اسپوتنیک به نقل از روزنامه صباح ترکیه می نویسد: جدال جدیدی برای نفوذ بین روسیه و ایالات متحده که در طول جنگ سرد قدرت های حاکم بر دنیا بودند در حال شعله ور شدن است.
اگرچه به نظر می رسد دلیل آن بحران اوکراین باشد، اما انگیزه اصلی رقابت بین این دو قدرت درک متفاوت از موقعیت ژئوپلیتیک در دنیای جدید است.
در دنیای کنونی، سیستم اتحاد ها در حال تکوین و بازسازی است و اختلافات بین دو کشور بر سر حوزه های نفوذشان عمیق تر می شود. در این زمینه ، در دوران ما تفاوت میان روسیه امروزی و ایالات متحده این است که مسکو مایل نیست یک ابرقدرت باشد تا بتواند جهان را اداره کند. روسیه طرفدار جهان چند قطبی است.
هدف اصلی روسیه ، همانطور که نیکولای پاتروشف دبیر شورای امنیت روسیه اشاره کرد، کشورهای خارجه نزدیک یعنی جمهوری های شوروی سابق است. سرانجام ، نه اولویت های امنیتی و نه منابع می توانند مسکو را وادار به نشان دادن قدرت در فاصله چند هزارکیلومتری از مرزهای خود کنند.
مبانی استراتژی جديد امنيتی روسيه ، كه می توانيم آن را "دكترين پوتين" بناميم ، بسيار ساده است: همسايه های پايدار ، ناتو ضعيف ، چين نزدیک به روسيه و تمركز آمريكا بر مناطق ديگر. تا زمانی که فضای امنیتی در اطراف روسیه قطعی و قابل پیش بینی باقی بماند، روسیه مداخله ای را ضروری نمی داند. به عنوان مثال، در طول جنگ در قره باغ ، روسیه با اصرار درخواست کمک ارمنستان را رد کرد. اما ، همانطور که در بحران های گرجستان ، اوکراین ، سوریه و لیبی مشاهده کردیم ، در صورت ایجاد عدم اطمینان ، پاسخ روسیه سریع و قطعی است.
روسیه تحت رهبری پوتین کجا خود را در ژئوپلیتیک امروز می بیند؟ استراتژی آمریکا را می توان معطوف به ایجاد "محیط جدید" نامید. این محیط بر اساس تشکیل مناطق ویژه با موانع اقتصادی ، سیاسی و نظامی در برابر مخالفان ایالات متحده ، در درجه اول چین و روسیه است. پوتین این سیاست جدید ایالات متحده را حملاتی پیشگیرانه می داند که برای جلوگیری از بازیابی قدرت تاریخی روسیه در نظر گرفته شده است.
ایالات متحده معتقد است که روسیه ضعیف شده قادر نخواهد بود به یک مرکز قدرت جایگزین در اوراسیا تبدیل شود. و از ترس گسترش چین، مجبور خواهد شد در پروژه اصلی ایالات متحده در قرن 21 به شریک غرب تبدیل شود. با این حال ، پوتین مصمم است که در مهار چین به ایالات متحده کمک نکند. بنابراین، روسیه به بزرگترین مانع در برابر برنامه های ایالات متحده برای محاصره چین تبدیل می شود.
در تمام این مدت، ایالات متحده انتظار داشت مسکو اشتباه کند. با این وجود ، ولادیمیر پوتین با موفقیت از عهده آزمایشاتی مانند اوکراین و سوریه ، جنگ قره باغ ، لیبی و گرجستان برآمد. طبق دکترین پوتین، ایالات متحده می تواند ایده رهبری جهانی را کنار بگذارد، اما مسکو نمی تواند به خود اجازه دهد که روسیه کشور ضعیفی شود.
هدف از جنگ تحریم های آمریکا فرسودگی روسیه ، به پایان رساندن منابع محدود آن ، ایجاد احساس ناامیدی در میان مردم این کشور و زمینه سازی برای فروپاشی مسکو است. روسیه ، با دیدن این مسئله، امروز سعی دارد کاری کند تا ضربه مستقیمی از ایالات متحده دریافت نكند و جبهه را از قلمرو خود دور كند. روسیه با این کار به سمت شرق می رود. پوتین در حال توسعه روابط استراتژیک با چین و ترکیه است. وی هدف استراتژیک خود را نه پیوستن به یک خانواده بزرگ غربی، بلکه اطمینان از ثبات اوراسیای بزرگ عنوان کرد. در حقیقت، علی رغم همه حملات، توطئه ها و دام های ایالات متحده ، دکترین پوتین روز به روز قویتر می شود.