گزارش و تحلیل

ایران X آمریکا، جنگ یا مصالحه؟

© Depositphotos.com / KagenmiФлаги США и Ирана
Флаги США и Ирана - اسپوتنیک ایران  , 1920, 03.03.2023
اشتراک
به بن بست کشیده شدن برجام و ناتوانی دولت آمریکا در در برداشتن قدم های بزرگ کار را میان ایران و آمریکا به جایی کشانده که امروزه همه لحظه شماری می کنند که آیا طرفین وارد جنگ خواهند شد و یا این که ما در مرحله طوفان قبل از مصالحه هستیم.
شاید بهتر است بگوییم سوال اصلی این است که آیا الان مرحله آرامش قبل از طوفان است یا طوفان قبل از آرامش؟
طبق آنچه در آخرین جلسه های مذاکرات هسته ای در وین همه به آن رسیده بودند پیش نویس توافقی آماده شده بود و قرار بر این بود که این توافق پس از انتخابات کنگره امضا شود.
اعتراضاتی که همزمان با انتخابات کنگره آمریکا در ایران راه افتاد منجر به آن شد که آمریکایی ها و اروپایی ها تصور کنند فرصت خوبی به دستشان آمده تا امتیاز های بیشتری نسبت به آن پیش نویسی که همه به آن رسیده بودند، از ایران بگیرند و به این دلیل آنها در امضای آن توافق تعلل کردند.
همزمان آنها برخی عوامل ویرانی طلب خود را وسط انداختند تا بلکه بتوانند فشار مضاعف به ایران وارد کنند.
پس از شکست طرح تبدیل اعتراضات به اغتشاشات داخلی و شاید حتی به یک انقلاب جدید در ایران و همچنین ناتوانی ویرانی طلب ها در به دست آوردن محبوبیت درون ایران، آمریکایی ها و متحدان شان وارد پروژه جدیدی شدند و آن ادامه ماجرا با جنگ اقتصادی و فقیر تر کردن مردم ایران بود و البته هنوز ادامه دارد.
قابل پیش بینی هم بود که برخی عوامل داخلی دانسته و یا نادانسته هم در این راستا با آنها همکاری کنند.
از جریان تشویق مردم به اعتراضات و اغتشاشات برای رسیدن به اهداف سیاسی گرفته تا جریان مطرح کردن خود به عنوان گزینه جایگزین ویرانی طلب ها و در نهایت همراهی با جریان افزایش قیمت دلار و ایجاد فشار های اقتصادی که در داخل با هدف زمین زدن دولت و نمایش ناتوانی آن دراداره امور اقتصادی بود، همه اش همراهی با دشمن برای رسیدن به اهداف سیاسی در داخل بود.
گو اینکه دولت در ایران تغییر کرده اما کل بدنه دولت تغییر نکرده وهنوز بسیاری همراه وهمسو با جناح های سیاسی هستند که با دولت مخالف می باشند و همه سعی و تلاش خود را انجام می دهند تا دولت را ناکارآمد نشان دهند، هزینه این هدف سیاسی ویا بلایی که سر مردم می آید هم برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
آنها باور دارند که یا باید خودشان در راس کار باشد یا اگر شده کل کشور هم نابود شود، نابود شود، کشوری که خودشان در آن حکومت نکنند را نمی خواهند.
حال این چه ربطی به آمریکایی ها دارد؟
خوب آمریکایی ها و اروپایی ها هم به خوبی این شرایط را متوجه شده اند وفهمیده اند که برخی افراد در درون کشور و حتی درون دولت حضور دارند که حاضر هستند دست به هر کاری بزنند تا دولت مستقر شکست بخورد و خوب چه بهتر که از آنها بهره نبرند و از آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود سوء استفاده نکنند؟
البته نمی توان انکار کرد که ناکارآمدی برخی مدیران ارشد هم مزید بر علت می شود و زمینه را برای فعالیت این افراد هموار می کند وگرنه اگر مدیریت ارشد آنها را با قاطعیت کنترل می کرد شاید آنها تا به این حد جسارت انجام کارهایی که می تواند موجب ضربه زدن به نظام و مملکت شود را نداشتند.
به این ترتیب می توان گفت امروزه ایران با دو چالش مواجه است، یکی داخلی و دیگری خارجی وخوب دشمنان امیدوار هستند موفق شده باشند شرایط را به جایی برسانند که درون کشور مردم خسته شوند و آنها زمینه انجام اهداف شوم خود را فراهم کرده باشند.
اگر تا به این لحظه آنها به ایران حمله نظامی نکرده اند دلیلش این است که هنوز مطمئن نیستند آیا به آن مرحله رسیده اند یا خیر.
همچنین آنها مطمئن نیستند که با حمله نظامی به ایران اهداف آنها محقق می گردد و سود آنها از آن عملیات بیشتر از ضررش خواهد بود یا خیر.
طبق همه برآوردها فعلا ضرر حمله به ایران برای آمریکا و متحدانش بسیار بیشتر است تا سود آن.
به هر حال ایران از نظر میدانی خود را برای چنین معرکه ای آماده کرده و طبیعتا تلاش خواهد داشت که هزینه را برای حمله کننده به حد اعلا برساند.
اما ایران هم دست بسته نیست.
ماجرای کشف اورانیوم 84 درصد در ایران می تواند طبق اظهار نظر مقامات ایرانی به دلیل اشتباه محاسباتی در ته مانده دستگاه های گریز از مرکز باشد و می تواند عمدی باشد، یعنی عملا ایران عمدا خواسته به طرف مقابل اخطار دهد که اگر به مصالحه تن ندهد ممکن است ایران اقدامات جدیدی را بردارد که قابلیت برگشت هم ندارد، اگر هم داشته باشد بسیار سخت است.
عملا اینکه ایران به فناوری غنی سازی اورانیوم در حد 90 درصد برسد مهم است نه غنی سازی آن و همین که ثابت شود ایران به آن رسیده کافی است تا ایران در باشگاه کشورهای برخوردار از این فناوری تبدیل شود.
صحبت مقامات آمریکایی درباره اینکه ایران 12 روز با ساخت بمب اتمی فاصله دارد می تواند به نوعی اخطاری برای کشورهای مخالف برجام باشد تا اخطار برای ایران.
آقای کمال خرازی، مشاور رهبری قبلا به صراحت اعلام نموده بودند که ایران دیگر به آن مرحله رسیده و هر لحظه اراده کند فناوری و توانایی لازم برای تولید تسلیحات هسته ای را دارد و اگر تا به حال تولید نکرده چون خودش نمی خواهد نه به دلیل اینکه نمی تواند.
آمریکایی ها به خوبی می دانند در صورتی که بخواهند به ایران حمله نظامی کنند و موجودیت ایران درخطر باشد ممکن است هر اتفاقی رخ دهد، حتی اینکه ایران به سمت تولید تسلیحات هسته ای برای ایجاد بازدارندگی هسته ای برود و حتی اگر آمریکایی ها و یا متحدانشان مخصوصا اسرائیل بخواهند از تسلیحات غیر متعارف بر علیه ایران استفاده کنند آن وقت ایران هم ممکن است از این تسلیحات استفاده کند.
مخصوصا که امروزه دیگر بعید به نظر می آید روسیه و چین که دو عضو دائمی شورای امنیت هستند در این باره موضعی همراه با آمریکا و کشورهای غربی داشته باشند.
آنها به خوبی می دانند امکان اینکه بخواهند با استفاده از تسلیحات متعارف با ایران به مقابله بپردازند، وارد جنگی پر هزینه خواهند شد و نه فقط شانس پیروزی در آن را ندارند بلکه شانس شکست سنگین در آن را دارند، به هر حال ایرانی ها سال ها است که خود را برای چنین جنگی آماده کرده اند و مضاف بر آن ایرانی ها و متحدانشان تجربه های بسیار زیادی در جنگ های غیر متعارف دارند که ارتش های کلاسیک آمریکا ومتحدان آمریکا در این راستا نا توان هستند.
جنگ عربستان در یمن و یا جنگ اسرائیل با فلسطینی ها ویا... همه نشان می دهند که در صورتی که آنها بخواهند در جنگی غیر متعارف با تسلیحات متعارف با ایران و متحدان ایران به مقابله بپردازند به احتمال بسیار زیاد پیروز میدان ایران و متحدان ایران خواهند بود وهزینه های بسیار بسیار سنگین بر گردن دشمنان ایران و متحدانش تحمیل خواهد شد.
خب ما شرایطی داریم که به قول خودشان ایران 12 روز تا بمب اتمی فاصله دارد و همچنین توانسته غنی سازی در سطح 84% را نیز ثبت کند، در جنگ کلاسیک هم دست ایران بالاتر است.
در چنین شرایطی می بینیم آمریکایی ها می آیند جنوب ایران در آب های خلیج فارس و عمان می خواهند با 50 کشور مانور برگزار کنند و همچنین برخی رسانه هایشان درباره اینکه پنتاگون بودجه ای برای حمله به ایران اختصاص داده را نیز منتشر می کنند تا به نوعی تهدید کنند با پنجاه کشور ممکن است به ایران حمله کنند.
البته اگر زورشان می رسید نیاز نداشتند پنجاه کشور را جمع کنند ولی چون همانگونه که قبل تر گفتیم هنوز در شک و تردید هستند که آیا می توانند چنین کاری کنند یا خیر، مجبور هستند برای دلگرمی خود ومتحدان شان پنجاه کشور را وسط بیاورند.
اسرائیلی ها هم که هر روز بارها ایران را تهدید به حمله می کنند.
در چنین شرایطی یک جرقه کافی است تا جنگ را شروع کند و یک عقل کامل نیاز است تا صلح را برقرار کند.
البته بدیهی است جامعه جهانی امروزه به هیچ وجه پذیرای راه افتادن یک جنگ در خاورمیانه نیست و به این دلیل همه تلاش دارند هر طور شده جلوی چنین جنگی را بگیرند.
سفر آقای گروسی به تهران هم می تواند دراین راستا باشد.
امروزه همه به خوبی می دانند آژانس بین المللی انرژی هسته ای یک گره کور در بازگشت همه به توافق هسته ای ایجاد کرده و این گره توسط مدیر کل آژانس، که طبق اظهار نظر پمپئو در کتاب خاطراتش، آدم آمریکا است، ایجاد شده است.
گره ای که فقط به دست او باز می شود.
به این ترتیب می توان تصور کرد سفر گروسی به تهران ممکن است در راستای بازکردن این گره باشد و امید داشت که طرف های مقابل سر عقل آمده باشند تا همه چیز را به سمت آرامش ببرند.
حال باید نشست و دید آیا آمریکایی ها عقلشان را به کار می گیرند یا اینکه می خواهند وارد جنگ دیگران شوند و جان سربازان آمریکایی را برای اسرائیلی ها و عرب ها فدا کنند.
در پایان هم می توان گفت قطعا در صورتی که آمرکا به ایران حمله کند روسیه هر چه در توان داشته باشد تجهیزات در اختیار ایران قرار خواهد داد تا تلافی تسلیح اوکراین را کرده باشد.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала