مدودچوک: صدای اشخاصی که نماینده یک اوکراین دیگر هستند باید شنیده شود
09:30 26.01.2023 (بروز رسانی شده: 10:18 26.01.2023)
© Sputnik / Alexei DruzhininЛидер движения "Украинский выбор" Виктор Медведчук
© Sputnik / Alexei Druzhinin
اشتراک
ویکتور مدودچوک، سیاستمدار اوکراینی و رئیس شورای سیاسی پلتفرم اپوزسیون ممنوعه در اوکراین با نام "به خاطر زندگی" در گفتگویی که با بخش انگلیسی خبرگزاری "RT" انجام داد به وضعیت خود و اوضاع اوکراین پرداخت.
ویکتور مدودچوک پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در اوکراین کاردینال خاکستری نامیده شد و پس از یورو میدان در سال 2014، این سیاستمدار آشکارا وارد مخالفت شد. در سال 2022، او توسط سرویس امنیت اوکراین بازداشت شد. وی در ادامه با اسرای جنگی اوکراینی مبادله شد و اکنون در روسیه زندگی می کند. همچنین تابعیت اوکراینی وی لغو شد.
در لحظه ای که متوجه شدید مبادله خواهید شد، چقدر مطمئن بودید که این اتفاق رخ دهد؟ چه احساسی داشتید؟
خب، اینها قطعاً احساساتی بودند که می توان آنها را چند وجهی نامید. چون از یک طرف می خواستم باور کنم و معتقد بودم که این تبادل صورت می گیرد، از طرفی من تا آخرین لحظه شک داشتم که این اتفاق بیفتد. البته با توجه به اینکه این مبادله صورت گرفت، صمیمانه از مقامات روسیه تشکر می کنم. فکر می کنم این سخت ترین دوران زندگی من و خانواده ام بود، از اینرو خوشحالم که دست سرنوشت مرا از آنچه که در اوکراین می توانست در انتظارم باشد، نجات داد. در اوکراین، با قرار دادن تعقیب کیفری غیرقانونی، با جعل پرونده های جنایی که در سال های 19-20، که هیچ وجه قانونی نداشت، دست کم 15 سال می توانستند او را زندانی کنند.
شما معاوضه شدین و به اینجا آمدین. حالا اینجا چکار خواهید کرد، چرا آمدین، کجا کار خواهید کرد؟
خب وضعیت من خیلی جالب است. من شهروند اوکراین بودم و همچنان خواهم بود. من حتی پاسپورت و شناسنامه اوکراینی دارم. اما مدتی است که می دانید زلنسکی به عنوان فردی که هدف خود را از بین بردن من به عنوان یک سیاستمدار اپوزیسیون و مبارزه تا انتها قرار داده بود، اولاً دستور داد تا پرونده های قضایی، جنایی، تحقیقات و جلسات دادگاه در مورد من ادامه یابد. ثانیاً او مسیر بی پروایی کامل را طی کرد و اما من می گویم دیوانگی. او به این دلیل که مشکوک بود که من شهروندی روسیه را دارم، تابعیت مرا لغو کرد.
من هرگز تابعیت روسیه را نداشتم و نیازی به آن نبود، زیرا من یک سیاستمدار اوکراینی بوده و هستم. من نرفتم، تسلیم نشدم و در حبس خانگی به مبارزه ادامه دادم. این یک کار سیستماتیک است، آنچه امروز می تواند در خط مقدم باشد، به منظور کمک نه تنها به اوکراینی ها، بلکه به منافع شهروندان اوکراینی و روسیه در شرایط فعلی و با توجه به آن دشمنی ها. با توجه به مرگ هزاران نفر، با در نظر گرفتن تخریب زیرساخت ها و با در نظر گرفتن این واقعیت که جنگ در اوکراین در حال انجام است و این جنگ نه برای اوکراین، بلکه برای منافع غرب صورت می گیرد. ایالات متحده، انگلیس و بسیاری از کشورهای دیگر که در حال مشخص کردن وضعیت روابط خود با روسیه هستند اوکراین را ساختند، وگرنه قبلاً دولت زلنسکی را به نوعی محل تمرین، سکوی پرش برای چنین رویارویی با روسیه تبدیل کردند، بنابراین من تمام این ماه ها را صرف بازسازی و جمع آوری یک تیم کردم.
بسیاری از کی یف آمدند و امروز بسیاری از مردم خارج از اوکراین و از جمله در روسیه هستند در اروپا و ترکیه. چه کسانی آماده ادامه مبارزه هستند و چه کسانی حاضرند در آینده ادامه دهند. دقیقاً همان چیزی که در مقاله من (در روزنامه ایزوستیا) در رابطه با وضعیت ایجاد شده بیان شده است. در جایی که من استدلال می کنم، لازم است که هم در روسیه، هم در اوکراین و هم در غرب صدای یک اوکراین دیگر را بشنوند.
علاوه بر "ضد روسیه"، امروزه افرادی در خاک اوکراین هستند که از صحبت کردن در خصوص روسیه در محافل عمومی می ترسند، اما هرگز ماهیت و نوع روابط بین اوکراین و روسیه که امروز توسعه یافته است، حمایت نکرده اند. آنها هم مثل من اوکراینی هستند.
با وجود سلب تابعیت، من معتقدم که این نقض مستقیم قانون اساسی است. امروزه غیرممکن است که یک شهروند اوکراین را از تابعیت محروم کنید. به جز اینکه اگر فردی شخصا درخواست بدهد. این نه تنها با قانون اساسی مغایرت دارد، بلکه با کنوانسیون بین المللی نیز در تضاد است که اگر فردی در نتیجه سلب تابعیت، دقیقاً با این وضعیت، بدون تابعیت باقی بماند، این کار را منع می کند. اوکراین به این کنوانسیون بین المللی پیوسته است.
با اینکه به مدت شش ماه در زندان های اوکراین در بازداشت بودم، موضع خود را تغییر ندادم. به مبارزه ادامه می دهم و امروز در اوکراین بسیاری هستند که سیاست های زلنسکی حمایت نمی کنند و می ترسند آنرا بیان کنند.
شما یک تیم جذب کرده اید، شما برای یک اوکراین جدید ایستاده اید. شما در مقاله گفتید که برای نجات اوکراین به یک جنبش جدید نیاز است، جایی که شما مخالف تبدیل این کشور به محل درگیری های ژئوپلیتیکی هستید.
حق با شماست. افرادی هستند که با سیاست های زلنسکی مخالف هستند. این اوکراین دیگر باید شنیده شود.این اوکراین شنیده می شود اگر نماینده او مشخص شود، اگر صدایش شنیده شود.
اگر افرادی که به این اعتقاد دارند و موافق هستند در این مسیر عمل کنند، می توانند این مردم را متحد کنند و بگویند: نه... بله، ما اوکراین را ترک کردیم، اما ما اوکراینی هستیم. و ما می خواهیم به آینده فکر کنیم. نه در مورد آینده، همانطور که در مورد اوکراین جدید پرسیدید، بلکه به آینده اوکراینی ها فکر کنیم. و من امروز پیشنهاد می کنم این سوال را مطرح نکنیم که آینده اوکراین چگونه خواهد بود. زیرا امروزه در واقع اوکراین وجود ندارد. چنین کشوری وجود ندارد. من کارشناس قانون اساسی هستم. قانون اساسی می گوید که اوکراین یک قدرت مستقل و دارای حاکمیت، دموکراتیک، حقوقی و اجتماعی است. هیچ یک از این الزامات امروزی با وضعیتی که در واقع اوکراین دارد مطابقت ندارد. اوکراین استقلال و حاکمیت خود را از دست داد، زیرا از سال 2014 به طور کامل تحت کنترل خارجی غرب، ایالات متحده آمریکا و انگلیس قرار گرفت.
اوکراین امروزیک کشور اجتماعی و حقوقی نیست. زیرا آنچه دراوکراین اتفاق می افتد زمانی که رسانه ها به طور غیرقانونی بسته می شوند، بدون دستور قضایی و قانون اساسی که مستقیماً این امر را فراهم می کند. وقتی کسانی که دیدگاه متفاوتی را بیان می کنند نابود می شوند . در واقع چنین کشوری وجود ندارد. اقتصاد ویران شده است. کاهش تولید ناخالص داخلی امروز بیش از 30 درصد رسیده است.
کاهش سطح تولید - 70٪ است. نرخ بیکاری امروزبه 35 درصد رسیده است. در واقع 5 تا 60 میلیون کمبود شغل وجود دارد. مثالی می زنم تا مردم و بینندگان ما متوجه شوند، امروز حداقل حقوق بازنشستگی 57 دلار است. هزینه ماهانه یک زندگی ساده 70 دلار است.
در اینجا بینندگان ما می توانند درک کنند که چگونه مردم می توانند با چنین هزینه زندگی و با چنین حداقل حقوق بازنشستگی زندگی کنند. بنابراین، در واقع هیچ دولتی وجود ندارد. در واقع هیچ دولتی وجود ندارد، زیرا اساس سیاست دولت، سیاست نئونازیسم است که زلنسکی و اطرافیانش از آن پیروی می کنند. و تا زمانی که نئونازیسم بر کشور مسلط خواهد بود، من معتقدم که صحبت از آینده چنین کشوری نه تنها نادرست، بلکه اشتباه است.
من پیشنهاد می کنم در مورد آینده اوکراینی ها صحبت کنیم. اوکراینی هایی که آنجا هستند و با سیاست زلنسکی موافق نیستند.
اگر افرادی که به این اعتقاد دارند و موافق هستند در این مسیر عمل کنند، می توانند این مردم را متحد کنند و بگویند: نه... بله، ما اوکراین را ترک کردیم، اما ما اوکراینی هستیم. و ما می خواهیم به آینده فکر کنیم. نه در مورد آینده، همانطور که در مورد اوکراین جدید پرسیدید، بلکه به آینده اوکراینی ها فکر کنیم. و من امروز پیشنهاد می کنم این سوال را مطرح نکنیم که آینده اوکراین چگونه خواهد بود. زیرا امروزه در واقع اوکراین وجود ندارد. چنین کشوری وجود ندارد. من کارشناس قانون اساسی هستم. قانون اساسی می گوید که اوکراین یک قدرت مستقل و دارای حاکمیت، دموکراتیک، حقوقی و اجتماعی است. هیچ یک از این الزامات امروزی با وضعیتی که در واقع اوکراین دارد مطابقت ندارد. اوکراین استقلال و حاکمیت خود را از دست داد، زیرا از سال 2014 به طور کامل تحت کنترل خارجی غرب، ایالات متحده آمریکا و انگلیس قرار گرفت.
اوکراین امروزیک کشور اجتماعی و حقوقی نیست. زیرا آنچه دراوکراین اتفاق می افتد زمانی که رسانه ها به طور غیرقانونی بسته می شوند، بدون دستور قضایی و قانون اساسی که مستقیماً این امر را فراهم می کند. وقتی کسانی که دیدگاه متفاوتی را بیان می کنند نابود می شوند . در واقع چنین کشوری وجود ندارد. اقتصاد ویران شده است. کاهش تولید ناخالص داخلی امروز بیش از 30 درصد رسیده است.
کاهش سطح تولید - 70٪ است. نرخ بیکاری امروزبه 35 درصد رسیده است. در واقع 5 تا 60 میلیون کمبود شغل وجود دارد. مثالی می زنم تا مردم و بینندگان ما متوجه شوند، امروز حداقل حقوق بازنشستگی 57 دلار است. هزینه ماهانه یک زندگی ساده 70 دلار است.
در اینجا بینندگان ما می توانند درک کنند که چگونه مردم می توانند با چنین هزینه زندگی و با چنین حداقل حقوق بازنشستگی زندگی کنند. بنابراین، در واقع هیچ دولتی وجود ندارد. در واقع هیچ دولتی وجود ندارد، زیرا اساس سیاست دولت، سیاست نئونازیسم است که زلنسکی و اطرافیانش از آن پیروی می کنند. و تا زمانی که نئونازیسم بر کشور مسلط خواهد بود، من معتقدم که صحبت از آینده چنین کشوری نه تنها نادرست، بلکه اشتباه است.
من پیشنهاد می کنم در مورد آینده اوکراینی ها صحبت کنیم. اوکراینی هایی که آنجا هستند و با سیاست زلنسکی موافق نیستند.
آیا فکر می کنید می توان چیزی را در اوکراین تغییر داد؟ مثلاً اگر یک فرد جدید بیاید، یک الیگارش دیگر یا شخص دیگری. آیا فکر می کنید که به نوعی می توان دیدگاه های ضد روسی را در اوکراین حل کرد؟
می دانید در سوال شما دو سوال فرعی وجود دارد. اولاً، امکان تغییر احساسات ضد روسی وجود دارد. برای شروع از اینجا شروع کنیم که افرادی هستند که آنها را به رسمیت نمی شناسند. این افراد از نشان دادن خود و صدای خود و یا حتی برخی اقدامات می ترسند. زیرا توسط دستگاه سرکوب، این مطبوعات بی قانونی که امروز هم مفهوم دموکراسی و هم قانون را زیر پا گذاشته است، نابود خواهند شد. هیچ دادگاهی وجود ندارد، هیچ چیز، فقط دستورالعمل هایی از زلنسکی و اطرافیان جنایتکار او وجود دارد که اکنون درگیر این کار هستند. این تغییر زمانی صورت می گیرد که این اشخاص به آن بپردازند و در مورد شفاف سازی کنند. خوب، نگاه کنید، بیایید یک مثال بزنیم، یک نفر اوکراین را ترک کرد و به روسیه آمد. خب نظرش چیه؟ آیا او روسیه را متجاوز نمی داند؟ نه اینگونه نیست. علاوه بر این، تا 24 فوریه، براساس آمار رسمی، حدود 2.5 میلیون نفر در روسیه بودند که در روسیه تحصیل می و کار می کردند. آیا آنها روسیه را ترک کردند و به دعوت زلنسکی به اوکراین بازگشتند؟ احتمالا برخی برگشتند. اما اینها استثنا هستند و بقیه ماندند. چند میلیون بعد از 24 فوریه رفتند؟ چگونه؟ مجبور شدند کشورشان را ترک کنند. اما من هم مجبور شدم کشور را ترک کنم. چرا باید کشورم را رها کنم؟ از کشوری که پدر و مادرم در آن دفن شده اند. از کشوری که خیلی به آن وابسته هستم. بله، من یک در فدراسیون روسیه، در کراسنویارسک به دنیا آمدم. اما از کلاس دوم، خانواده من در اوکراین زندگی می کردند و کشور من شد. و من کارهای زیادی برای این کشور انجام دادم. زمانی در خدمت دولت بودم، زمانی که در سیاست بودم. من خودم را دشمن مردم اوکراین نمی دانم. اگر دشمن بودم به مجلس راه نمی یافتم. در تمام این مدت چهار بار به مجلس راه یافتم و چهار دوره نماینده مردم بودم. بنابراین می توان آن را انجام داد.
آنچه از سال 2014 اتفاق افتاده است، این سیاست ایجاد "ضد روسیه"، تشدید وضعیت هیستری ضد روسیه و غارنشینی، که باید شکسته شود. ممکن است شکسته شود و من مطمئن هستم.
در خصوص سوال دیگر شما، می توانم بگویم که آنجا یک الیگارشی و با هر شخص دیگری انتخاب می شود. در دولت انتخاب می شود. در مورد دولت، همانطور که قبلاً استدلال های مربوطه را ارائه کردم، امروز اوکراین وجود ندارد. چه نوع انتخاباتی می تواند در اوکراین برگزار شود؟ بله، او می تواند انتخابات را برگزار کند. اما فوراً خود را به عنوان رئیس جمهور منصوب کند و طبق فهرست، نمایندگان را تعیین کنند. کسانی که به دهان او نگاه می کنند، به آنچه می گوید فکر نمی کنند. مهمتر از همه، آنها کاری را که او انجام می دهد ارزیابی نمی کنند. همگی اینها ممکن است. اما این یک انتخابات نیست. بله، امروز بخشی از جناح ما و من با تأسف فراوان در این باره صحبت می کنم، با آن چیزی که من دشمن می دانم، طرف زلنسکی قرار گرفته است. اما این بدان معنا نیست که باید تسلیم شوید و همانطور که می بینید من تسلیم نشدم. هرچند شاید باید آرام می شدم. با در نظر گرفتن داستان زندگی من و هر چیز دیگری. اما من تسلیم نمی شوم. بنابراین من معتقدم که امکان پذیر است و من فکر می کنم این فقط ممکن نیست، بلکه باید انجام شود و در نهایت، باید انجام شود.
رسانه های غربی چه چیزی را متوجه شدند، واکنش آنها را چگونه می پسندید؟ چون تا جایی که من متوجه شدم آنها هم متوجه شدند که شما به یک قدرت هسته ای اشاره می کنید. چه ترس هایی می بینند.
پاسخ. بله، غرب بیشتر به این علاقه دارد. و به نظر من شنیدن آن بسیار ارزشمند است. زیرا این دیدگاه من هم هست که امروز باید در مسیر تنش زدایی حرکت کرد. و تنش زدایی در صورتی امکان پذیر است که منافع از جمله منافع روسیه و سایر کشورها در نظر گرفته شود. از جمله منافع امنیتی. در واقع، تمام 30 کشور عضو ناتو، از جمله کشورهایی که مدعی این رتبه بالا در ناتو هستند، در زمینه تسلیحات، تجهیزات، تامین آنها، این تجهیزات، به زمین تمرینی که غرب، ایالات متحده و انگلیس آن را اجاره کردند، کمک می کنند. از زلنسکی و این محل دفن زباله امروزه بنا به دلایلی اوکراین نامیده می شود.
به همین دلیل است که می گویم همه اینها امروز می تواند از جمله درگیری هسته ای پایان یابد. با توجه به اینکه چگونه غرب امروز منبعی مطیع در دست است، در فراخوان های زلنسکی، که از قبل به آنها می آموزد که چگونه کشورهای سیاستمداران غربی را فقیر کنند، همانطور که اساساً در اوکراین انجام داد، و امروز او الهام بخش غرب برای جنگیدن با روسیه است. فراخوان برای نابودی روسیه، آنها باید بفهمند که این می تواند به چه چیزی منجر شود. بنابراین، این یک یادآوری تصادفی نبود.
به همین دلیل است که می گویم همه اینها امروز می تواند از جمله درگیری هسته ای پایان یابد. با توجه به اینکه چگونه غرب امروز منبعی مطیع در دست است، در فراخوان های زلنسکی، که از قبل به آنها می آموزد که چگونه کشورهای سیاستمداران غربی را فقیر کنند، همانطور که اساساً در اوکراین انجام داد، و امروز او الهام بخش غرب برای جنگیدن با روسیه است. فراخوان برای نابودی روسیه، آنها باید بفهمند که این می تواند به چه چیزی منجر شود. بنابراین، این یک یادآوری تصادفی نبود.
وقتی قبل از مصاحبه بحث می کردیم یک چیز جالب به من گفتید که زلنسکی در واقع حتی بیشتر به انگلیس گوش می دهد تا ایالات متحده. چرا شما این طور فکر می کنید؟
من مطمئن هستم. با توجه به تجزیه و تحلیل آنچه در حال وقوع است. و من مطمئن هستم که این تحلیل امروز انجام نمی شود ... در شرایط جنگی. و از سال 2019، به ویژه پس از سفر او به بریتانیا. اینکه نفوذ انگلیس خیلی بیشتر از آمریکا و کلا غرب است. این بریتانیا بود که این افسار نفوذ، حکومت در اوکراین را به دست گرفت و بخش جدی را در امور حاکمیت خارجی اشغال کرد. و آنها میدانند که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، منظورم زلنسکی، اطرافیانش در اوکراین است، باز هم برای آنها خوب خواهد بود. آنها خواهند رفت و در آرامش زندگی خواهند کرد. و آنها میدانند که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، منظورم زلنسکی، اطرافیانش در اوکراین است، باز هم برای آنها خوب خواهد بود. آنها خواهند رفت و در آرامش زندگی خواهند کرد. بنابراین، آنها با آرامش، کشور را تکه تکه کردند، به روندهای فقیرسازی بیشترسپردند. آنها کشور را سکوی پرشی برای رویارویی روسیه و غرب قرار دادند.
در مورد جنبش جدید شما که در مقاله درباره آن نوشتید، رسانه های غربی چگونه اظهار نظر کردند؟ اوکراین در این شرایط چه خواهد کرد؟
این یک جنبش سیاسی عمومی جدید است. این حرکتی است که باید نشان دهد که زلنسکی، هوشمندانه، اشتباه میکند. زیرا وقتی میگوید که پشت سر من یک مونولیت است - مردم اوکراین، و همانطور که من میگویم فکر می کند و معتقد است که روسیه باید نابود شود و غرب باید در این امر کمک کند، من می گویم: اینطور نیست.
این جنبش این واقعیت را که اوکراین در دیدگاههای خود و حمایت ادعاییاش از زلنسکی و رژیم جنایتکارش یکپارچه نیست، از بین خواهد برد. این وظیفه اصلی امروز است. اما صحبت در مورد اینکه این جنبش اجتماعی چه خواهد کرد، چه نوع نماینده ای را انتخاب خواهد کرد، مطمئنم به میلیون ها نفر بستگی دارد. کسانی که در روسیه هستند. آنهایی که بخشی از اوکراین هستند. آنهایی که در اروپا هستند. این میلیون ها نفر هستند که با اقدامات زلنسکی موافق نیستند. آنها باید با ایده های مشترک متحد شوند. آنها باید با یک نمایندگی مشترک متحد شوند و سپس در مورد آینده اوکراینی ها صحبت و صحبت کنند و در مورد آنچه امروز حاضرند انجام دهند تا این آینده همانطور که قبلاً می گفتند روشن و بدون مشکل باشد. اگرچه این هنوز خیلی دور است و خیلی، خیلی کار باید انجام شود.
این جنبش این واقعیت را که اوکراین در دیدگاههای خود و حمایت ادعاییاش از زلنسکی و رژیم جنایتکارش یکپارچه نیست، از بین خواهد برد. این وظیفه اصلی امروز است. اما صحبت در مورد اینکه این جنبش اجتماعی چه خواهد کرد، چه نوع نماینده ای را انتخاب خواهد کرد، مطمئنم به میلیون ها نفر بستگی دارد. کسانی که در روسیه هستند. آنهایی که بخشی از اوکراین هستند. آنهایی که در اروپا هستند. این میلیون ها نفر هستند که با اقدامات زلنسکی موافق نیستند. آنها باید با ایده های مشترک متحد شوند. آنها باید با یک نمایندگی مشترک متحد شوند و سپس در مورد آینده اوکراینی ها صحبت و صحبت کنند و در مورد آنچه امروز حاضرند انجام دهند تا این آینده همانطور که قبلاً می گفتند روشن و بدون مشکل باشد. اگرچه این هنوز خیلی دور است و خیلی، خیلی کار باید انجام شود.
اما آیا برنامه برای آینده دارید؟
می دانید، من آینده دارم، نه یک برنامه، بلکه برنامه هایی و من وقتش که برسد و واقعیت اجرای آنها را ببینم حتماً علنی آنها را خواهم گفت.
خود را در چه جایگاهی می بینید؟
خود را در چه جایگاهی می بینید؟
کجا؟
البته در اوکراین. شاید هم نه.
البته در اوکراین. شاید هم نه.
می دانید، ببینید، می خواهم به شما بگویم که من هیچ سمتی برای خودم در نظر نمی گیرم. نه دیروز که مبارزات سیاسی را رهبری می کردم و نه امروز که شش ماه در بازداشت بودم و در روسیه هستم. . می دانید، من فکر می کنم که امروز ایده ها اصلی ترین چیز هستند. زیرا ایده است که باید طرفدارانی داشته باشد؛ رهبران آن پیدا خواهند شد. به محض وجود حامیان، آنها تعیین خواهند کرد که چه کسی رهبر است و در چه موقعیتی می توانید در سلسله مراتب رسمی اشغال کنید. می دانید مشکل امروز در اوکراین چیست؟ اینکه رهبرانی وجود دارند، اما هیچ ایده ای ندارند. مشکل اینجاست. این مشکل باید برای اوکراینیها حل شود، وقتی درباره آینده آنها صحبت میکنیم.
و بعد چه می شود؟ اپوزیسیون در مرحله بعد چه باید بکند؟ ایده ها کافی نیستند. چگونه عمل کنیم؟
و بعد چه می شود؟ اپوزیسیون در مرحله بعد چه باید بکند؟ ایده ها کافی نیستند. چگونه عمل کنیم؟
من برای شما مثال زدم. مردم اوکراین هستند، اما هیچ ایده ای وجود ندارد. ما یک ایده داریم. این بدان معناست که رهبرانی وجود خواهند داشت، به این معنی که کاری وجود خواهد داشت. ما باید آنها را اجرا کنیم و اینکه چگونه ما این کار را انجام خواهیم داد - همه خواهید دید. اما این واقعیت که ما این کار را انجام خواهیم داد یا حداقل سعی خواهیم کرد که آن را انجام دهیم، بلاشک است.
و مقاله ای در روزنامه ایزوستیا اولین قدم است؟
بله، این اولین قدم است. مطمئناً این اولین قدم است.
رسانه های غربی چه چیزی را متوجه شدند، واکنش آنها را چگونه می پسندید؟ چون تا جایی که من متوجه شدم آنها هم متوجه شدند که شما به یک قدرت هسته ای اشاره می کنید. چه ترس هایی می بینند.
پاسخ. بله، غرب بیشتر به این علاقه دارد. و به نظر من شنیدن آن بسیار ارزشمند است. زیرا این دیدگاه من هم هست که امروز باید در مسیر تنش زدایی حرکت کرد. و تنش زدایی در صورتی امکان پذیر است که منافع از جمله منافع روسیه و سایر کشورها در نظر گرفته شود. از جمله منافع امنیتی. در واقع، تمام 30 کشور عضو ناتو، از جمله کشورهایی که مدعی این رتبه بالا در ناتو هستند، در زمینه تسلیحات، تجهیزات، تامین آنها، این تجهیزات، به زمین تمرینی که غرب، ایالات متحده و انگلیس آن را اجاره کردند، کمک می کنند. از زلنسکی و این محل دفن زباله امروزه بنا به دلایلی اوکراین نامیده می شود.
به همین دلیل است که می گویم همه اینها امروز می تواند از جمله درگیری هسته ای پایان یابد. با توجه به اینکه چگونه غرب امروز منبعی مطیع در دست است، در فراخوان های زلنسکی، که از قبل به آنها می آموزد که چگونه کشورهای سیاستمداران غربی را فقیر کنند، همانطور که اساساً در اوکراین انجام داد، و امروز او الهام بخش غرب برای جنگیدن با روسیه است. فراخوان برای نابودی روسیه، آنها باید بفهمند که این می تواند به چه چیزی منجر شود. بنابراین، این یک یادآوری تصادفی نبود.
به همین دلیل است که می گویم همه اینها امروز می تواند از جمله درگیری هسته ای پایان یابد. با توجه به اینکه چگونه غرب امروز منبعی مطیع در دست است، در فراخوان های زلنسکی، که از قبل به آنها می آموزد که چگونه کشورهای سیاستمداران غربی را فقیر کنند، همانطور که اساساً در اوکراین انجام داد، و امروز او الهام بخش غرب برای جنگیدن با روسیه است. فراخوان برای نابودی روسیه، آنها باید بفهمند که این می تواند به چه چیزی منجر شود. بنابراین، این یک یادآوری تصادفی نبود.
وقتی قبل از مصاحبه بحث می کردیم یک چیز جالب به من گفتید که زلنسکی در واقع حتی بیشتر به انگلیس گوش می دهد تا ایالات متحده. چرا شما این طور فکر می کنید؟
من مطمئن هستم. با توجه به تجزیه و تحلیل آنچه در حال وقوع است. و من مطمئن هستم که این تحلیل امروز انجام نمی شود ... در شرایط جنگی. و از سال 2019، به ویژه پس از سفر او به بریتانیا. اینکه نفوذ انگلیس خیلی بیشتر از آمریکا و کلا غرب است. این بریتانیا بود که این افسار نفوذ، حکومت در اوکراین را به دست گرفت و بخش جدی را در امور حاکمیت خارجی اشغال کرد. و آنها میدانند که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، منظورم زلنسکی، اطرافیانش در اوکراین است، باز هم برای آنها خوب خواهد بود. آنها خواهند رفت و در آرامش زندگی خواهند کرد. و آنها میدانند که مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، منظورم زلنسکی، اطرافیانش در اوکراین است، باز هم برای آنها خوب خواهد بود. آنها خواهند رفت و در آرامش زندگی خواهند کرد. بنابراین، آنها با آرامش، کشور را تکه تکه کردند، به روندهای فقیرسازی بیشترسپردند. آنها کشور را سکوی پرشی برای رویارویی روسیه و غرب قرار دادند.
و برنامه آنها چه بود؟
وهدف آنها فقط تضعیف روسیه است. این رویارویی باید با هدف تضعیف روسیه باشد. و امروز می توانید ببینید که چگونه این اتفاق می افتد. واضح است که اوکراین نمی تواند روسیه را به دلیل شرایط واقعی شناخته شده شکست دهد. اما برای برانگیختن نوعی تقابل در داخل روسیه، فرآیندهایی که می تواند روسیه را تضعیف کند، رهبری روسیه هدف تعیین شده توسط غرب است. و زلنسکی و اطرافیانش در صدد اجرای آن هستند.
تا کنون در داخل روسیه برخوردی ندیده ایم،پاسخ دهید.
خدا را شکر!
آیا فکر می کنید زلنسکی در این مکان مدت زیادی دوام خواهد آورد؟
من از سرنوشت زلنسکی اطلاعی ندارم. اما من واقعاً میخواهم که او به خاطر هر کاری که علیه اوکراین و مردم اوکراین انجام داده است، پاسخگو باشد. کشور را ویران کرد. او بود که کشور را به میدان جنگ تبدیل کرد. این کاری است که او انجام داد. به همین دلیل من می خواهم به شما یادآوری کنم، امروز، متأسفانه، بسیاری فراموش کرده اند.
اتفاقی که در آستانه 24 فوریه افتاد. من اغلب در حبس خانگی مصاحبه می کردم. و من در مورد آن صحبت کردم. برای جلوگیری از جنگ، همه چیز باید برای جلوگیری از آن انجام شود. سوال این است که آیا زلنسکی می تواند این کار را انجام دهد یا خیر. تأیید می کنم: می توانست. علاوه بر این، من تأیید می کنم: او باید این کار را می کرد. او باید مسیر توافقات مینسک را دنبال می کرد. خوب، شما از افشاگری های امروز مرکل، اولاند، و حتی در آنجا پوروشنکو سعی می کند همه اینها را در حوزه خود پارس کند، پارس می کند.
هیچ کدام قصد نداشتند از مفاد توافقات پیروی کنند.
بله.
خب، چطور می توان تضمین کرد که فرد دیگری نیاید و همین کار را انجام دهد؟
پس باید ریشه کن شود... آیا می دانید نکته اصلی در مقاله ای که نوشتم چیست؟ در بیش از نیمی از مقاله دلایل وجود دارد. اتفاقی که پس از پایان جنگ سرد افتاد. امروز باید عللی را که منجر به این امر شده است ریشه کن کرد و با این کار در آینده آن را از بین برد. و حذف این امر تنها زمانی امکان پذیر خواهد بود که در سیاست دولتی نئونازیسم وجود نداشته باشد، زمانی که دولت جنگ طلبانه وجود نداشته باشد. وقتی مردم امروز اوکراینی دارند، دوباره توجه ام را متمرکز می کنم، ما در مورد آینده کشور صحبت نمی کنیم، بلکه در مورد آینده اوکراینی ها صحبت می کنیم. آینده متفاوتی وجود خواهد داشت. این اصلی ترین کاری است که امروز می خواهیم انجام دهیم.
اوکراین مستقل
من اینطور نگفتم. من گفتم آینده...
آینده اوکراینی ها
آینده اوکراینی ها در چه کشوری و چگونه آنها زندگی خواهند کرد. این باید توسط اوکراینی ها تصمیم گیری شود که امروز نماینده اوکراین دیگری هستند.