. این طرح برای ارتباط هند با اروپا مطرح شده و بقیه کشورها تنها راه ترانزیت تعریف شدند. امریکا با این پیشنهاد دنبال توسعه ارتباط هند با غرب است با تامین هزینه های آن از سوی امارات و عربستان است تا از این طریق ارتباط هند با چین و روسیه در مجموعه های شانگهای و بریکس به گونه ای تضعیف گردد.
3- این پیشنهاد امریکا تلاشی برای تقابل با راهبرد یک کمربند و یک جاده چین از طریق جلو انداختن هند است و تلاش برای جایگزین سازی صادرات هند به اروپا بجای صادرات چین است. در حال حاضر چین بزرگترین شریک تجاری اتحادیه اروپا است و در نه ماه گذشته میلادی به 516 میلیارد دلار رسیده و این در حالی است که تجارت اروپا با امریکا در همان مدت 501 میلیارد دلار برآورد شده است.
4- امریکا با این طرح تلاش دارد با یک پیشنهاد چند هدف را تحقق ببخشد. در سطح کلان نوعی بدبینی و تضاد میان هند و چین ایجاد کند و میزان وابستگی هند به غرب را افزایش دهد و همچنین میان کشورهایی مانند امارات و عربستان که به تازگی به بریکس ملحق شدند و دیگر اعضای بریکس سوء تفاهم ایجاد نمایند و محملی برای عادی سازی رابطه سیاسی میان اسرائیل و عربستان با افزایش همکاری در زمینه حمل و نقل فراهم کنند. همچنین امریکا تلاش دارد با این طرح درآمدهای مصر از طریق کانال سوئز را به نفع اسرائیل مصادره کند از طریق دور زدن این آبراه حیاتی کانال سوئز است.
منهای ابعاد سیاسی این طرح امریکایی پرسش این است که این طرح تا چه حد ممکن است عملی گردد و کشورها حاضر به سرمایه گذاری در آن باشند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سیاسی این طرح بعید است عملیاتی گردد چرا که حمل و نقل دریایی ارزانترین حمل و نقل در جهان است و بعید به نظر می رسد که یک بار از طریق دریا از هند به اروپا با هزینه اضافی تخلیه بار و حمل مجدد با قطار به دریای مدیترانه برده شود تا دوباره با کشتی به اروپا حمل گردد. هزینه های جابجایی و تفاوت هزینه حمل با قطارنسبت به کشتی از امارات تا مدیترانه آنقدر زیاد است که صرفه اقتصادی اجرای طرح را از بین می برد. افزون بر آن وجود کریدور های آماده زمینی ، ریلی و حتی دریایی در منطقه که تحت عنوان جاده های ابریشم تعریف شده و آسیا را به اروپا وصل می کند و چین در آن سرمایه گذاری وسیعی انجام داده است اجازه اجرایی کردن یک طرح ابتر جدید را نمی دهد.
نکته دیگر این است که امریکا با این پیشنهاد دنبال افزایش همکاری میان کشورهای جهان و گسترش تجارت بین المللی نیست بلکه در پی زدن مجموعه رو به گسترش بریکس به عنوان یک رقیب بالقوه جهانی است و ایجاد رقابت های جدید در سطح آسیا و جا انداختن اسرائیل در منطقه خاورمیانه است. این اهداف طبیعی نیستند و هزینه بر اند و کشورهایی مانند هند که تاکنون دوگانه عمل کرده است باید تکلیف خود را در آینده نزدیک یکسره کند و در کنار چین و روسیه و در مجموعه شانگهای و بریکس یا در کنار غرب و اروپا قرار گیرد و در شرایط قطب بندی جدید جهانی و بازگشت سایه جنگ سرد، جمع ارتباط میان کشورهای متعارض برای دراز مدت ممکن نخواهد بود. همچنین اظهارات مسئولین امریکایی در اینکه اجرای این طرح به شرایط تلاطم سیاسی و امنیتی در خاورمیانه پایان خواهد داد اصلا و تحت هیچ شرایطی صحیح نیست و توصیف نادرستی از شرایط منطقه است. نا امنی در خاورمیانه یک جبر و یا تقدیر الهی نیست بلکه نتیجه سیاستهای خصمانه است که اسرائیل از 75 سال پیش تا کنون اعمال می کند. سیاست های اشغال نظامی، توسعه طلبی، سرکوب جامعه فلسطینی، سیاستهای نژاد پرستانه و نادیده گرفتن حق تعیین سرنوشت جامعه فلسطینی علت اصلی بحران خاورمیانه و نا امنی در این منطقه است و تا زمانیکه اسرائیل با حمایت همه جانبه غرب قطعنامه های سازمان ملل و قواعد آمره حقوق بین الملل از جمله کنوانسیون ژنو را زیر پا می گذارد، حل این بحران ممکن نخواهد بود. ایجاد هر نوع کریدور در منطقه به این بحران پایان نمی دهد مگر اینکه این بحران به صورت ریشه ای حل شود و سیاستهای تجاوز به مردم فلسطین، حمله هوایی و یا موشکی به کشور سوریه و لبنان برای همیشه پایان یابد و یک راه حل عادلانه در این منطقه پا بگیرد.