گزارش و تحلیل

داراهای ندار

CC BY 4.0 / Tasnim news agency / پول ایران
پول ایران  - اسپوتنیک ایران  , 1920, 01.05.2023
اشتراک
واقعیت امر هر چه گشتم عبارتی که وصف الحال ما ایرانی ها باشد پیدا کنم از تیتر این مقاله مناسب تر پیدا نکردم.
به یاد دارم وقتی بچه بودم و از پدرم خرجی می گرفتم با یک تومان می شد کلی چیز ها خرید، فکر می کردم چه می شود که یکی بتواند یک ملیون تومان داشته باشد، اگر داشته باشد چه می شود؟
بچه بودم و فکر می کردم اگر بابای من یک ملیون تومان پول داشت دیگر نیاز نداشت کار کند وصبح تا شب همدیگر را نبینیم و تا آخر عمر می توانستیم زندگی بسیار خوبی داشته باشیم.
این روزها دیگر یک تومانی پیدا نمی شود، اصلا فکر نمی کنم نسل جدید شکل یک تومانی را دیده باشند.
کافی است تا یک سر برای خرید به بازار روز بروید تا بیش از یک ملیون تومان خرج کنید، اگر بازار روز نروید و بخواهید از مغازه های عمومی خرید کنید که همان خرید چند ملیون تومان می شود.
دیگر ملیون تومان برای بسیاری معنی ندارد و از عبارت یک تومان برایش استفاده می کنند.
به دلیل تورم افسار گسیخته این روزها ایرانی ها همه ملیونر شده اند و حتی بسیاری ملیاردر هم شده اند، کافی است که یک ماشین درب و داغون داشته باشید که جزو ملیونرها به حساب آیید اگر ماشین تان مقداری بالاتر باشد که ملیاردر هستید.
ولی وای به حالتان اگر تصمیم بگیرید ماشین تان را تبدیل به احسن کنید، این روزها دیگر باید دار و ندارتان را هزینه کنید تا یک ماشین یکی دو سال بالاتر بخرید.
دیروز اکثر نمایندگان منتقد وزیر سابق سمت روی محور ماشین تمرکز کرده بودند، صحبت از قیمت ماشین که می شود باید روی نیم ملیارد به بالا حرف بزنید.
دیگر برای بسیاری این پولها بی ارزش شده ولی واقعیت امر این است که بیش از هشتاد تا نود درصد جامعه امکان ندارد بتوانند چنین مبلغی را به راحتی پس انداز کنند.
البته جای تعجب دارد که چرا نمایندگان فقط روی مساله قیمت ماشین تمرکز داشتند در حالی که وزارت صمت وزارتی است که متولی صدها مورد دیگر حیاتی مردم می باشد و امروزه گرانی تیشه به ریشه همه اینها زده.
یکی از رسانه ها خبری را بر اساس اطلاعات آمارهای رسمی منتشر کرده که زمان انتظار برای خرید مسکن در تهران طی سالهای 1398-1399 و1400 به ترتیب 28 سال و 66 سال و حالا 109 سال شده.
یعنی به عنوان یک کارگر یا کارمند اگر 109 سال فقط کار کنید شاید آخر 109 سال بتوانید یک خانه بخرید.
البته می گویم شاید به دلیل اینکه هر چه قدر هم که پس انداز کنید به سرعت تورم نمی توانید برسید و سر 109 سال آنقدر پس اندازتان بی ارزش می شود که به درد اجاره یک آلونک هم نمیخورد در حالی که این محاسبات آماری بر اساس نرخ ثابت ارزش پول حساب شده.
حتی امروزه بسیاری آنهایی که ملکی در تهران دارند دیگر امکان تبدیل ملک خود به احسن را ندارند.
میانگین قیمت آپارتمان در تهران دو سه سال پیش چیزی حدود بیست ملیون تومان بود امروزه به بالای صد ملیون تومان رسیده.
یعنی شما اگر سه سال پیش یک ملیارد تومان پس انداز می داشتید میتوانستید بروید یک آپارتمان پنجاه متری بخرید امروز حتی یک آلونک ده متری هم نمی توانید با آن بخرید.
قیمت کالا و خدمات و ... هم جای خود.
متاسفانه برخی مدیران هم که توان تحلیل و برنامه ریزی و یا حل مشکل ندارند هنوز نشسته اند با تئوری های کتابی راه حل ارائه می دهند، مثلا مالیات و عوارض فلان کار را اضافه کنیم.
مثلا مالیات خرید و فروش ملک و ماشین و ... را افزایش دهیم یا اینکه بر ملک های خالی مالیات آنچنانی ببندیم یا اینکه...
اگر این کارها جواب می داد چرا تا الآن جواب نداده؟
این کارها به جز اینکه هزینه ها را بر مردم افزایش دهند هیچ نتیجه ای نخواهند داشت چون کاسبان همیشه بلد هستند کار کنند که هزینه ها بر دوش خریدار یا همان مردم بیافتد و حتی در بسیاری موارد از قانون برای سودجویی خود بهره ببرند، مثل جریان مالیات بر ارزش افزوده که مثلا برخی رستورانها گردن مشتری ها میاندازند در حالی که اصلا نباید مشتری چنین مالیاتی را بپردازد.
نکته اصلی در این است که ظاهرا تصمیم گیران مربوطه یا متوجه صورت مساله نیستند یا اینکه نمی خواهند صورت مساله را درک کنند.
صورت مساله بسیار واضح است، این آشفته بازار را مردم راه نیانداخته اند بلکه سودجویان، رانت خواران و دزدان و قاچاقچیان و مافیاها و ... راه انداخته اند.
مردم هم مجبور می باشند در این شرایط تلاش کنند کلاه خود را نگه دارند، البته اگر کلاهی سرشان مانده باشد.
در حالی که مردم معمولی توان خرید یک ماشین چهارصد ملیون تومانی را ندارند برخی می توانند صدها ماشین چهارصد ملیونی را ظرف چند ساعت خریداری کنند و پارکینگ هایی دارند که اینها را در آن جا بدهند.
در حالی که مردم توان خرید ده متر آلونک را ندارند برخی هستند که چند صد ملیارد تومان خرج دکور خانه های خود می کنند و برای خرید خانه های چند ده ملیارد تومانی حتی پلک هم نمی زنند.
اینها چه کسانی هستند؟
عموما اینها افرادی هستند که پولهای زیادی از راه های نا مشروع به دست آورده اند و برای قانونی کردن این پولها دست به چنین کارهایی می زنند، مصطلحا می خواهند پولشویی کنند.
برخی تصور می کنند که جریان پولشویی محصور به فعالیت در بانک ها و موسسات مالی است، که البته آنها هم هستند اما واقعیت امر این است که بهترین راه پولشویی برای چنین افرادی خرید املاک و مستقلات و ماشین و جواهرات و آثار هنری و... می باشد و بعد از چند سال اینها را می فروشند و هر مرجعی بخواهد مراجعه کند ادعا کنند که ملک یا کالایی داشته اند که فروخته اند و پولشان از آنجا به دست آمده.
طبق بر آوردها چیزی حدود سی ملیارد دلار پول نقد در دست مردم است که در خانه هایشان نگه داشته اند و برخی اوقات صحبت هایی از برخی می شنویم که اینها را متهم می کنند که منجر به افزایش قیمت ارز در مملکت شده اند.
ایران کشوری نیست که بابت سی ملیارد دلار به قول معروف کک اش بگزد و این ماجرا تاثیری روی اقتصاد آن بگذارد، آنچه روی اقتصاد تاثیر می گذارد پولهایی است که دست پولشویان است وحجم پولی است که سودجویان بازار در اختیار دارند.
متاسفانه کار به جایی رسیده که اینها حتی به دستورات رئیس جمهوری مملکت هم اهمیت نمی دهند.
مثلا همین یکی دو ماه پیش بود که جناب آقای رئیسی دستور دادند که صادرکنندگان دولتی همه ارزهای خود را باید در بازار مبادلات ارزی عرضه کنند.
توجه داشته باشید رئیس دولت به صادرکنندگان دولتی دستور داده.
چه شد؟
بسیاری از اینها مانند پتروشیمی ها و صنایع فولاد و مس و... به دستور رئیس جمهوری تمکین نکردند.
یا می بینیم بانک مرکزی برای بانک ها دستور العمل صادر می کند که خارج از چهارچوب فعالیت های بانکداری حق ندارند کار دیگری انجام دهند اما اکثر اینها امروزه به بنکدار و صراف و دلال تبدیل شده اند و از بازار مسکن گرفته تا بازار ارز و طلا و حتی خودرو و ... بسیاری از بخش هایش در اختیار اینها و یا شرکت های واسطه ای اینها قرار گرفته.
یکی دو هفته پیش آقای اژه ای صحبت جالبی را مطرح کرد که برخی متوجه نشدند.
وی درباره ابر بدهکارها صحبت کرد و انتقاد کرد که چرا موسسات بازرسی فقط به انتهای زنجیره می پردازند، یعنی ابر بدهکار، اما بررسی نمی کنند که چه کسی و یا چه کسانی این ابر بدهکار را درست کرده اند.
آن مدیر بانک، آن بازرس بانک، آن موسسه مالی که این مبالغ کلان را بدون دریافت وثیقه های لازم در اختیار این ابر بدهکار قرار داده.
آن فرد و یا افرادی که سفارش کرده اند بانک و یا موسسات مالی پولها را در اختیار این ابر بدهکاران قرار دهند و...
چه کسی و یا چه کسانی اجازه نمی دهند تک نرخی ارز در کشور محقق گردد، آیا همان هایی نیستند که به ارز ارزان قیمت دولتی دسترسی دارند و می توانند آن را بگیرند و در بازارها با ما به التفاوت نجومی عرضه کنند.
غیر از صراف ها و یا بانک ها و موسسات مالی و تجار رانخوار و...
آیا می توانید در کل کشور یک دانه ارزن به قیمت ارز دولتی پیدا کنید؟
مشکل اصلی مملکت اینها هستند که مانند زالو به جان اموال مردم و ارزاق بیت المال چسبیده اند و برای حل مشکلات مملکت باید یک عزم جدی و برخورد انقلابی وجود داشته باشد واینها همه قلع و قمع شوند وگرنه امکان ندارد این دولت و یا هر دولت دیگری بتواند کاری انجام دهد که مشکلی از مشکلات مردم حل شود.
تا سر اینها را نزنیم امکان ندارد اوضاع کشور درست شود.
در پایان هم بد نیست به نحوه برخورد حکومت چین با مفسدین اقتصادی اشاره کنم، امری که در نهایت منجر شد چین بتواند سرش را از روی زمین بلند کند.
اگر به چند دهه پیش برگردید می بینید که اوضاع اقتصادی چین بسیار آشفته بود و فساد در این کشور بیداد می کرد، هر کاری هم که حکومت انجام می داد تا بتواند مشکلات مردم را حل کند با بن بست مواجه می شد و مافیاهای اقتصادی آنقدر قدرتمند بودند که دولت نمی توانست حریف آنها شود مخصوصا که بسیاری از اینها در ارکان حزب کمونیست و جایگاه های عالی رتبه دولتی هم نفوذ کرده بودند.
آنقدر در حزب حاکم رخنه کرده بودند و نفوذ داشتند که هیچ کس جرئت نمی کرد از اینها انتقاد کند و کوچکترین انتقاد و یا سوال از اینها با مجازات های آنچنانی مواجه می شد چرا که بلا فاصله انتقاد از اینها به انتقاد از حکومت ربط داده می شد.
در برهه ای رهبری چین دید امکان ندارد تا سر این افعی ها را نزند مشکلات مملکت حل شود، تصمیم گرفت اینها را قلع و قمع کند، قانونی گذاشتند مبنی بر اینکه مجازات بر اساس مرتبه شخص باشد، یعنی اگر یک فرد معمولی خلافی انجام داد که حکم اش زندان است، در صورتی که مقامی دولتی همان خلاف را انجام می داد، مثلا اختلاس می کرد مجازات اش به مراتب بیشتر می شد و وقتی که رتبه به وزیر ومعاون وزیر و یا مدیر کل می رسید کار به اعدام می کشید.
حتی بسیاری از کشورهای خارجی که با این رانتخواران همدست بودند شروع کردند انتقاد کردن اما رهبری چین هیچ ترتیب اثری نداد و کار مبارزه با فساد را به هر قیمتی شده جلو برد.
وی حتی قانون جدیدی اضافه کرد، علاوه بر فاسدین اصلی در چین اگر فردی مرتکب جرمی شود فقط خودش مجازات نمی شود بلکه هر کس به هر ترتیبی با این شخص در ارتباط بوده مورد محاکمه قرار می گیرد از وابستگان سببی و نسبی گرفته تا دوست و آشنا و اموال همه اینها توقیف می شود تا زمانی که بتوانند ثابت کنند این اموال را از کجا به دست آورده اند و هیچ ارتباطی با اختلاس مقام دولتی نداشته اند و هیچ اطلاعی از کارهای او نداشتند.
به بخش آخر توجه داشته باشید، "هیچ اطلاعی از کارهای او نداشتند"، طبق همان قانون افراد درجه یک مرتبط با فرد اگر به دولت اطلاع نداده باشند که فرد مربوطه خارج از عرف دخل و خرج دارد، آنها نیز مجازات می شوند چون حکومت نمی تواند تک تک افراد را کنترل کند ولی افراد درجه یک مرتبط با فرد قطعا مشاهده می کنند که آن فرد و یا خانواده اش خارج از چهارچون متعارف یک کارمند دولتی هزینه می کنند، اگر گزارش کرده باشند که از مجازات معاف می شوند اما اگر گزارش نکرده اند به عنوان شریک جرم مجازات می شوند.
در بسیاری از کشورها دیگر مجازات ها اینگونه نیست که مجرمین بروند زندان آب خنک بخورند و لم بدهند تا دوران زندانشان تمام شود، آنها عموما مجبور هستند کارهای طاقت فرسایی انجام دهند تا زندان به تنبیه گاه برایشان تبدیل شود وهم خودشان از کارهای خودشان ندامت داشته باشند هم اینکه دیگران هم متوجه شوند که قرار نیست بروند زندان خوش بگذرانند قرار است مجازات شوند.
آیا ما نمیتوانیم چنین قوانینی را مصوب کنیم؟
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала