گزارش و تحلیل

آیا میان جریان سرنگونی عمران خان و حمله به سفارت ایران در افغانستان رابطه ای هست؟

© Photoسفارت ایران در کابل
سفارت ایران در کابل - اسپوتنیک ایران  , 1920, 12.04.2022
اشتراک
زمان خروج کذایی آمریکا از افغانستان بحثی درون ایران شکل گرفت وآن مبنی بر این بود که موضع ایران نسبت به تسلط مجدد طالبان بر افغانستان چه باید باشد؟
می توان گفت درون ایران دو دستگی در این رابطه وجود داشت و البته هنوز هم دارد.
بخشی باور دارشتند و دارند که طالبان دشمن آمریکا به حساب می آید و به این دلیل می توان از حضور طالبان در افغانستان به عنوان فرصت برای همکاری برای مقابله با هژمونی آمریکا استفاده کرد و برخی دیگر باور دارند که طالبان همان طالبانی است که بیست وچهار سال پیش بدون احترام به هیچ قاعده و قانون بین المللی وارد کنسولگری ایران در مزار شریف شدند و تعدادی از دیپلمات ها و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در افغانستان را به شهادت رساندند.
برخی استناد می کردند که طی بیست سال گذشته از اشغال افغانستان توسط طالبان بسیاری از اعضای ارشد طالبان با خانواده هایشان به ایران پناه بردند و متوجه شده اند که دشمن مشترک همه ما آمریکا است و ایران هیچ دشمنی ای با مردم افغانستان حتی آنهایی که مذهب و باور مختلف از باور و مذهب تشیع ایرانی دارند ندارد.
می توان گفت نحوه خروج آمریکا و تحویل دادن دو دستی افغانستان به طالبان که در پی گفتگوهای محرمانه آمریکا و طالبان در قطر رخ داده بود شک و شبهه زیادی ایجاد کرده بود که آیا طالبان امروزه عامل آمریکا است و یا دشمن آمریکا؟
آنهایی که خبره مسایل سیاسی و رسانه ای هستند به خوبی می دانند آمریکایی ها در بسیاری از موارد به ظاهر با مجموعه ای اظهار دشمنی می کنند اما پشت پرده آن مجموعه عامل اصلی و محقق کننده اهداف آنها در جایی از جهان می باشد.
که ما نمونه آن را در منطقه خود بسیار زیاد دیده ایم.
از القاعده گرفته تا داعش تا حتی خود همین طالبان تا... اگر به سابقه تاسیس آنها نگاه کنید می بینید همه توسط مجامع جاسوسی آمریکا تشکیل شده اند و در افغانستان آمریکا از همکاری سازمان اطلاعات ارتش پاکستان برای تشکیل القاعده و طالبان استفاده کرد.
طی چند ماه گذشته ایران تلاش زیادی انجام داد تا با حکومت طالبان در افغانستان به نحوی کنار بیاید.
و علیرغم مشکلات عدیده ای که امروزه ایرانی ها به دلیل تحریم های ظالمانه آمریکا با آن مواجه هستند ایرانی ها با آغوش باز از حضور پناهندگان افغانی که به دلیل سیاست های آمریکا در افغانستان مجبور شدند از کشور خود فرار کنند، استقبال کرد.
طبق اطلاعات و اخبار منتشر شده چیزی حدود 4 الی 5 هزار ویزا بدون در نظر گرفتن بسیاری از ضوابط دست و پاگیر اداری و قانونی تاچند روز پیش روزانه در کنسولگری های ایران در کابل و هرات صادر می شد.
علاوه بر همه اینها معادل همین رقم شهروندان افغانی روزانه به از طریق قاچاق از مرزها وارد ایران می شدند.
با توجه به اینکه کنسولگری های ایران در افغانستان درحال صدور حد اکثری ویزا برای شهروندان افغانی بودند سوال های زیادی مطرح بود چرا برخی از شهروندان افغانی به صورت قاچاق به ایران می آمدند؟
البته بیشتر تصور بر این بود که آنها به دلایل مختلف نمی خواستند نام شان در اسناد رسمی سفر به ایران ثبت شود تا بتوانند قاچاقی به سمت اروپا ادامه مسیر بدهند و یا اینکه برخی از آنها سوابقی کیفری داشتند که نمیخواستند مشخص شود که آنها کجا هستند و...
عملیات تروریسیتی متعددی که نمونه آن اخیرا در مشهد رخ داد ودو روحانی شیعه در آن ترور شدند و قبل از آن دو روحانی اهل تسنن دیگر هم ترور شده بودند و مشخص شد که برخی افغان ها در این جریان دست داشتند و همچنین مشخص شدن اینکه در برخی اعمال تروریستی دیگر افرادی از سازمان مجاهدین خلق از کانال افغانستان، پس از اینکه توسط اسرائیلی ها و آمریکایی ها آموزش دیدند، به ایران آمده بودند و همچنین ورود برخی اعضای گروههای تروریسیتی دیگر این شک و شبهه را نیز به وجود می آورد که بحث ورود قاچاق مهاجرین افغان به ایران و تشویق آن توسط رسانه های وابسته به آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی به این دلیل بوده که در میان آنها تعدادی تروریست هم وارد ایران شوند و نتوان آنها را تشخیص داد.
به هر صورت طبق همین آمار و ارقام از زمان تحویل دادن افغانستان به طالبان توسط آمریکاییها چیزی حدود دو ملیون مهاجر افغانی به تعداد مهاجر های دیگر که درایران حضور داشتند اضافه شده و این نشان می دهد که سعه صدر ومهمان نوازی ایرانی ها، دراین شرایط اقتصادی بسیار سخت برای خودشان، بسیار بسیار زیاد بود.
برگردیم به اصل موضوع خودمان.
بسیاری باور داشتند هدف آمریکا از خروج از افغانستان و تحویل دادن دو دستی آن به طالبان این بود که طالبان به تهدیدی برای امنیت کشورهای همجوار مخصوصا ایران و چین و در نهایت روسیه تبدیل شوند اما طی چند ماه گذشته همکاری تنگاتنگ پاکستان با چین و ایران منجر به آن شد که این هدف آمریکا در افغانستان محقق نگردد.
بسیاری باور دارند چون آقای عمران خان حاضر نبود با آمریکایی ها در زمینه نقشه های شوم شان در منطقه همکاری کند آنها درنهایت توطئه برکناری وی را چیدند و آقای مشرف را جای او سر کار آوردند تا نقشه های آنها در منطقه را پیاده کند.
اینکه آمریکایی ها همزمان با شروع حمله رسانه ای و سیاسی بر علیه عمران خان در پاکستان حملات رسانه ای خود برای تحریک افغان ها در افغانستان بر علیه ایران را از طریق عوامل رسانه ای شان راه انداختند و سپس از طریق عوامل مزدور خود در افغانستان موجبات حمله به کنسولگری ایران در هرات و سفارت ایران در کابل را ترتیب دادند و طالبان هیچ واکنشی برای تامین امنیت مراکز دیپلماتیک ایران در افغانستان انجام نداده این سوال و شک و شبهه را در اذهان مطرح می کند آیا رابطه ای میان سرنگونی آقای عمران خان در پاکستان و حمله به مراکز دیپلماتیک ایران وایجاد تشنج میان ایران و افغانستان وجود دارد یا نه؟
وآیا تصادفی درکار است که در زمان حمله به سفارت ایران در مزار شریف آقای محمد نوازشریف برادر نخست وزیر جدید پاکستان محمد شهباز شریف سرکار بود ودقیقا زمانی که محمد شهباز شریف درپاکستان نخست وزیر می شود این حمله به اماکن دیپلماتیک ایران انجام می شود؟
یا شاید برخی می خواهند القا کنند که ماه عسل ایران وطالبان در افغانستان پایان یافته وآمریکایی ها هر جور شده به دنبال آن خواهند بود که توطئه خود در افغانستان بر علیه همسایگان این کشور را محقق کنند؟
آنچه را که هیچ کس نمیتواند باور کند این است که طالبان آنقدر قدرت و توان ندارند که جلوی تجمع و حمله به کنسولگری های ایران در این کشور را بگیرند یا اینکه در کل برخی جسارت داشته باشند تحت حکومت طالبان دست به کار خلاف بزنند و بدون اجازه آنها به یک سفارت خارجی حمله کند.
نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала