نگاه ویژه اسپوتنیک

ظهور و سقوط یک ابرقدرت؛ شوروی چگونه شکل گرفت و فروپاشید؟

© Sputnik / Alexey Maishev /  مراجعه به بانک تصاویر ظهور و سقوط یک ابرقدرت شوروی چگونه شکل گرفت و فروپاشید؟
ظهور و سقوط یک ابرقدرت شوروی چگونه شکل گرفت و فروپاشید؟ - اسپوتنیک ایران  , 1920, 26.12.2022
اشتراک
جهان در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ شاهد یک رویداد عظیم بود؛ رویدادی که هم به فروپاشی یکی از ابرقدرت های برآمده از جنگ جهانی دوم منجر شد و هم با خاتمه بخشیدن به رقابت های ایدئولوژیک و اختلاف های ژئوپلیتیک میان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا، عملا بلوک بندی شرق و غرب را در نظام بین الملل از بین برد و فضای نوینی در جهان پدید آورد.
فضایی که در آن نظم جهانی از دوقطبی خارج و وارد عرصه یکه تازی آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت باقی مانده شد. این رویداد بزرگ که عمدتا به مثابه یکی از نقاط عطف در تاریخ معاصر جهان از آن یاد می شود، تاثیرات بسیار عمیقی بر جا گذاشت که تا امروز نیز پا بر جا باقی مانده اند. کما اینکه جنگ فعلی در اوکراین را هم می توان یکی از زخم های التیام نیافته ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تلقی کرد.
اتحاد جماهیر شوروی که بر مبنای تلقی و برداشت های لنین از مارکس شکل گرفته بود، در دوران ریاست جمهوری جوزف استالین، کل بخش خصوصی را لغو کرد و کمونیسم را در قلمروهای خود گسترش داد. شوروی در جنگ جهانی دوم، وارد نبردی نفس گیر با آلمان شد و به رغم آنکه در نهایت توانست به کمک متحدان غربی خود در این جنگ پیروز شود، اما بیش از 10 درصد جمعیت و 70 درصد تأسیسات صنعتی خود را از دست داد.
با وجود روابط خوبی که شوروی در طول جنگ جهانی دوم با آمریکا و بریتانیا داشت، اما پس از کنفرانس یالتا در فوریه 1945، شرایط به کلی دگرگون و اتحاد طرفین علیه آلمان نازی، به سرعت به یک جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی بدل شد. البته این رقابت صرفا به قدرت های بزرگ محدود نماند و به نوعی تمام کشورهای جهان را درگیر کرد. در سال 1955، یعنی یک سال پس از تشکیل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، شوروی نیز تلاش کرد با ایجاد پیمان ورشو، کنترل خود را بر اروپای شرقی تقویت کند و از روی کار آمدن نظام های کمونیستی در این مناطق حمایت به عمل آورد. از سال 1953 تا 1985، اتحاد جماهیر شوروی مراحل مهمی را پشت سر گذاشت؛ زیرا به قطبی موازی با آمریکا تبدیل شد و در سال 1962 وارد بحران موشکی کوبا شد که در شرف فرو بردن جهان در یک جنگ هسته ای بود. در این دوران، نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در آفریقا و آمریکای لاتین افزایش یافت.
با این حال همزمان شوروی با چالش هایی در داخل و خارج نیز مواجه بود. عدم رهایی از سیاست های استالین که این کشور را درگیر یک رکود اقتصادی طولانی مدت کرده بود، به همراه آغاز جنگ در افغانستان در اواخر سال 1979 و تشدید مسابقه تسلیحاتی موسوم به جنگ ستارگان توسط ایالات متحده امریکا، بخش مهمی از منابع و تمرکز شوروی را به خود معطوف کرد. در این بین روی کار آمدن میخائیل گورباچف ​​در سال 1985 و تلاش برای انجام اصلاحات موسوم به "گلاسنوست" و "پرسترویکا" برای برون رفت از بحران های شدید اقتصادی، نه تنها کارساز نشد، بلکه عملا شوروی را درگیر بحران های جدید نیز کرد.
عقب نشینی گورباچف از باورهایی که شوروی بر مبنای آنها شکل گرفته بود، تمایل به حرکت به سمت بازار آزاد، باز کردن فضای سیاسی، فاجعه رآکتور هسته ای چرنوبیل در 26 آوریل 1986، افزایش حس ملی گرایی در میان برخی از اقلیت ها، تنش زدایی با کشورهای غربی و امضای قراردادهایی برای کاهش تعداد موشک های هسته ای میان برد به همراه کاهش نیرو در اروپای شرقی و شکست در جنگ افغانستان، همگی دست به دست هم دادند تا زمینه های لازم برای فروپاشی یکی از ابرقدرت های جهان فراهم شود.
به رغم آنکه گورباچف در 7 دسامبر 1988 در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، پایان جنگ سرد بین اردوگاه های شرق و غرب را اعلام کرد، اما هیچ گاه به اهداف مد نظر خود دست نیافت؛ زیرا در داخل با مشکلات اقتصادی بزرگی مواجه بود و در خارج نیز بلوک غرب همچنان به تخاصم خود با شوروی ادامه می داد. همزمان با این رویدادها، در خارج از مرزهای اتحادیه کمونیستی نیز اتفاقات مهمی رخ دادند که موجب تغییر تاریخ شدند. فروریختن دیوار برلین، از دست دادن برلین شرقی توسط اتحادیه و خروج کشورهای اروپای شرقی از ردای کمونیسم موجب افزایش فشار بر گورباچف شدند.
​​اگر چه برخی از اعضای حزب کمونیست که مخالف سیاست "پرسترویکا" بودند، از غیبت گورباچف که ​​در تعطیلات در کریمه به سر می برد، استفاده کردند و در 19 اوت 1991 اقدام به کودتای نظامی کردند اما این اقدام نیز به دلیل مداخله بوریس یلتسین، رئیس جمهور فدراسیون روسیه، ناکام ماند. یلتسین از اولین ساعت اعلام کودتا، خواستار اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی شد. به این ترتیب گورباچف مجددا ​​به کرملین بازگشت، اما او دیگر قدرت خود را از دست داده بود؛ همکارانش یا به او خیانت کرده یا از او جدا شده بودند، حزب کمونیست به شدت ضعیف شده و بوریس یلتسین به قدرت واقعی کشور تبدیل شده بود. سرانجام گورباچف ​​در 25 اوت 1991 استعفای خود را از رهبری حزب کمونیست اعلام کرد و پرچم کشور اتحاد جماهیر شوروی از کرملین در مسکو پایین کشیده شد و پرچم روسیه به جای آن برافراشته شد.
به این ترتیب در 25 دسامبر 1991 با به رسمیت شناختن استقلال جمهوری های شوروی و آغاز دوران تاریخی جدید در منطقه و جهان، رسما اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شد. در طول قرن بیستم، اتحاد جماهیر شوروی یک امپراتوری غول پیکر بود که توسط ایدئولوژی کمونیستی هدایت می شد و هفتاد سال دوام آورد. این اتحاد کمونیستی، نماینده یک بلوک جغرافیایی بزرگ، گسترده و چند ملیتی بود که طیف وسیعی از کشورها و مناطقی را که حول آن می چرخیدند، کنترل می کرد. بر این اساس همانگونه که شکل گیری اتحاد جماهیر شوروی موجب بروز دگرگونی های گسترده ای در جهان شد، فروپاشی این اتحاد کمونیستی نیز همانند یک زلزله سیاسی بود که همچنان تکانه های آن در سطح نظام بین الملل قابل مشاهده است.
نظر نویسنده مقاله می تواند با نظر خبرگزاری اسپوتنیک مطابقت نداشته باشد.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала