اسپوتنیک - دیوان داوری دعاوی ایران و ایالات متحده مستقر در شهر لاهه، دولت آمریکا را به موجب حکمی به پرداخت خسارت مالی و استرداد بعضی از اموال متعلق به دولت و دستگاههای دولتی ایران محکوم کرد.
در این حکم، دیوان شکایت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اینکه دولت آمریکا بر خلاف تعهدات آن کشور در بیانیههای الجزایر با وضع مقررات خزانهداری در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۸۱ مانع از انتقال یا تاخیر در انتقال بخشی از اموال متعلق به ایران پس از انعقاد بیانیهها شده است، وارد دانسته و مقرر کرد دولت آمریکا نسبت به انتقال اموال باقیمانده در آمریکا اقدام کرده یا خسارات ایران را جبران کند.
در این پرونده که در سال ۱۹۸۲ نزد دیوان مطرح شده است، دیوان در سال ۱۹۹۲ بدواً طی حکمی اصول و چهارچوب مسئولیت ایالات متحده را به علت ایجاد مانع و قصور در انتقال اموال ایران تعیین کرده بود.
خبرگزاری اسپوتنیک در این راستا با امیر حسین نوربخش، حقوقدان و پژوهشگر مسائل حقوقی به گفتگو نشسته است که مشروح این مصاحبه در ذیل تقدیمتان میگردد.
به چه علت بررسی شکایت ایران و صدور حکم حدودا ۴۰ سال به طول انجامیده است؟
دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا با توافق دو کشور شکل گرفته است اما تاکنون بیشترین رای را علیه تهران صادر کرده بوده است. به هر صورت داوری یکی از روشهای غیر خصومت آمیز حل اختلافات در سطوح بین المللی و جهانی است. این رویه صدور رای توسط این دیوان تاکنون علیه ایران بوده و بارها هم ایرانیان دو تابعتی و شرکتهای فراملی در آن طرح دعوی کردهاند و در اکثر مواقع محکوم شدهاند. اما در حال حاضر ما شاهد آن هستیم که ایران در این مدت تلاش کرده است تا فضا را به نفع خود تغییر بدهد و بارها دیده شده است که در این مسیر موفق نبوده است. دلیل این امر هم نفوذ آمریکا در این دیوان و استفاده از وکلایی هست که قدرت زیادی دارند و بدین ترتیب ایالات متحده در سیستم این دیوان اعمال نفوذ میکرد و ایران نیز تجربه حقوقی لازم را نداشت. از سوی دیگر نظام حقوقی کامن لا (حقوق عرفی) جاری در ایالات متحده، کانادا، انگلستان، استرالیا و ... در این دیوان حاکم بود و عرف را منبع اصلی حقوق قرار میداد و نظام حقوقی رومی-ژرمنی حاکم در ایران، روسیه، فرانسه و ... منبع دوم این دیوان برای رسیدگی به پروندهها به شمار میرفت.
در حال حاضر شاهد این موضوع هستیم که شرایط متفاوت شده است و دیوان به سمت نظام دوگانه حرکت کرده است و تلاش میکند منابع مختلفتری در راه رسیدگی به پروندهها برای خود در نظر بگیرد. رسیدگی دیوان اکنون به شکل تازهای درآمده است و رای صادر شده در پرونده اخیر نشانگر این موضوع است؛ یعنی یک نظم بین المللی جدیدی در این دیوان دیده میشود. ایالات متحده یک قدرت در حال افول است و این موضوع در جهان پساکرونا آغاز شده است، حقوق جهان پساکرونا نیز با حقوق جهان پیشاکرونا متفاوت است و منابع حقوقی تغییر کردهاند. یکی از موضوعات مطرح در جهان پساکرونا نزدیک شدن دو نظام حقوقی "کامن لا" و "سیویل لا" به یکدیگر است که در سایر سازمانهای بین المللی و دیوانها نیز با این موضوع مواجه هستیم.
در حال حاضر ما یک لیدر شیفتی به سمت شرق در جهان را شاهد هستیم و نظامهای حقوقی جدیدی را ایران، روسیه، چین و کشورهای که علیه امپریالیسم مبارزه میکنند، میتوانند در جهان شکل بدهند. رای صادر شده ارزش تاریخی مهمی دارد و میتواند یک عرف جدید بین المللی را نه تنها در دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا بلکه در سایر دیوانهای جهانی بوجود بیاورد. تصور بنده اینست که این رای تابعان حقوق بین الملل یعنی دولتها، سازمانهای بین المللی، نهضتهای آزادی بخش و حتی شرکتهای چند ملیتی را در برابر آمریکا جسورتر میکند و در واقع تحریمها میتواند به نوعی بی ارزش کند، زیرا که آمریکا فقط ایران را تحریم نکرده است بلکه جهان شامل تحریمهای ایالات متحده شدهاند. هژمونی آمریکا دیگر توان ادامه راه را ندارد و افول آن آغاز شده است و باید انتظار جهان چند قطبی را داشت و هیمنه سه دهه امپریالیسم به نظر من از بین رفته است؛ هم لیبرالیسم و هم سوسیالیسم رو به افول هستند و جهان به سمت جریان سومی خواهد رفت که این جریان یک جهان چندگانه را نوید میدهد که در آن سرمایهداری نخواهد توانست حرف اول را بزند. قاعدتا حقوق حاکم بر این جهان با جهان سابق متفاوت خواهد بود، حقوق بین الملل پیشاکرونا بسیار مرکزگرا بود اما اکنون ما با جهان گریز از مرکزی روبرو هستیم. حقوق حاکم بر جهان جدید حقوق چندگانهای است که مرکز آن عدالت و انصاف است و نه قدرت.
آیا حکم این دیوان ملزم الاجرا است؟ ایران چه ابزاری برای وصول خسارت خود دارد؟
تاکنون ضمانت اجرایی این حکم بین دو کشور، صحنه بین المللی بوده است و چون ضمانت اجرا معمولا در حقوق بین الملل نداریم و در این زمینه دچار مشکل هستیم. در بحث ضمانت اجرایی بیشتر فشارهای موجود در عرصه عمومی بین المللی مطرح هست که این فشارها فراحقوقی هستند. این فشارها از تاکتیک شرمنده سازی دولتها استفاده میکند و میتواند از طریق رسانهها ایالات متحده را وادار به کاهش تحریمها کند و به اجماع سازی دولت بایدن له و علیه ایران آسیب برساند.
آیا در صدور این حکم در این بازه زمانی، دلایل سیاسی از قبیل موضوع برجام، موثر بودهاند؟
بعد زمان زیاد در صدور این حکم موثر نبوده است، صندوق خزانهای میان ایران و آمریکا برای بحث اجرایی در نظر گرفته شده است و برابر ضمانت پولی که در صندوق هست دعاوی شکل گرفته است. رای صادر شده بیشتر از میزان مبلغ موجود در حساب دو کشور در این دیوان است و این موضوع میتواند شدت عمل بیشتری را در حقوق بین الملل منجر شود، خصوصا که تحریمهای کره جنوبی علیه ایران نیز برداشته شده است و به نظر من سایر داراییهای ایران نیز آزاد خواهد شد و دولت آینده ایران فشارها بر آمریکا را بیشتر خواهد کرد و از اهرمهای بیشتری در منطقه از جمله تقویت محور مقاومت، علیه آمریکا استفاده خواهد نمود.