اسپوتنیک به نقل از سی ان ان می نویسد: روز سه شنبه، همکاران بایدن در گروه جی هفت، به رهبری بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس، از رئیس جمهور آمریکا خواستند تا زمان خروج از افغانستان را تمدید کند تا شهروندان خارجی، افغان هایی که با نیروهای متحد همکاری کرده اند و سایر گروه های آسیب پذیر مردم بتوانند آن کشور را ترک کنند. اما بایدن محکم ایستاده است.
متحدین آمریکا، به ویژه در اروپا، این را به عنوان این واقعیت ارزیابی کردند که ایالات متحده به سادگی دست های خود را می شوید و به مشکلاتی که خروج آن در جاهای دیگر ایجاد می کند توجه نمی کند. همانطور که یکی از مقامات ارشد اروپایی به سی ان ان گفت: "وقتی آمریکا مسیر خود را در سوریه تغییر داد، بحران در اروپا ایجاد کرد، نه در ایالات متحده.
اما اعتقاد بر این بود که ایالات متحده همیشه آماده انجام تعهدات خود از طریق سازمان ملل و ناتو است. متن پیمان ناتو با این تعهد آغاز می شود: "طرفهای متعاهد بار دیگر بر ایمان خود به اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد و تمایل خود به زندگی در صلح با همه مردمان و دولتها تأکید می کنند."
در منشور سازمان ملل می خوانیم: "سازمان ملل متحد هدف حفظ صلح و امنیت بین المللی را دنبال می کند و بدین منظور اقدامات جمعی موثر برای جلوگیری و از بین بردن تهدید به صلح را انجام می دهد."
به سختی می توان فهمید که اقدامات اخیر بایدن چگونه با این تعهدات منطبق است. او ادعا می کند که ماموریت ضد تروریستی ایالات متحده در افغانستان 10 سال پیش به پایان رسید، هنگامی که ارتش آمریکا رهبر القاعده (سازمانی که در روسیه ممنوع است) اسامه بن لادن را کشت. ایالات متحده همچنان رهبر در صحنه جهانی، از جمله در مسائل بشردوستانه است.
بایدن روز سه شنبه در مورد دیدار خود با رهبران جی هفت گفت: "ما در مورد تعهد متقابل خود برای کمک به پناهندگان و مهاجران از افغانستان صحبت کردیم ... ما در پاسخ به چالش ها در افغانستان دوش به دوش با نزدیکترین شرکای خود خواهیم ایستاد. همانطور که این کار را در 20 سال گذشته انجام داده ایم."
اما این در عمل این چه معنایی دارد؟ مارک لئونارد، مدیر شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا روز سه شنبه گفت: "به نظر من، این امر نشان دهنده پایان یک دوره ژئوپلیتیک است که هدف آن ایجاد نظم بین المللی لیبرال بود و آغاز عصر دیگری است که محتوای اصلی آن رقابت بین چین و آمریکا خواهد بود."
خروج ایالات متحده از منطقه استراتژیک کلیدی باعث شد تا دشمنانش در عرصه بین المللی نفوذ خود را در افغانستان افزایش دهند.
دیوید لیدینگتون، رئیس موسسه سلطنتی تحقیقات دفاعی انگلیس، گفت: "جذابیت حمایت غرب این بود که بر اساس تعهد به کمک به ایجاد یک دموکراسی لیبرال و باز استوار بود. یکی از پیامدهای شکست در افغانستان بی اعتمادی به غرب است که تنها به نفع چین و روسیه است که هیچ توجهی به حاکمیت قانون و حقوق بشر ندارند."
وانگ یی وزیر امور خارجه چین در ماه ژوئیه با یک هیئت طالبان در شمال چین دیدار کرد و طرفین به توافق زیر رسیدند: پکن به بازسازی افغانستان کمک می کند و طالبان با تأمین ثبات منطقه ای به آن پاسخ می دهند.
پکن به وضوح فهماند که آماده است از خلاء ایجاد شده توسط خروج آمریکا استفاده کند. این که طالبان چگونه ثبات ایجاد می کند مانع از حمایت پکن نمی شود، زیرا خود هرگز به حقوق بشر احترام نمی گذارد.
وزارت خارجه روسیه اعلام کرد سفارت خود را پس از سقوط کابل تخلیه نمی کند. اگرچه طالبان بر روی کاغذ یک سازمان ممنوعه در روسیه است، اما کرملین همچنان با این جنبش تماس بر قرار می کند. جنبشی که طبق بیانیه خود، پس از تصرف قدرت، شروع به بازگرداندن نظم عمومی کرد.
چین و روسیه در سالهای اخیر همزمان و بطور مشترک با یکدیگر عمل کرده و از سازمانهای بین المللی برای حمله به غرب استفاده کرده اند. خروج سربازان از افغانستان و متعاقباً تخلیه سریع افراد در معرض خطر، در این سناریو به راحتی می گنجد.
تصمیم ایالات متحده مبنی بر خروج در چنین زمان کوتاهی در جهان به عنوان عاملی ارزیابی می شود که طالبان را به تصرف این کشور تحریک کرده است. لزلی وینجاموری، مدیر برنامه آمریکایی در موسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس گفت: "مردم، کارهای ایالات متحده در افغانستان را بر اساس تعداد مهاجران پذیرفته شده و کمکهای بشردوستانه آنها قضاوت خواهند کرد. در صورت بروز یک بحران انسانی جدی در افغانستان، این جریان ادعای ریاکاری آمریکا در مسائل حقوق بشر را تقویت می کند. در عین حال، متحدین غربی واشنگتن نیز متهم به ریاکاری می شوند که چاره ای جز خروج نداشتند.
اما تام توگندات، قانونگذار بریتانیایی، که در افغانستان خدمت می کرد و اکنون رئیس کمیته روابط خارجی است، معتقد است که اتحاد غربی هنوز نقشی در این کشور دارد و این امر پیامدهای جهانی دارد.
وی گفت: "ما می توانیم از برنامه های سازمان ملل برای کمک به مردم افغانستان استفاده کنیم. ما می توانیم شرکای منطقه ای از هند، پاکستان، ازبکستان و دیگر کشورها را در کار مشترک مشارکت دهیم. طالبان در همه جا محبوب نیستند، اما آنها الهام بخش گروه های اسلام گرا در آفریقا و آسیا هستند. ما باید با شرکای خود از سراسر جهان کار کنیم."
با این حال، اگر مارک لئونارد درست می گوید، و این در واقع پایان یک دوره ژئوپلیتیک است، باید واقعیتهای جدید و ترسناکی را که نزدیک می شوند پذیرفت.