جناب آقای رئیسی، عموما به مسائل داخلی توجه بسیار ویژه ای دارد و باور دارد اگر مشکلات داخلی کشور حل شود و امور کشور به قول معروف رتق و فتق شود خود به خود روی همه مسایل از جمله سیاست خارجی تاثیر می گذارد.
در واقع بر اساس این دیدگاه معیار رفتار کشورهای دیگر با همدیگر توانمندی داخلی و اقتصادی یکدیگر می باشد.
اگر کشورها مشاهده کنند که کشوری با اقتدار ایستاده قطعا یک برخورد با آن می کنند واگر ببینند کشوری در مقابل آنها با ضعف ایستاده رفتاری دیگر.
همین مساله حتی درباره مذاکره کنندگان یا نمایندگان کشورها هم صدق می کند.
حتی در زندگی معمولی هم اینگونه است که اگر فردی زندگی خود را با اقتدار ساخته همه به او احترام می گذارند حتی اگر هم از او خوششان نیاید و برعکس اگر کسی نتوانسته باشد جایگاهی در جامعه برای خود ایجاد کند حتی مردم او را دوست داشته باشند اما رفتارشان با او بسیار متفاوت خواهد بود و به قول معروف او را تحویل نمی گیرند یا همراهی نمی کنند.
در حالی که بسیاری چاره حل مشکلات داخلی را در خارج کشور جستجو می کنند آقای رئیسی چاره حل مشکلات داخلی و خارجی را در داخل جستجو می کند و باور دارد که اگر ما به ساختارهای سیاسی – اقتصادی – صنعتی – اجتماعی و فرهنگی و تمدنی خود تکیه کنیم و بتوانیم به عنوان یک کشور مقتدر در جهان بایستیم دیگران مجبور می شوند به ما احترام بگذرارند و رفتار آنها حتی در مذاکرات و گفتگو ها و انجام تعهدات شان نسبت به ایران فرق خواهد کرد.
همسایه ها هم همینطور.
همانگونه که قبلا گفته ام شرایط اجتماعی افراد را اگر با یکدیگر مقایسه کنید می توانید به نوعی متوجه این دیدگاه شوید.
طبیعی است که برای رسیدن به این مرحله ایران باید به سمت ارتقای سطح و جایگاه خود در عرصه های مختلف بین المللی علی الخصوص تولیدی و صنعتی برود و در کنار همه این مسایل بحث مبارزه با فساد هم باید در اولویت کار باشد.
با در نظر گرفتن این زاویه شاید بهتر بتوان به دیدگاه های جناب آقای رئیسی پرداخت.
حال اگر با این دیدگاه روی محور سیاست خارجی تمرکز داشته باشیم میتوانیم زاویه دید ایشان را بهتر بشناسیم و تحلیل کنیم که سیاست خارجی آتی جمهوری اسلامی بر چه اساس خواهد بود.
شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که سیاست خارجی همه کشورهای جهان وابسته به تصمیمات و جمع بندی های عالی آن کشور می باشد و رئیس جمهوری و وزارت امور خارجه عملا مجری آن تصمیمات می باشند اما نباید فراموش کرد که به هر حال با تغییر دولت برخی افراد منصوب دولت در جایگاه های حساس تصمیم گیری منصوب می گردند که می توانند روی رویکرد سیاست خارجی آن کشور تاثیر بگذارند، که در ایران می توان در این زمینه به شورای عالی امنیت ملی و کمیته راهبردی سیاست خارجی، و مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... اشاره کرد.
همچنین باید توجه داشت چون دولت مجری توافق ها و تصمیمات است عملا می توان گفت مثلا در زمینه برجام و توافق هسته ای اگر تا شش هفته دیگر قبل از تحویل و تحول دولت ایران و دیگر کشورها در وین به نتیجه ای برسند، قطعا دولت بعدی ایران هم پایبند آن توافق خواهد بود، چون بر عکس آمریکا، نظام جمهوری اسلامی پایبند توافقات امضا ظده است ودر صورت تغییر رئیس جمهوری در ایران باز هم ایران توافق را اجرا خواهد کرد.
اما نکته مهم در این جریان این است که دولت بعدی با دولت فعلی ایران در زمینه اجرای برجام فرق خواهد کرد.
اگر بخواهم این مساله را با مثال تشریح کنم شاید بد نباشد به همین قانون اخیر مجلس اشاره کنم که دولت را ملزم می کند تا زمانی که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نمی کند، اجرای تعهدات ایران در برجام را کاهش و در نهایت متوقف کند.
یکی از نکته هایی که برای طرف های مقابل بسیار مهم بود و هست بحث اجرای پروتوکل الحاقی بود.
حدود چهارماه پیش طبق قانون دولت ایران می بایست اجرای پروتوکل الحاقی را متوقف می کرد اما چون گفتگوهای وین در حال اجرا بود و امیدوار بود که این گفتگوها به فرجامی برسد یک کلاه شرعی برای رفع این چالش پیدا کرد و توافقی سه ماهه با آژانس بین المللی انرژی هسته ای امضا کرد و سپس برای نشان دادن حسن نیت این توافق را یک ماه دیگر هم تمدید کرد.
احتمالا در دولت بعدی ایران دیگر اینگونه نباشد، و دولت خود را ملزم بداند که هم توافق را به صورت بند بند اجرا کند هم مر قوانین را.
یعنی اگر طرفهای مقابل به تعهدات خود عمل نکنند نباید توقع داشته باشند دولت بعدی ایران حاضر باشد با آنها مماشات کند.
همچنین احمالا تیم مذاکره کننده ایرانی هم پس از تحویل و تحول دولت تغییر کند.
اگر تا آن زمان توافقی انجام شده بود که بها، دولت ایران دقیقا همان را اجرا خواهد کرد، اما اگر توافقی انجام نشده بود آنوقت 1+4 و آمریکا باید منتظر بمانند تیم جدید تشکیل شود و با آن تیم به مذاکره بپردازند و احتمالا تیم جدید دیدگاه های متفاوتی نسبت به تیم فعلی داشته باشند.
حد اقل اش این است که اگر تیم فعلی نسبت به نیت های آمریکا در اجرای تعهداتش شک و شبهه دارد تیم جدید نسبت به اینکه آمریکا بد عهد است یقین دارد.
تیم جدید دیگر وعده وعید ها را قبول نخواهد کرد و فقط عمل را خواهد پذیرفت.
به هر صورت با توجه به شرایط موجود به نظر می رسد همه طرفهای مذاکره کننده در وین به این نتیجه رسیده اند تا قبل از تحویل و تحول حکومت در ایران توافق کنند، که البته به نظر جناب آقای رئیسی هم مخالف این ماجرا نیستند و چندین بار بیان کرده اند که اگر توافقی در این دولت امضا شود دولت بعدی به آن متعهد خواهد بود.
در باره رابطه با کشورهای شرق مانند روسیه – چین و...
به نظر می آید که آقای رئیسی روی تفاهم نامه بلند مدت فیما بین ایران و چین و همچنین ایران و روسیه وهمکاری با این دو کشور برای تقویت بنیه اقتصادی و صنعتی و تولیدی و تجاری ایران حساب ویژه ای باز کرده و طبیعتا حتی در صورتی که توافق هسته ای مجددا اجرا شود دیگر مانند قبل نخواهد بود که اقتصاد ایران کاملا در آغوش کمپانی ها و شرکت های غربی غش کند.
گویند مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.
قبلا ما ایرانی ها همکاری با کشورهای اروپایی چه قبل از برجام چه بعد از برجام را امتحان کرده ایم و دیده ایم چگونه حتی دارو و تجهیزات پزشکی و قطعات یدکی خودروهایشان و کالاهایشان و... را از ما دریغ کردند.
بدیهی است که حتی در صورت امضای هرگونه توافقی برای از سر گیری برجام فعلا شرکت ها و کشورهای اروپایی باید تلاش کنند که اعتماد سازی کنند و تضمین های لازم را برای عدم تکرار عملکرد های گذشته خود را بدهند تا ایرانی ها حاضر باشند با آنها همکاری کنند.
همچنین با توجه به دیدگاه های جناب آقای رئیسی همکاری با دیگر کشورها منوط به انتقال فناوری و تولید به داخل کشور خواهد بود و اگر اینگونه نباشد فایده ای در همکاری وجود نخواهد داشت.
به هر حال وقتی که هزینه از طرف ایرانی ها تامین می شود حد اقل باید جوانان ایرانی هم در تولید کالای مصرفی داخل کشور سهیم باشند.
اما اگر به زاویه دیگری که مربوط به مساله روابط با کشورهای همجوار بخواهیم نگاه کنیم باید توجه داشته باشیم که در ایران دو دیدگاه در رابطه با ارتباط با این کشورها وجود دارد.
یکی بر این مبنا است که این کشورها هیچ اختیاری از خود ندارند و اگر رابطه ایران با ارباب که همان آمریکا و کشورهای غربی برقرار شود اینها خود مجبور می باشند رابطه خود با ایران را تحسین کنند.
که البته بی ربط هم نمی گویند و مشاهده می کنیم که طی چند سال اخیر همین که ترامپ سر کار آمد آنها شروع کردند برای ایران شاخ و شانه کشیدن و روابط ایران با این کشورها تیره شد و همین که ترامپ در آمریکا سرنگون شد اینها به دنبال تحسین روابط خود با ایران افتادند.
البته دیدگاه دیگری در ایران وجود دارد و آن این است که رابطه ما با این کشورها که همه مسلمان هم هستند باید بر اساس مشترکات اسلامی باشد و ما باید به آنها کمک کنیم تا از زیر سلطه کشورهای غربی خارج شوند و اگر دغدغه ای دارند این دغدغه ها را برای آنها رفع کنیم و به آنها اطمینان دهیم که ایران دشمن آنها نیست بلکه همسایه و برادر و دوست آنها است.
ظاهرا آقای رئیسی طرفدار دیدگاه دوم می باشد.
اما در رابطه با مساله حمایت ایران از همپیمانان اش در منطقه باید گفت آقای رئیسی جزو حامیان پر و پا قرص احقاق حقوق ملت فلسطین می باشد و دیدگاه ایشان همان دیدگاه رهبری یعنی حل مشکل فلسطین با اجرای یک رفراندوم کلی توسط سازمان ملل خواهد بود.
واکنش مقامات رژیم صهیونیستی نسبت به انتخاب آقای رئیسی توسط ملت ایران هم خود نشان می دهد چه لرزه ای بر تن این رژیم افتاده.
درباره جبهه مقاومت هم شاید بهترین توصیف همان تویت تبریک سید حسن نصر الله در تبریک انتخاب آقای رئیسی بود که آن را با آیه 125 سوره البقره از قرآن کریم (وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ) که به نام های ابراهیم واسماعیل اشاره می کند همراه کرده تا آقای ابراهیم رئیسی و آقای اسماعی قاآنی را دو پشتوانه جبهه مقاومت معرفی کند.
نکته دیگری که برخی درباره آن بسیار سوال می کنند این است که موضع آقای رئیسی نسبت به خواسته های غرب برای بحث برنامه موشکی و حمایت ایران از جبهه مقاومت چه خواهد بود؟
در باره جبهه مقاومت که قبلا گفتم اما بحث برنامه موشکی و دفاعی ایران خط قرمز نظام جمهوری اسلامی و عزت و امنیت ملی ایران است و این مساله در میان مقامات ایران مورد مناقشه نیست.
همه مقامات ایرانی متفق القول هستند که موجودیت ایران گرو تولید تسلیحات دفاعی خود توسط خود ایران است و آقای رئیسی هم قطعا پشتیبان این دیدگاه است و نه فقط در این زمینه و در زمینه حمایت از جبهه مقاومت کوتاهی نخواهد کرد بلکه هر آنچه در توان باشد را در این زمینه سرمایه گذاری خواهد کرد.
به هر حال باید توجه داشت که برخی صنایع مانند صنایع دفاعی صنایع مادر هم هستند و این صنایع عملا علاوه بر تامین امنیت کشور موجباد ایجاد اشتغال و انتقال فناوری به کشور را فراهم می کنند تا کشور بتواند از این فناوری ها در زمینه های دیگر صنعتی نیز بهره ببرد.
دیدگاه آقای رئیسی هم به احتمال زیاد این خواهد بود که زمینه ارتباط وسیع تر میان صنایع دفاعی کشور و صنایع غیر نظامی را فراهم کند تا صنایع غیر نظامی مانند مثلا صنعت خودرو سازی بتوانند از توانمندی های به دست آمده در صنایع دفاعی بهره ببرند.
به هر حال بحث همه دیدگاه ها بسیار طولانی می باشد به همین دلیل بنده تصور می کنم همین بخش چون مورد سوال بسیاری است را مطرح کنم و بقیه مسایل و دیدگاه های جناب رئیسی را پس از کسب اطلاعات لازم به صورت مرحله ای مطرح کنم.