البته تا زمانی که شورای نگهبان اسامی کاندیداها را اعلام نکند هیچ کاندیدایی رسما کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نمی باشد و بسیاری شرط بندی می کنند که چون در دوره قبل آقای احمدی نژاد رد صلاحیت شد در این دوره هم رد صلاحیت خواهد شد.
در حالی که ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری برای بعضی کاندیداهای ریاست جمهوری مانند مثلا آیت الله ابراهیم رئیسی حرکتی بسیار پر خطر و شاید حتی دو سرباخت به حساب بیاید، برای دکتر محمود احمدی نژاد حرکتی دو سر برد به حساب می آید.
قبل از ادامه بحث تاکید کنم که بحث مقاله صرفا وضعیت انتخابات است و به هیچ وجه حمایت و یا عدم حمایت از کاندیدای خاصی در آن مطرح نمی باشد.
وقتی که بحث حرکت پر خطر را برای آیت الله رئیسی مطرح می کنم به این دلیل است که وی در حال حاضر جزو معدود چهره هایی است که کمترین حاشیه ها را دارد و جزو معدود شخصیت های مملکت می باشد که هیچ تهمت فساد اقتصادی و یا سیاسی و یا اخلاقی ویا ... به قول معروف به او نمی چسبد.
بدیهی است با ورود به عرصه انتخابات بسیاری از رقبای سیاسی وی تلاش خواهند کرد چهره و جایگاه او را تخریب کنند و به چهره محترم وی خدشه وارد کنند وشاید ده ها دروغ ببافند تا وی را تخریب کنند.
نمی توان انکار کرد با توجه به اکثر نظرسنجی ها ایشان شانس بسیار بالایی برای بردن انتخابات و رئیس جمهوری شدن دارند وقطعا اگر اصولگرایان گزینه دیگری برای ایجاد وحدت داشتند ریسک نمی کردند ایشان را در این مهلکه وارد کنند، چرا که این ماجرا فقط اول کار خواهد بود، چون ورود به عرصه اجرایی مملکت همانا و شروع سنگ اندازی در مقابل کار کردن او همان.
متاسفانه سابقه در ایران نشان داده که شکست خوردگان انتخابات تازه بعد از انتخابات شروع می کنند در مقابل رئیس جمهوری منتخب سنگ اندازی کردن و وی را تخریب نمودن واصل ماجرا آنوقت تازه شروع می شود.
حال بماند شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ... ای که امروزه ایران با آن مواجه می باشد و جمع و جور کردن آن اگر ناممکن نباشد بسیار سخت است.
تجربه نشان داده که از ابتدای انقلاب تا به حال هر کس در راس قوه مجریه ایران قرار گرفته در نهایت تخریب شده.
اگر هم آقای رئیسی در انتخابات پیروز نشوند آنوقت جایگاه سیاسی وی تضعیف خواهد شد.
پس شخصی مانند آیت الله رئیسی ریسک بزرگی کرده اند تا وارد این عرصه شوند و شدیدا نیاز دارند مشاورین خبره و زبده از همین الآن به وی کمک کنند تا دچار چالش های بعدی مخصوصا در صورتی که مناظره های انتخاباتی علنی بخواهد برگزار شود، نشوند.
بعد از آن اگر وارد عرصه ساختار اجرایی کشور شدند که بحث آن جدا می باشد.
حال به آقای دکتر محمود احمدی نژاد نگاه کنیم می بینیم این حرکت وی در کاندیدا شدن برای انتخابات به نوعی یک حرکت دو سر برد به حساب می آید.
چند شب هم هست در کلاب هاوس و گروه های اجتماعی دیگر آقای احمدی نژاد شخصا حضور پر رنگی پیدا می کنند و هزاران نفر پای مناظره های کلاب هاوس وی می نشینند.
گذشته از همه حرف و حدیث های مطرح شده توسط موافقان و مخالفان ایشان می توان گفت آقای احمدی نژاد بدعت جدیدی را توانسته بنا بگذارد و آن اینکه مردم، حتی مخالفین، مستقیم با شخصیت سیاسی در سطح رئیس جمهوری سابق صحبت کنند، حتی اگر بنا باشد در مخالفت از او صحبت کنند.
وی همچنین ایده ها و دیدگاه هایی را مطرح می کند که تا به حال بسیاری از شخصیت های سیاسی که می خواهند رئیس جمهوری شوند از ورود به آنها پرهیز می کنند و جسارت صحبت کردن مستقیم در باره آنها را ندارد.
همچنین توجه داشته باشید عنوانی که وی برای گروه خود انتخاب کرده چیست "دولت ایرانی" عبارتی بسیار پر معنا و با هدف که مشخص می کند هر کس این عنوان را انتخاب کرده خیلی فکر کرده که چگونه می تواند یک جنبش سوم که بتواند بخش بزرگی از ایرانی ها را دور هم جمع کند را راه بیاندازد.
تیم آقای احمدی نژاد به خوبی متوجه بطن ماجراهای جامعه شده اند، آن اینکه دیگر در داخل ایران جناح های سیاسی موجود چه اصولگرا چه اصلاح طلب نتوانسته اند خواسته های جامعه را محقق کنند و عموم مردم دیگر از اینکه این دو جناح بر سر قدرت با هم بجنگند و خسته شده اند.
بسیاری از اتباع نسل های اول سیاسی انقلاب هنوز حاضر نیستند بپذیرند که نسل های جدید آمده اند که تفکراتشان خیلی با آنها فرق دارد و علیرغم اینکه ممکن است با جناحی چه اصلاح طلب چه اصولگرا همراهی کنند اما خواسته های آنها با نسل های قدیمی فرق دارد.
در همه انتخابات هم مشاهده می کنیم که روسای جمهوری با شعار نه اینطرفی نه آنطرفی به میدان می آیند اما در نهایت به سمت یک طرف تمایل بیشتری پیدا می کنند.
خط و مشی میانه روی هم چون مبنای کار خود را بر همان اتباع نسل اول قرار داد نتوانسته در میان نسل جدید جایگاهی باز کند.
حال اگر به تحرکات آقای احمدی نژاد نگاه کنید مشاهده می کنید که وی تلاش دارد تفکر و ایده هایی را ارائه دهد که مورد پسند قاطبه جامعه و نسل های جدید می باشد.
البته ایشان راه سختی را در این زمینه دارند چرا که به دلیل کوله بار مسایل سیاسی که طی هشت سال ریاست جمهوری وی را همراهی می کند نوعی تفکر کلیشه ای فعلا در ذهن بسیاری درباره وی وجود دارد.
در صورتی که وی تایید صلاحیت شود بدیهی است که ایشان می توانند چالش بزرگی برای همه کاندیداهای انتخاباتی ایجاد کنند و حتی شانس برنده شدن در انتخابات را هم دارند.
البته در صورتی که برنده شوند قطعا وی مجبور خواهد بود سیاست های اقتصادی جدیدی را پیاده کند، چون سیاست های اقتصادی قدیمی وی که بر مبنای سیاست های اقتصادی که مصطلحا سیاست های رابین هودی معروف است در شرایط فعلی که درآمد های مملکت در بدترین شرایط است جوابگو نخواهد بود.
البته بماند که کلا بسیار دشوار خواهد بود که اوضاع اقتصادی مملکت را به راحتی جمع و جور کرد.
ونکته اصلی این است که همه مردم این روزها به دنبال حل مشکلات اقتصادی مملکت هستند، نه بحث های سیاسی برایشان مهم است ونه هیچ چیز دیگر.
البته حتی ممکن است ایشان کاندیدای انتخابات شود و در نهایت فرد دیگری انتخابات را ببرد.
اما اگر آنگونه که برخی پیش بینی می کنند وی تایید صلاحیت نشود این فرصت برای آقای احمدی نژاد به وجود می آید تا رهبر اپوزیسیون داخلی در مقابل هر فردی که قدرت اجرایی مملکت را به دست گیرد، شود.
طبق بسیاری برآوردها برای آقای احمدی نژاد شاید خیلی مهم نباشد که تایید صلاحیت شود و چه بسا که ترجیح دهد وی رد صلاحیت شود تا در این شرایط بد اقتصادی هر کسی می آید همه کاسه کوزه ها سر او خراب شود و آقای احمدی نژاد به عنوان آلترناتیوی که شاید اگر می بود مشکلات بخش فرودست حل می شد مطرح گردد.