گزارش و تحلیل

آیا ایران میتواند قره سو ونخجوان را پس بگیرد؟

© Sputnik / Stringerنخجوان
نخجوان - اسپوتنیک ایران  , 1920, 03.04.2023
اشتراک
به صورت تاریخی همه بلاهایی که سر ایران آمده از زیر سر حاکمان نادان وبی سواد بوده وهست.
بسیاری درباره عهدنامه های قاجارها صحبت می کنند اما متوجه نیستند که رضا شاه هم عهدنامه هایی را امضا کرده که از نظر استراتژیک بسیار بدتر از عهدنامه های قاجارها بوده.
حد اقل قاجارها جنگیدند ولی شکست خوردند و می توانند ادعا کنند مجبور بودند این عهدنامه ها را امضا کنند، رضا شاه بدون جنگ و به دلیل سر سپردگی به خارجی ها و نداشتن سواد استراتژیک سرزمین ها را واگذار کرد.
علیرغم اینکه برخی این روزها تلاش می کنند نام رضا شاه را بزرگ کنند اما واقعیت امر این است که بسیاری از کارهایی که امروزه به نام رضا شاه ثبت می شود در واقع دستور هایی بود که اجانب به او داده بودند و وی به نام شاه ایران اجرا کرده بود و بس و اینگونه نیست که وی آنقدر که برایش تبلیغ می کنند بینش سیاسی و یا استراتژیک و یا اقتصادی و یا فکری ویا ... داشت.
فردی که سوادچندانی نداشت و بسیاری مورخان سواد وی را در حد خواندن و نوشتن و نه بیشتر می دانند.
به عنوان مثال می گویم، اینکه برخی مثلا می آیند و کارهایی مانند ایجاد راه آهن تهران شمال صحبت می کنند نمی دانند که این پل به دستور انگلیسی ها وتوسط شرکتی دانمارکی – انگلیسی ایجاد شد وهدف از همان اول هم این بود که انگلیسی ها در صورت نیاز به رسیدن به روسیه از طریق ایران راه مورد اطمینانی در اختیار داشته باشند.
بعدها هم که دیدیم در جنگ جهانی دوم آنها از همین راه آهن و پل ورسک به عنوان پل پیروزی نام بردند اما هیچ سهمی از این پیروزی و تلافی بد بختی هایی که ملت ایران برای این پیروزی کشیده بودند به ایران ندادند.
اگر رضا شاه در دوران حکومت خود محبوبیت داشت و مردم کارهای او را قبول داشتند حد اقل چهارنفر به برکناری او اعتراض می کردند نه اینکه ملت صف بکشند و دست بزنند و شادی کنند که انگلیسی ها رضاشاه را کتف بسته دارند می برند.
زمان محمد رضا شاه حتی آمدند تهران جلسه برگذار کردند و به محمد رضا شاه هم خبر ندادند که قرار است اجلاس تهران برگزار شود وحتی روزفلت و چرچیل حاضر نشدند شاه وقت ایران را ملاقات کنند چون وی را در حدی نمی دانستند که بخواهند با او صحبت کنند.
این روزها در برخی رسانه های اجتماعی می بینیم که به دروغ درباره سواد محمد رضا شاه صحبت می کنند و وی را دارای چندین مدرک آنچنانی معرفی می کنند.
طبق همه اسناد و مدارک وی تحصیلات ابتدایی در ایران داشت و متوسطه در سوئیس وبعد به عنوان ستوان دوم از دانشکده افسری ارتش فارق التحصیل شد.
همه مدارکی که برخی برای او عنوان می کنند مانند دکترای فلان و یا... همه اش مدارک غیر تحصیلی بوده.
به خاطرات اسد الله علم مراجعه کنید، وی به صراحت در آن خاطرات اعلام می کند که چند ملیون دلار به فلان دانشگاه دادیم و چند ملیون دلار به دانشگاهی دیگر برای اینکه دکترای افتخاری به شاه بدهند.
حالا بعضی ها رفته اند دنبال پسر او که به زور پدرش دیپلم گرفته وبعد رفته آمریکا خلبان شود که دوره اش را هم نیمه تمام رها کرده.
البته بحث بنده درباره تحصیلات دانشگاهی نیست و من باور دارم که اعتبار افراد با تحصیلات دانشگاهی کسب نمی شود بلکه با عملکرد و رفتار آنها.
ما شاهان زیادی در تاریخ داشته ایم که حتی خواندن و نوشتن هم بلد نبودند اما کارهایی کرده اند که در تاریخ ثبت شده چون اندیشه وتجربه برای حاکم بودن داشتند.
اما حد اقل با مردم صادق بودند.
بگذریم.
همانگونه که در دوران قاجار می بینیم که آنها با امضای عهدنامه هایی مانند عهدنامه ترکمنچای و گلستان دو سوم سرزمین ایران را به روسیه و انگلیس واگذار کردند در دوران رضا شاه هم وی کارهایی کرد که تا به امروزه مردم ایران تاوان آن را می پردازند.
از جمله کارهای عجیبی که رضا شاه انجام داد بخشیدن قره سو به ترکیه، بدون هیچ دلیل و یا مقابلی بود.
علاوه بر اینها در سال 1916 پیمان نامه ننگینی به نام پیمان نامه سعد آباد را امضا کرد که در آن آرارات را به ترکیه واگذار کرد و دشت نا امید را به افغانستان و بخش هایی از اروند رود را به عراق.
علاوه بر اینها وی برای اینکه به بحث و جدل درباره امتیازنامه دارسی خاتمه دهد به دستور انگلیسی ها در سال 1932 امتیاز دارسی را لغو کرد و در سال 1933، علیرغم مخالفت همه مذاکره کننده های حقوقی ایرانی، قراردادی دیگر امضا کرد که کاملا متن آن توسط انگلیسی ها نوشته شده بود و وی حتی توان خواندن آن را نداشت.
البته اگر بخواهیم موارد را بشمریم شاید زیاد باشد اما همین چند مورد را شمردم تا ببینیم امروزه چه تاثیری برای ایران دارد.
از آخر شروع می کنم.
اختلافاتی که امروزه ما به بهانه برنامه هسته ای مشاهده می کنیم ریشه اش در همان ماجرای قرارداد دارسی است و بعد رضا شاه آمد و علیرغم اینکه ایران از نظر حقوقی در محاکم بین المللی جلو بود، موقعیت انگلیس را در این قرارداد تقویت کرد، و وقتی که مصدق مجبور شد صنعت نفت را ملی اعلام کند اولین تحریم های رسمی بر علیه ایران وضع شدند و تا به امروز ادامه دارند.
در واقع ریشه اختلافات ایران با غرب که در آن زمان انگلیس رهبری می کرد و امروزه آمریکا رهبری می کند از همان جا نشأت گرفته و تا به امروز مردم ایران در حال پس دادن تاوان همان اشتباه ها هستند.
اگر رضا شاه حق و حقوقی به عراق در اروند رود در توافقنامه سعدآباد نداده بود عراق بهانه ای برای جنگ 8 ساله خود بر علیه ایران نداشت.
اگر رضا شاه دشت نا امید را به افغانستان واگذار نکرده بود امروزه منطقه سیستان و بلوچستان ما خشک نبود و منابع آبی آن منطقه در اختیار ایران بود و ایران به دریاچه هامون و رود هیرمند مسلط بود و محتاج حق آبه خود از افغانستان نبود.
اگر رضا شاه قره سو و آرارات را به ترکیه نبخشیده بود امروزه آذربایجان و اسرائیل و ترکیه برای ایرانی ها موش دوانی نمی کردند و کلا همه ماجراهایی که امروزه نوید جنگ در شمال ایران را میدهد را مشاهده نمی کردیم.
پیمان نامه ها یک طرف، بخشش قره سو از طرف رضا شاه یک طرف.
وی قره سو را فقط به دلیل تقاضای اتاتورک وبرای رضایت خاطر او بخشیده نه حتی در مقابل عهد نامه و یا ...
معلوم نیست با چه حقی رضا شاه این بخش از خاک ایران را به ترکیه بخشیده و به نظر می رسد از نظر قانونی بخشش این بخش از خاک ایران با اشکالات عدیده ای مواجه می باشد.
بسیاری حقوق دان ها باور دارند با توجه به اینکه پیمان نامه سعد آباد که ایران در زمان رضا شاه آن را امضا کرده به عنوان عهد نامه مودت تلقی شده و بخشش این اراضی منوط به عدم تعرض این کشورها به همدیگر بوده همچنین تصمیمات رضا شاه به دلیل تسلط انگلیسی ها بر او بوده و وی با اختیار ملت ایران چنین کاری را انجام نداده، و با توجه به اینکه بعد از این پیمان نامه ضامن و نگارنده آن یعنی انگلیس اقدام به اشغال ایران نمود و همچنین عراق به ایران حمله نظامی کرد و افغانستان و ترکیه اجازه فعالیت دشمنان ایران در خاک خود را داده اند و همچنین طبق عهدنامه گلستان در مناطقی که امروزه به عنوان نخجوان و آذربایجان شناخته می شود نباید فعالیت هایی که امنیت ملی ایران را به خطر می اندازد انجام شود (وتعهدات این معاهده رسما به دولت حاکم بعدی منتقل شده)، ایران می تواند به مراجع بین المللی شکایت کند و این عهدنامه ها وبخشش ها را به دلیل اینکه طرف مقابل تعهدات خود در این پیمان نامه ها را انجام نداده ویا موارد حقوقی در بخشش اراضی انجام نشده ملغی کند و تقاضای استرداد اراضی خود را داشته باشد.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала