اسپوتنیک- در ماه های اخیر تسلط گروه طالبان بر بخش وسیعی افغانستان به تیتر نخست رسانه های داخلی و بین المللی تبدیل شده است؛ از این رو اگر چه در دو دهه گذشته همواره این ادعا از سوی بخشی از دولت مردان افغانستان و کشورهای غربی مطرح بوده که این گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. اما فارغ از بررسی صحت و یا رد این ادعا، تسلط این گروه بر کشور افغانستان می تواند چالش بین المللی جدیدی برای ایران مطرح نماید و در ابعاد مختلف تهدیدی برای قدرت نرم ایران تلقی شود. در همین خصوص این گزارش تلاش کرده است برخی از این چالش ها را برای مخاطبان خود بازگو نماید که در یک برداشت کلی، عبارتند از.
1- کاهش ریسک سرمایه گذاری داخلی و خارجی: یک از ابعاد قدرت نرم هر کشور بالاخص در بعد جغرافیایی بحث جذابیت مکانی یک سرزمین برای سرمایه گذاری است. در همین خصوص یکی از پارامتر های مهم جذابیت یک مکان برای سرمایه گذاری، فاکتور ثبات و امنیت تلقی می شود. در همین راستا باید عنوان کرد اگر چه ایران به دلیل تحریم های برجای مانده از دولت ترامپ در خصوص جذب سرمایه گذار با چالش مواجه بوده است؛ اما در شرایط کنونی به دلیل فقدان امنیت در مرزهای شرقی کشور، این موضوع مزید بر علت شده و دست دولت جدید را برای جذب سرمایه گذار خارجی و حتی داخلی بیش از پیش در تنگنا قرار می دهد.
2-ورود قابل توجه پناهندگان و تشدید وضعیت بد اقتصادی: به تازگی کلیپ های مختلفی از رسانه های اجتماعی منتشر شده است که از ورود قابل توجه پناهندگان افغانستان به داخل کشور حکایت دارد. اگر چه رأفت اسلامی اینگونه حکم می کند که ایران مرزهای خود را بر روی برادران مسلمان و هم زبان خود بگشاید اما با توجه شرایط وخیم اقتصادی در صورت استقرار پناهندگان در شهرهای شرقی کشور، مجددا وضعیت اشتغال در مناطق مذکور دستخوش چالش جدی قرار می گیرد. چرا که عموماً پناهندگان تلاش می کنند با دستمزد کمتر نسبت به نیروی کار ایرانی بالاخص در کارهای یدی و فیزیکی این فرصت ها را تصاحب نمایند.
3-تهدید امنیت داخلی: از دیگر ابعاد قدرت نرم یک کشور در بعد سیاسی، ثبات امنیت داخلی است در همین خصوص لازم به ذکر است که یکی از شاخه های فعال و مشهور گروه تروریستی داعش تحت عنوان خراسان در افغانستان فعالیت دارد. از همین رو این فرضیه وجود دارد که نیروهای این گروه تروریستی در بین اقشار پناهندگان نفوذ کرده و در قالب دسته جات مردم از مرزهای شرقی عبور نمایند و حوادثی را همانند بمباران بخش های مختلف اتحادیه اروپا برای ایران نیز رقم زدند. به همین منظور انتظار می رود که نیروهای امنیتی ایران در این خصوص بیش از پیش بر اشراف اطلاعاتی خود بیفزایند.
4-کاهش محبوبیت ایران در بین افکار عمومی افغانستان: همان طور که در ابتدا این مقاله نیز ذکر کردیم، در سالیان اخیر این ادعا به شدت از سوی دولت مردان و رسانه های افغانستان دنبال شده که طالبان از حمایت مادی و معنوی ایران برخوردار است. در همین خصوص تسلط و مبارزه خشونت طلبانه این گروه افراطی بر ملت افغانستان، در کنار ادعاهای پی در پی دولت مردان افغانستان مبنی بر حمایت از جنگ داخلی توسط ایران می تواند تصویر جمهوری اسلامی ایران در نزد افکار عمومی افغانستان خدشه دار نماید و تهدیدی برای قدرت نرم ایران تلقی شود.
5-تشدید بحران های اجتماعی و افزایش پدیده حاشیه نشینی: در بخش پیش اشاره داشتیم که بی ثباتی کنونی در افغانستان موجب عبور قابل توجه از پناهندگان این کشور به داخل ایران شده است. در همین رابطه یافته های علمی محققان حاکی از این دارند که که اکثریت اتباع خارجی بالاخص پناهندگان ناشی از جنگ، در حاشیه شهرها ساکن می شوند، که این مناطق نیز به دلیل تراکم جمعیت و ضعف زیرساخت های فرهنگی اجتماعی از یک سو و وضعیت ضعیف اقتصادی و نرخ بالای بیکاری در خانواده های ساکن این مناطق از سوی دیگر، می تواند زمینه ارتکاب جرم را افزایش می دهد. به همین منظور این سناریو مطرح است که در صورت ورود بیشتر پناهندگان افغانستان به داخل ایران، با معضل حاشیه نشینی و خلاء های امنیتی ناشی از آن مواجه شویم.
تهیه شده: سید جواد موسوی زارع، دکتری جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک