بر اساس پیشبینی ها آقای سعد الحریری پس از ماه ها معطل کردن مردم لبنان بنا به دستوراتی که به وی رسیده کابینه ای را به رئیس جمهوری لبنان پیشنهاد داد که مطمئن بود مورد قبول میشال عون قرار نخواهد گرفت.
به همین بهانه هم وی از تشکیل دولت انصراف داد تا دوباره این کشور وارد مشکلات داخلی جدید تر شود.
آنهایی که پیگیر اخبار لبنان هستند به خوبی می دانند که سعد الحریری به دنبال آن بود که رئیس جمهوری کابینه را قبول نکند تا وی بهانه عدم تشکیل دولت را به گردن رئیس جمهوری و جبهه مقاومت که اکثریت پارلمانی را در اختیار دارد بیاندازد.
اما سوال اصلی در این است که آیا این جریان محصور به لبنان است یا اینکه در چهارچوب یک برنامه بزرگتر می باشد که حریری نقشی جزئی در آن دارد.
آقای حریری بلا فاصله پس از سفری کوتاه به قاهره از فرودگاه به کاخ ریاست جمهوری لبنان رفت تا لیست خود را تقدیم رئیس جمهوری کند.
امری که درباره اینکه در قاهره چه خبر بوده سوالات زیادی در اذهان ایجاد کرده.
این روزها دیگر مصر جزو بازیکنان اصلی در جریان های لبنان به حساب نمی آید و قطعا در قاهره آقای حریری ملاقات هایی را داشته که بر اساس همان نقشه جدید به وی داده شده.
حال اینکه این ملاقات یا ملاقات ها با آمریکایی ها یا اسرائیلی ها یا عربستانی ها یا فرانسوی ها یا ... بوده دیگر خدا داند.
چون مصر با همه اینها روابط بسیار حسنه ای دارد و قطعا می توانسته زمینه لازم برای اجرای این ملاقاتها به صورت محرمانه را فراهم کند.
احتمالا هم آقای حریری عمدا مصر را برای انجام این ملاقات ها انتخاب کرده تا کسی متوجه نشود پشت پرده ماجرا کیست و وی دستور چنین کاری را از کجا گرفته.
با توجه به شرایطی که این روزها در عراق و سوریه از یک طرف و افغانستان از طرف دیگر رخ می دهد می توان پیش بینی کرد که تیم توطئه چینی آمریکایی فعال شده.
برخی باور دارند که نقشه ای زیر نظر آقای ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا برای منطقه خاورمیانه و مقابله با ایران تهیه شده و تیم جدید آمریکا در حال کنار هم چیدن پازل های خود است.
بر اساس سوابق تاریخی عملکرد این تیم می توان توقع داشت که به زودی دوباره همانند سال 2011 کل منطقه با آشوبی جدید مواجه شود و گروه های تروریستی که معمولا این تیم متخصص تشکیل آن است ظهور پیدا کنند.
با این نقشه چند سالی دوباره ایران و متحدین اش درگیر مهار کردن تروریست ها در منطقه خواهند شد و آمریکایی ها فرصت خواهند داشت به دشمنان دیگر خود یعنی چین و روسیه بپردازند.
گفتگو های وین و بحث خروج نیروهای آمریکایی از منطقه هم عموما فقط به این دلیل بود که این تیم می خواستند سر ایران را گرم کنند و توجه ها را از تحرکات خود دور کنند تا فرصت پیاده سازی نقشه جدید خود را داشته باشند.
عملا مشاهده می کنیم که نیروهای آمریکایی از منطقه خارج نشده اند بلکه فقط جا به جا شده اند تا در برنامه جدید دور از گزند دشمنان باشند.
کلا مثلا آمریکایی ها در افغانستان 2500 نیرو داشتند که حدود 1200 تا 1300 نیرو را قرار شده بیرون ببرند.
آیا می توان باور کرد که حضور این 1200 تا 1300 نیروی آمریکایی آنقدر موثر بود که 350 هزار سرباز افغانی توان جبران آن را ندارند؟
در عراق هم مشاهده می کنیم در حالی که آمریکایی ها مدعی می باشند در صدد خارج کردن نیروهای خود از این کشور می باشند و طبیعتا نیاز دارند این نیروها در شرایط امن از عراق خارج شوند، حملات خود به پایگاه های نیروهای همسو با ایران را تشدید می کنند.
حملات هم روی دو محور متمرکز است.
نا امن کردن جاده ارتباطی تهران – بغداد – دمشق – بیروت و هدف قرار دادن مخازن مهمات.
این نکته نشان می دهد که هدف آمریکایی ها قبل از خروج از عراق و سوریه این است که الحشد الشعبی را تضعیف کنند و شرایط ایجاد کنند تا نیروهای داعش بتوانند دوباره جان بگیرند.
نا امن کرده جاده هم برای آن است که ایران نتواند به زودی تسلیحات نابود شده را جبران کند.
همچنین با توجه به اینکه ماجرای فروش نفت و فراورده های نفتی ایران در لبنان امروزه خیلی مطرح است و دولت لبنان اجازه نداده کشتی سوخت ایران در بندر بیروت پهلو بگیرد، به نظر می رسد که حزب الله بخواهد برای پوشش نیاز مردم اقدام به واردات سوخت از طریق سوریه یا عراق یا ایران و به صورت انتقال جاده ای اقدام کند، طبیعتا در این شرایط آقای حریری نیاز دارد تا این خط بسته باشد تا سوخت به لبنان نرسد و نا رضایتی در لبنان غوغا کند تا در نهایت کار به جنگ و درگیری داخلی فیما بین لبنانی ها کشیده شود و حزب الله و جبهه مقاومت درگیر مسایل داخلی لبنان شوند.
با توجه به این شرایط می توان گفت کم کم مشخص است که نقشه های پلیدی توسط دمکرات ها برای منطقه خاورمیانه کشیده شده که اگر خود را برای مقابله با آن آماده نکنیم ممکن است به یکباره خیلی دیر شود.
به هر حال باید به این نکته توجه داشت که آقای بایدن و تیم او چندین بار اعلام کرده اند که آمریکا سه دشمن اصلی یعنی ایران – چین و روسیه را دارد که طی چند سال آتی باید به حساب آنها برسد.
بدیهی است که به جریان ظاهری خروج آمریکا از منطقه نباید با خوش قلبی نگاه کرد و باید متوجه بود که قطعا آمریکایی ها نقشه هایی برای مهار ایران هم در سر دارند.
